برنامه یاد بعضی نفرات
 
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1397 - 13:08

ویانا جان چون خواهش کردی و گفتی نتت پایینه دلم سوخت و گفتم حیفه که نبینی.خلاصه بعد مامان فرهاد هم به شهرزاد التماس میکنه که جون فرهاد رو نجات بده و به خانه دیوان سالار ها برگرده . شهرزادم به فرهاد میگه اما فرهاد یه مخالفت هایی میکنه اما خب از هم جدا میشن و شهرزاد مجبور میشه بره پیش پسرش و قباد. بعد دیگه شهرزادم که بودن تو این خونه واسش سخته و فقط به خاطر فرهاد و امید میره اونجا. بعد تو این ماجرا ها بچه اکرم به دنیا میاد و بعد شیرین و صابر ( کسی که شیرین رو دوست داره) بچه اکرم میدزدن که اکرم اعتراف کنه که شیرین مل مل رو نکشته... . بعد سروان اقا پرویز هم فرهاد رو از تو زندان فراری میده.فعلا همینا هست.

ولی من نمیدونم چرا واقعا شهرزاد از قباد بدش میاد؟ اخه قباد به زور مجبور شد شهرزاد رو طلاق بده.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



افزودن یک دیدگاه جدید | موسیقی ما