22 دی 94
متن ترانه
توی آهنگای روزگار ما
اگه عاشقانه ها ته کشیدن
اگه خوشحالی یه حس گمشدس
خنده ها معنیه شادی نمیدن
اگه عشقا همه مصنوعی شده
همه آدما مثه مترسکن
رفیقام تو جوونی پیر شدنو
شبیه یه آینه پر ترکن
دیگه دوس ندارم آواز بخونم
من دیگه هیچی نمی خوام بدونم
حالا که تنهایی حکم آخره
من می شم یه ارتش تک نفره
بذارین تو دنیای پر از دروغ
زیر برف باشه سرم مثله کبک
من باید حقایقو یادم بره بسته باشن
این چشای غرق اشک
واسه آرامش مصنوعی بای
د روحمو از پیله بیرون بیارم
من هنوز دلخوش خاطراتمو
به روزای بهتری امید دارم
دیگه دوس ندارم آواز بخونم
اگه عاشقانه ها ته کشیدن
اگه خوشحالی یه حس گمشدس
خنده ها معنیه شادی نمیدن
اگه عشقا همه مصنوعی شده
همه آدما مثه مترسکن
رفیقام تو جوونی پیر شدنو
شبیه یه آینه پر ترکن
دیگه دوس ندارم آواز بخونم
من دیگه هیچی نمی خوام بدونم
حالا که تنهایی حکم آخره
من می شم یه ارتش تک نفره
بذارین تو دنیای پر از دروغ
زیر برف باشه سرم مثله کبک
من باید حقایقو یادم بره بسته باشن
این چشای غرق اشک
واسه آرامش مصنوعی بای
د روحمو از پیله بیرون بیارم
من هنوز دلخوش خاطراتمو
به روزای بهتری امید دارم
دیگه دوس ندارم آواز بخونم
افزودن یک دیدگاه جدید