عکس های تو ترانه های من جایی واسه حرفای تو نیست!
موسیقی ما- بهمن بابازاده: مطابق معمول این یکی دو سال اخیر که می دانیم نزدیک های جشنواره موسیقی فجر، کنسرتی برگزار نمی شود، تقریبا خیال مان راحت بود که حالا حالاها خبری ازهیچ اجرای زنده ای نیست و طبیعتا گزارش کنسرت نوشتن هم تا اجراهای جشنواره تعطیل است. اس ام اس یکی از دوستان، خبر اجرای زنده محسن یگانه را در کرج (2، 3 و 5 آذر ) به ما رساند و از آن جایی که ما هم پای ثابت کنسرت تشریف داریم، بدو بدو خودمان را به محل مذکور رساندیم و حاصل همه این بدو بدو ها و زورزدن ها، گزارشی شد که روبروی شماست. حالا شما می توانید راحت لم بدهید و با خیالی آسوده لحظه به لحظه اتفافات این برنامه را مرور کنید و حالش را ببرید. به شما چه که گزارشگرِ بی نوا چه مکافاتی در حین انجام وظیفه متحمل شده است!
ساعت حدود شش وسی دقیقه است و از آنجایی که روی بلیت ها ساعت شروع برنامه شش ذکر شده، به شدت بابت از دست دادن نیم ساعت اول برنامه کلافه ام. ولی از قرار معلوم بی نظمی در این گونه برنامه ها مختص تهران نیست و آسمان همه جا همین رنگ است. صف های طولانی وازدحام شدید در جلوی درهای ورودی حکایت از آن دارد که بدون شک کنسرت با یک ساعت تأخیر شروع خواهد شد. مسئولان عبارت مشهور « مشکلات خاص » را پیش می کشند و من شماره علی چراغعلی- مدیر برنامه های یگانه- را که می گیرم و با او توی آن بلبشو حرف می زنم، تازه معنی مشکلات خاص را متوجه می شوم؛ مشکلات خاص یعنی پرداخت نشدن پول اجاره سالن و لج کردن مسئولان مربوطه و...اما از قرار معلوم آقایان با گرفتن گروگان(!)- که همان چک است- و ادای جمله پر مغز؛ « فقط به خاطر جمعیتی که بیرون منتظرند! » ، کوتاه آمده اند و تا دقایقی دیگر درهای ورودی به روی مشتاقان بازگشایی می شود. حرف های علی تمام نشده بود که دستور رسید؛ « بذارید بیان تو » و همین عبارت امیدوارکننده کافی بود که شایعه لغو کنسرت که دهان به دهان می چرخید را کاملا باطل کند.
بعد از عبور از چندین فیلتر و محل بازرسی بدنی، جیبی، کیفی و...متوجه بسته بودن درهای ورودی سالن اصلی می شویم و همه به این فکر می کنیم که دوباره چه « مشکل خاصی » پیش آمده؟! باتوجه به صدای بلند موسیقی که از داخل سالن شنیده می شود، به نظر می رسد گروه درحال تست صدا هستند. با قطع شدن صدای موسیقی درهای سالن باز می شوند وجمعیت خسته وعاصی بالاخره به صندلی هایشان می رسند. یک سالن شیک وتر و تمیزکه به نظر تازه تأسیس می آید وظرفیت هزاروسیصدنفره اش کیپ تا کیپ پرشده است. سازها روی سن چیده شده اند وبالای سن یک پرده نمایش بزرگ قرار داده شده که با نمایش تصاویر مختلف سعی در سرگرم کردن حضار دارد.
پارسال ماه رمضون رو که یادتون نرفته؟
بالاخره گروه یگانه با نورافشانی سالن به روی استیج می آیند و بعد از این که هرکدام در جای خود قرار می گیرند شروع به نواختن قطعه ای می کنند و در استقبال ویژه سالن محسن یگانه هم وارد می شود و بعد از عذرخواهی بابت تأخیری که در شروع برنامه پیش آمد، آماده اجرای برنامه می شود.
"پارسال ماه رمضون رو که یادتون نرفته؟" با گفتن این جمله ترانه تیتراژمجموعه « ماه عسل » بعنوان اولین قطعه به اجرا در می آید وباکمی دقت می شود به این نتیجه رسیدکه صدای محسن در اجرای زنده، کوچکترین فرقی با اجرای استودیویی ندارد. "تو همه این سال ها خیلی سختی کشیدم ولی الان خوشحالم که می تونم باخیال راحت آهنگی روکه خیلی دوستش دارم ، براتون بخونم"، یگانه با گفتن این جمله ها قطعه « بنویس ازسرخط » با هم خوانی پر شور حضار را اجرا می کند و گیتار الکتریک بالاخره خودی نشان می دهد. بلافاصله بعد از آن، محسن از خاطرات کنسرت کیش اش می گوید و به نوعی سعی در تحریک جمعیت دارد؛ " آهنگی رو که اصلاتوقع نداشتم، تو اجرای کیش از همه بیش تر باهاش همخوونی شد، ببینم شما چی کار می کنید ؟". این تحریک به خوبی تأثیر می گذارد و ترانه « دوباره میخوام » با استقبال خوبی مواجه می شود، تا حدی که محسن از گروه می خواهد که دست نگه دارند تا ملت بدون موزیک یک دور کامل، ترجیع بند ترانه را با هم و یک صدا بخوانند و بعد دوباره با همراهی موسیقی قطعه به پایان می رسد.
تو رو خدا فقط رو صندلی هاتون بشینید!
آهنگ بعدی« هر وقت که بارون میزنه » است که با تک نوازی کیبورد وتصویرهایی از منظره های باران زده و شیشه های خیس که بر روی صفحه بزرگ روی سن نمایش داده می شود، جلوه ای خاص به خود می گیرد. در ادامه قطعاتی مثل « گناهی ندارم » (که به اعتقاد خیلی ها، بهترین کار محسن یگانه در آلبوم « نفس های بی هدف » است) و« هیشکی نمی تونه بفهمه » اجرا می شوند و موقعی که گیتار بیس قصد تک نوازی دارد، لحظه ای به نظر می رسد که ریتم را گم کرده و یگانه با گفتن :« آرش سعیدی جزو بهترین گیتاریست های ایران است، خیلی گشتم تا او را پیدا کردم ! » سعی در حفظ روحیه نوازنده گروهش دارد.
قبل از اجرای قطعه ریتمیک « آهای خبر نداری » ، یگانه به طرز ملتمسانه ای از حاضران در سالن می خواهد که؛ « تو رو خدا فقط رو صندلی هاتون بشینید و دست بزنید! » واین لحن محسن باعث خنده شدید جمع می شود. خوشبختانه اجرای این ترانه بدون هیچ مشکلی به پایان می رسد و بعد از اتمام کار فریادهای« محسن، محسن » از ته سالن بلند می شود و در کل سالن می پیچد.
روبرو آماده باش!
از گوشه و کنارسالن کنسرت هر کسی آهنگی درخواست می کند اما قطعه « بار و بندیل » به نظربیش از همه طرفدار دارد؛ « آهنگی که میخوام تو این قسمت از برنامه براتون اجرا کنم ، اولین آهنگیه که از من شنیدید. کلا برای من خاطره ست، و مطمئنم که تا ته اش رو همه تون حفظید و اگه با من نخونید دلخور میشم » و به این ترتیب « نشکن دلمو» در غوغای سالن اجرا می شود ومحسن با تقسیم کردن سالن به دو قسمت با اشاره هایش، بارها وبارها سعی در تحریکِ حضار قسمت های مختلف سالن برای همخوانی بیش تر و روکم کنی (!) جماعت مقابل را دارد ودر این بین عده ای هم قضیه را جدی گرفته اند وبافریادهای « روبرو اماده باش... » به سبک لیدرهای استادیوم آزادی، سعی در جلب توجه دور و بری هایشان برای هم خوانی بیش تر دارند! در پاره ای از مواقع اجرا، ذوق زدگی بیش از اندازه یگانه به وضوح به کلیت کار ضربه می زند و شاید این تنها نقطه ضعف مشهود اجرای برنامه اش باشد که در اجرای قطعه « نشکن دلمو » بیش ازهمه به چشم می آید.
آخ! بقیه اش یادم رفت!
به خاطر تأخیری که در شروع برنامه به وجود آمده به نظر هیچ آنتراکتی میان برنامه در نظر گرفته نشده است و گروه از قرار معلوم، یک نفس و بدون کوچک ترین استراحتی به اجرا ادامه خواهند داد. در اجرای قطعه بعدی که قطعه پر طرفدار « سرتو بالا بگیر » است ، اتفاق عجیبی رخ می دهد؛ توی اواسط اجرا، یکهو یگانه دست از خواندن می کشد و رو به حضار می گوید؛ « ببخشید هر چند که ترانه این کار رو خودم گفتم ولی معذرت میخوام که ادامه شعر یادم رفت! » وبا تشویق سالن از اول شروع به خواندن می کند، این بار اما با دقت و وسواس بیش تر. در ادامه یگانه یک بیت ازیکی ازترانه های آلبوم بعدی اش را دکلمه می کند و آن را به جمع تقدیم می کند؛ « تو نباشی دنیا برام شکل تابوته، این دل مثل یه انبار باروته ». نوبت به اجرای انفرادی یگانه می رسد و گروه از فرصت استفاده می کنند و دقایقی را درگوشه ای از سن منتظر می نشینند و به استراحت می پردازند. محسن گیتارش را برمی دارد و به تنهایی شروع به نواختن می کند و دو قطعه « اِسکِله ناز نگات » و « گیرم بازم بیایی » را اجرا می کند و در اخر قطعه دوم با تک نوازی گیتار و بدون کلام، سالن را به وجد می آورد و تسلط اش در نواختن گیتار را به رخ می کشد. گروه مجددا درمحل های خودشان مستقر می شوند و محسن مجددا از حضار می خواهد که بر روی صندلی هایشان بنشینند و « فقط » دست بزنند و جو گیر نشوند. می شود حدس زد که قطعه بعدی یکی از پرطرفدار ترین کارهای یگانه ، یعنی « بار و بندیل » ( یا همان « این جا دیگه جای تو نیست » ) است. حدس ما درست است و « بار و بندیل » در استقبال پر شور و نور افشانی، سالن را به هوا می برد.
آخرین قطعه که به نوعی حسن ختام برنامه هم هست قطعه قدیمی « خاکستر » است و ملودی کار هنوز تمام نشده، یگانه از حاضران در سالن خداحافظی می کند و با گفتن؛ « امیدوارم از سالن راضی بیرون برید » صحنه را ترک می کند. سالن کم کم خالی می شود و باز هم در مقابل در خروجی تالار ازدحام شدیدی دیده می شود. علاقه مندان به موسیقی پاپ که برای سئانس بعدی بلیت گرفته اند برای ورود به سالن بی قراری می کنند ومن از ته دل برای شان آرزو می کنم که آنها هم مثل ما اسیر و علاف « مشکلات خاص » نشوند.
ساعت حدود شش وسی دقیقه است و از آنجایی که روی بلیت ها ساعت شروع برنامه شش ذکر شده، به شدت بابت از دست دادن نیم ساعت اول برنامه کلافه ام. ولی از قرار معلوم بی نظمی در این گونه برنامه ها مختص تهران نیست و آسمان همه جا همین رنگ است. صف های طولانی وازدحام شدید در جلوی درهای ورودی حکایت از آن دارد که بدون شک کنسرت با یک ساعت تأخیر شروع خواهد شد. مسئولان عبارت مشهور « مشکلات خاص » را پیش می کشند و من شماره علی چراغعلی- مدیر برنامه های یگانه- را که می گیرم و با او توی آن بلبشو حرف می زنم، تازه معنی مشکلات خاص را متوجه می شوم؛ مشکلات خاص یعنی پرداخت نشدن پول اجاره سالن و لج کردن مسئولان مربوطه و...اما از قرار معلوم آقایان با گرفتن گروگان(!)- که همان چک است- و ادای جمله پر مغز؛ « فقط به خاطر جمعیتی که بیرون منتظرند! » ، کوتاه آمده اند و تا دقایقی دیگر درهای ورودی به روی مشتاقان بازگشایی می شود. حرف های علی تمام نشده بود که دستور رسید؛ « بذارید بیان تو » و همین عبارت امیدوارکننده کافی بود که شایعه لغو کنسرت که دهان به دهان می چرخید را کاملا باطل کند.
بعد از عبور از چندین فیلتر و محل بازرسی بدنی، جیبی، کیفی و...متوجه بسته بودن درهای ورودی سالن اصلی می شویم و همه به این فکر می کنیم که دوباره چه « مشکل خاصی » پیش آمده؟! باتوجه به صدای بلند موسیقی که از داخل سالن شنیده می شود، به نظر می رسد گروه درحال تست صدا هستند. با قطع شدن صدای موسیقی درهای سالن باز می شوند وجمعیت خسته وعاصی بالاخره به صندلی هایشان می رسند. یک سالن شیک وتر و تمیزکه به نظر تازه تأسیس می آید وظرفیت هزاروسیصدنفره اش کیپ تا کیپ پرشده است. سازها روی سن چیده شده اند وبالای سن یک پرده نمایش بزرگ قرار داده شده که با نمایش تصاویر مختلف سعی در سرگرم کردن حضار دارد.
پارسال ماه رمضون رو که یادتون نرفته؟
بالاخره گروه یگانه با نورافشانی سالن به روی استیج می آیند و بعد از این که هرکدام در جای خود قرار می گیرند شروع به نواختن قطعه ای می کنند و در استقبال ویژه سالن محسن یگانه هم وارد می شود و بعد از عذرخواهی بابت تأخیری که در شروع برنامه پیش آمد، آماده اجرای برنامه می شود.
"پارسال ماه رمضون رو که یادتون نرفته؟" با گفتن این جمله ترانه تیتراژمجموعه « ماه عسل » بعنوان اولین قطعه به اجرا در می آید وباکمی دقت می شود به این نتیجه رسیدکه صدای محسن در اجرای زنده، کوچکترین فرقی با اجرای استودیویی ندارد. "تو همه این سال ها خیلی سختی کشیدم ولی الان خوشحالم که می تونم باخیال راحت آهنگی روکه خیلی دوستش دارم ، براتون بخونم"، یگانه با گفتن این جمله ها قطعه « بنویس ازسرخط » با هم خوانی پر شور حضار را اجرا می کند و گیتار الکتریک بالاخره خودی نشان می دهد. بلافاصله بعد از آن، محسن از خاطرات کنسرت کیش اش می گوید و به نوعی سعی در تحریک جمعیت دارد؛ " آهنگی رو که اصلاتوقع نداشتم، تو اجرای کیش از همه بیش تر باهاش همخوونی شد، ببینم شما چی کار می کنید ؟". این تحریک به خوبی تأثیر می گذارد و ترانه « دوباره میخوام » با استقبال خوبی مواجه می شود، تا حدی که محسن از گروه می خواهد که دست نگه دارند تا ملت بدون موزیک یک دور کامل، ترجیع بند ترانه را با هم و یک صدا بخوانند و بعد دوباره با همراهی موسیقی قطعه به پایان می رسد.
تو رو خدا فقط رو صندلی هاتون بشینید!
آهنگ بعدی« هر وقت که بارون میزنه » است که با تک نوازی کیبورد وتصویرهایی از منظره های باران زده و شیشه های خیس که بر روی صفحه بزرگ روی سن نمایش داده می شود، جلوه ای خاص به خود می گیرد. در ادامه قطعاتی مثل « گناهی ندارم » (که به اعتقاد خیلی ها، بهترین کار محسن یگانه در آلبوم « نفس های بی هدف » است) و« هیشکی نمی تونه بفهمه » اجرا می شوند و موقعی که گیتار بیس قصد تک نوازی دارد، لحظه ای به نظر می رسد که ریتم را گم کرده و یگانه با گفتن :« آرش سعیدی جزو بهترین گیتاریست های ایران است، خیلی گشتم تا او را پیدا کردم ! » سعی در حفظ روحیه نوازنده گروهش دارد.
قبل از اجرای قطعه ریتمیک « آهای خبر نداری » ، یگانه به طرز ملتمسانه ای از حاضران در سالن می خواهد که؛ « تو رو خدا فقط رو صندلی هاتون بشینید و دست بزنید! » واین لحن محسن باعث خنده شدید جمع می شود. خوشبختانه اجرای این ترانه بدون هیچ مشکلی به پایان می رسد و بعد از اتمام کار فریادهای« محسن، محسن » از ته سالن بلند می شود و در کل سالن می پیچد.
روبرو آماده باش!
از گوشه و کنارسالن کنسرت هر کسی آهنگی درخواست می کند اما قطعه « بار و بندیل » به نظربیش از همه طرفدار دارد؛ « آهنگی که میخوام تو این قسمت از برنامه براتون اجرا کنم ، اولین آهنگیه که از من شنیدید. کلا برای من خاطره ست، و مطمئنم که تا ته اش رو همه تون حفظید و اگه با من نخونید دلخور میشم » و به این ترتیب « نشکن دلمو» در غوغای سالن اجرا می شود ومحسن با تقسیم کردن سالن به دو قسمت با اشاره هایش، بارها وبارها سعی در تحریکِ حضار قسمت های مختلف سالن برای همخوانی بیش تر و روکم کنی (!) جماعت مقابل را دارد ودر این بین عده ای هم قضیه را جدی گرفته اند وبافریادهای « روبرو اماده باش... » به سبک لیدرهای استادیوم آزادی، سعی در جلب توجه دور و بری هایشان برای هم خوانی بیش تر دارند! در پاره ای از مواقع اجرا، ذوق زدگی بیش از اندازه یگانه به وضوح به کلیت کار ضربه می زند و شاید این تنها نقطه ضعف مشهود اجرای برنامه اش باشد که در اجرای قطعه « نشکن دلمو » بیش ازهمه به چشم می آید.
آخ! بقیه اش یادم رفت!
به خاطر تأخیری که در شروع برنامه به وجود آمده به نظر هیچ آنتراکتی میان برنامه در نظر گرفته نشده است و گروه از قرار معلوم، یک نفس و بدون کوچک ترین استراحتی به اجرا ادامه خواهند داد. در اجرای قطعه بعدی که قطعه پر طرفدار « سرتو بالا بگیر » است ، اتفاق عجیبی رخ می دهد؛ توی اواسط اجرا، یکهو یگانه دست از خواندن می کشد و رو به حضار می گوید؛ « ببخشید هر چند که ترانه این کار رو خودم گفتم ولی معذرت میخوام که ادامه شعر یادم رفت! » وبا تشویق سالن از اول شروع به خواندن می کند، این بار اما با دقت و وسواس بیش تر. در ادامه یگانه یک بیت ازیکی ازترانه های آلبوم بعدی اش را دکلمه می کند و آن را به جمع تقدیم می کند؛ « تو نباشی دنیا برام شکل تابوته، این دل مثل یه انبار باروته ». نوبت به اجرای انفرادی یگانه می رسد و گروه از فرصت استفاده می کنند و دقایقی را درگوشه ای از سن منتظر می نشینند و به استراحت می پردازند. محسن گیتارش را برمی دارد و به تنهایی شروع به نواختن می کند و دو قطعه « اِسکِله ناز نگات » و « گیرم بازم بیایی » را اجرا می کند و در اخر قطعه دوم با تک نوازی گیتار و بدون کلام، سالن را به وجد می آورد و تسلط اش در نواختن گیتار را به رخ می کشد. گروه مجددا درمحل های خودشان مستقر می شوند و محسن مجددا از حضار می خواهد که بر روی صندلی هایشان بنشینند و « فقط » دست بزنند و جو گیر نشوند. می شود حدس زد که قطعه بعدی یکی از پرطرفدار ترین کارهای یگانه ، یعنی « بار و بندیل » ( یا همان « این جا دیگه جای تو نیست » ) است. حدس ما درست است و « بار و بندیل » در استقبال پر شور و نور افشانی، سالن را به هوا می برد.
آخرین قطعه که به نوعی حسن ختام برنامه هم هست قطعه قدیمی « خاکستر » است و ملودی کار هنوز تمام نشده، یگانه از حاضران در سالن خداحافظی می کند و با گفتن؛ « امیدوارم از سالن راضی بیرون برید » صحنه را ترک می کند. سالن کم کم خالی می شود و باز هم در مقابل در خروجی تالار ازدحام شدیدی دیده می شود. علاقه مندان به موسیقی پاپ که برای سئانس بعدی بلیت گرفته اند برای ورود به سالن بی قراری می کنند ومن از ته دل برای شان آرزو می کنم که آنها هم مثل ما اسیر و علاف « مشکلات خاص » نشوند.
افزودن یک دیدگاه جدید