برنامه یاد بعضی نفرات
 
به جنگ موسیقی زیر زمینی آمده‌ام
گفت‌و‌گوی مفصلی با روزبه نعمت اللهی:
به جنگ موسیقی زیر زمینی آمده‌ام
موسیقی ما - نگار حسینی: روزبه نعمت‌اللهی خواننده موسیقی پاپ دانش‌آموخته دانشکده موسیقی است. او در یک خانواده اهل موسیقی به دنیا آمد و همین مسئله با عث شد که موسیقی را از راه سالم و درستش فرا‌بگیرد. او سبک خاصی را در موسیقی پاپ ایجاد کرده که بسیاری آن را ویژه خود او می‌دانند.لحن حماسی و انتخاب اشعار کلاسیک در موسیقی پاپ از او یک خواننده متفاوت ساخته است او از شرایط کنونی حاکم در موسیقی بسیار گله‌مند است و معتقد است فضای مسموم کنونی مانع رشد موسیقی سالم می‌شود. او می‌گوید من به جنگ موسیقی زیرزمینی آمده‌ام و مطمئن هستم که می‌توانم در این جنگ برنده شوم. او تاکنون سه آلبوم را روانه بازار کرده است که هر سه با استقبال مخاطبان مواجه شده است.

  • نمی‌دانم شما را باید در لیست خوانندگانی که اهل ریسک هستند و حاضرند برای آنکه صاحب سبک باشند دست به هر کاری بزنند، قرار داد یا در صف خوانندگانی که صرفاً به دنبال دیده شدن از طریق خاص نمایی و متفاوت بودن هستند؟
من تمام تلاشم ‌ را کرده‌ام که از دسته اول باشم. چون روی آوردن من به حرفه خوانندگی نه از سر خاص‌نمایی بود نه شهرت، من عاشق خواندن بودم آن هم به سبک خودم، شاید به همین خاطر هم بود که هیچ‌وقت حتی در خلوت‌هایم اهل تقلید کردن نبودم. دوست داشتم کاراکتر خودم را در قابی که متعلق به خودم است به مردم ارائه بدهم. می‌خواستم هر کس که صدای من را برای اولین‌بار می‌شنود یادش بماند تا وقتی برای بار دوم شنید بگوید! صدای فلانی است. به همین خاطر با وجود مشکلاتی که سر راهم بود ایستادم تا به امضای خودم در موسیقی برسم.

  • به امضای خودتان! یعنی فکر می‌کنید شما در موسیقی یک سبک جدید راه انداختید که تا به حال نظیر آن نبوده است؟
نه من ادعای صاحب سبک بودن و این حرف‌ها را نداشتم و ندارم می‌خواهم بگویم لحن خواندن من به گونه‌ای است که منحصر به خودش است هر کسی یک بار بشنود یادش می‌ماند، ولی این حرف دلیل نمی‌شود که در همان یک‌بار اول از آن خوشش بیاید. من اعتقاد دارم یک خواننده باید شخصیتش در صدایش متبلور باشد و تفکراتش را به مخاطبش با امضای خودش منتقل کند.

  • البته اتفاقی که این روزها کمتر در موسیقی به ویژه موسیقی پاپ می‌افتد، اکثر خواننده‌ها دنباله‌رو یک سبک و لحن تکراری هستند و کمتر پیش می‌آید که بخواهند از خودشان ایده و خلاقیتی خرج کنند.
متأسفانه این مسئله یکی از مشکلات موسیقی ماست این در حالی است که تقلید یکی از آفت‌های هنر است وقتی شما در کاری تقلید می‌کنید روح هنر را از آن می‌گیرید. عده‌ای فکر می‌کنند صرفاً کپی کردن از لحن و خوانش فلان خواننده مطرح، موفقیت او را هم برایشان به همراه دارد، در حالی که چنین نیست مطمئن باشید هرجا اگر موفقیتی باشد پشتش یک نبوغ و خلاقیتی هم بوده است.

  • شما جزو خوانندگانی محسوب می‌شوید که بین زمان انتشار آلبوم‌هایتان فاصله زیادی می‌اندازید. در این مسئله عمدی وجود دارد؟
عمد که نه، بیشتر یک جور وسواس است با اینکه می‌دانم در شرایط کنونی بهتر است که یک خواننده برای آنکه از ذهن مخاطبان پاک نشود، زمان انتشار آلبوم‌هایش را کوتاه کند، اما من آنقدر در انتخاب‌هایم دچار وسواس می‌شوم که گاهی وقت‌ها زمان را گم می‌کنم، چون دوست دارم پشت هر قطعه‌ای که انتخاب می‌کنم یک تفکری وجود داشته باشد، اما خب این روزها تصمیم گرفتم سرعت را هم به کارهایم بیفزایم.

  • لحن خواندن شما به گونه‌ای حماسی است، هرچند که بعضی این نوع سبک را دور از فضای موسیقی کنونی می‌دانند اما ظاهراً همین لحن برگ برنده‌ای برای شما محسوب می‌شد که در یک مدت زمان کوتاه بتوانید خودتان را در میان مردم معرفی کنید و به محبوبیت برسید؟
همیشه اعتقاد من این است که اگر کسی به راهی که می‌رود، اعتماد و اعتقاد داشته باشد موفقیت در انتظارش است من می‌دانستم که اگر در موسیقی، خودم باشم مردم به من اعتماد می‌کنند و به قطعات من گوش خواهند داد.

  • از حرف‌هایتان پیداست فردی هستید که از اعتماد به نفس بالایی برخوردارید چراکه در شرایط کنونی فضای موسیقی به گونه‌ای است که نوع سلیقه مردم کاملاً تغییر کرده است و آنها به نوعی به گوش دادن موسیقی دم‌دستی عادت کردند با این شرایط نمی‌ترسید که آلبومتان اصلاً شنیده نشود و مخاطب آن را پس بزند؟
حقیقتش این است که اصلاً هدف من از ورود حرفه‌ای به عالم موسیقی نوعی مقابله با موسیقی زیرزمینی بود. شاید این حرف به نوعی برای شما شعارزدگی به حساب بیاید اما صادقانه می‌گویم که شرایط کنونی موسیقی برای من بسیار ناراحت‌کننده بود. اینکه عده‌ای بیایند و از پیشرفت استودیوهای خانگی سوءاستفاده کنند و بدون هیچ فیلتری هرچه که دوست دارند با کمترین توجهی به لحاظ بار ارزشی و موسیقایی به اسم موزیک به خورد مردم بدهند و خب چون دسترسی این نوع موزیک‌ها هم برای مردم راحت است آنها هم آن را گوش می‌دهند، اما لزوماً هر چیزی را که مردم گوش می‌دهند، دلیل نمی‌شود که مهر تأییدی را هم بتوان به لحاظ ارزشی روی آن قرار داد من به جنگ با موسیقی زیرزمینی آمده‌ام و مطمئنم که قادر به حذف این جریان که تیشه برداشته و به ریشه موسیقی می‌زند، هستم.

  • حرف‌هایتان کمی جنبه ایده‌آلیستی دارد، درست است که شما بعد از انتشار آلبوم‌هایتان مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده‌اید، اما خب به همان نسبت هواداران موسیقی زیرزمینی هم بر تعدادشان افزوده شده است؟
من در ابتدای این جنگ هستم و می‌دانم که حریفانی قوی دارم که از ابزار بیشتری هم برخوردارند اما من خودم را از همین الان برنده این جنگ می‌دانم. من با آلبوم «هفته عاشقی» می‌خواستم علاوه بر مخاطبان خودم مخاطبانی که موسیقی زیرزمینی گوش می‌دهند را هم جذب کنم من سلیقه آنها را هم نشانه گرفته بودم جوان‌های ایرانی طالب و تشنه شنیدن موسیقی سالم هستند و چون خوراک به آنها به درستی عرضه نمی‌شود آنها به اشتباه خودشان را با چیزهایی سیراب می‌کنند که سراب است. به خوبی می‌دانم که موسیقی زیرزمینی در طول این سال‌ها حسابی ریشه دوانده است و قوی شده، طوری که باعث شده بسیاری از خوانندگان مجازی که زندگی‌شان را روی این حرفه گذاشته‌اند، فید شده و خواسته و ناخواسته از عرصه موسیقی حرفه‌ای کنار گذاشته شوند. خیلی از دوستان خواننده مجاز من در این مدت اخیر از جو موسیقی دلزده شدند و این عرصه را رها کرده‌اند اما من معتقدم راه مبارزه ایستادن مردانه و ارائه کارهای فاخر است، نه خالی گذاشتن عرصه.

  • این روحیه مبارزه‌جویانه، با اینکه ستودنی است اما کمی رؤیاپردازانه به نظر می‌رسد به نظر من ترازوی بین موسیقی مجاز و غیرمجاز اصلاً با هم برابر نیست که بخواهد قابل رقابت باشد اما ظاهراً شما سیل انبوه مخاطبان زیرزمینی را نشانه گرفته‌اید؟
ببینید من تمام نظرات موافق، مخالف و عجیب، گاه متعصبانه تندرو، کم‌رو، درباره موسیقی زیرزمینی و تفاوتش با موسیقی مجاز را جمع‌آوری کرده‌ام و سعی می‌کنم همه آنها را با خودم داشته باشم با اینکه می‌دانم موسیقی زیرزمینی همه‌گیر شده و سیل زیادی از مخاطبان را متأسفانه به لحاظ موسیقایی تغذیه می‌کند آن هم از نوع مسمومش! و اعتقاد دارم که هر چقدر بر تعداد طرفداران موسیقی زیرزمینی افزوده شود زنگ خطر هم برای موسیقی بیشتر به صدا درمی‌آید در سؤال قبل هم به نوعی دیگر توضیح دادم مردم ما خواستار شنیدن موسیقی سالم هستند اما شاید کانالی که آنها را تغذیه می‌کند را اشتباهی گرفته‌اند. شما تصور کنید زمانی که خیلی گرسنه‌‌ هستید طبیعی است که هر چه دم دستتان بیاید را می‌خورید، درمورد هواداران موسیقی زیر زمینی و جذب آنها با موزیک خودم هم باید بگویم که من همواره می‌گویم که تکلیف مخاطبانی که موسیقی سالم گوش می‌دهند معلوم است آنها مخاطبان آگاه هستند خودشان می‌دانند که در چه شرایطی باید دنبال چه باشند و خریدن و گوش دادن آلبوم من توسط آنها که چندان امتیازی برای من محسوب نمی‌شود، مهم آن است که ما مخاطبی را که موسیقی بی‌‌محتوا گوش می‌دهد و در طول این سال‌ها عادت کرده است بدون فکر هر موزیکی را که به دستش می‌رسد را گوش دهد تشویق و ترغیب کنیم که موسیقی سالم و فاخر گوش دهد.

  • موسیقی بی‌‌محتوا، کلیشه‌ای تقلیدی، موزیک سطح پایین، صداهای غیر‌استاندارد این حرف‌‌هایی است که ما بارها و بارها از جانب منتقدان به این سبک موسیقی زیرزمینی شنیده‌ایم اما سؤال اینجاست که با وجود همه این انتقادها و ایرادها چرا برخی مردم همچنان اصرار به گوش دادن این سبک کارها دارند؟
فکر می‌کنم علاوه بر منتقدان خود مخاطب هم اذعان به بی‌محتوایی این سبک موسیقی را داشته باشد. مردم ما متأسفانه عادت کرده‌اند که برای گوش دادن موسیقی به خودشان زحمت ندهند و در این راه کمی پیرو هستند؛ یعنی موسیقی در کشور ما حکم تب را دارد و افراد معمولاً در انتخاب، دنباله‌رو هم هستند. الان به راحتی موسیقی غیر مجاز در همه جا از خانه‌ها تا فروشگاه‌های زنجیره‌ای، ماشین‌ها و مهمانی‌ها شنیده می‌شود، دلیل اصلی این شنیده شدن هم فقط و فقط تکرار است. این یک قانون روانشناسی است که وقتی یک چیز مدا‌م تکرار می‌شود درناخودآگاه ذهن شمااثرش را می‌گذارد ضمن اینکه این سبک موسیقی آسان به دست می‌آید و بسیار قابل دسترس است. به طور مثال شما در یک MP3 cd موسیقی ‌دست‌کم 120 قطعه موسیقی را می‌توانید گوش دهید، در کنار همه این‌ها چون کارهای غیر‌مجاز از هیچ فیلتری رد نمی‌شود و هیچ نظارتی روی آنها وجود ندارد‌ پروسه به بازار آمدن آنها بسیار کوتاه است و فاصله چندانی بین تولید و انتشار آنها وجود ندارد. از طرفی موزیک اکثر آنها کاورکارهای خارجی است و چون این آثار معمولاً بلافاصله بعد از انتشار به بازار عرضه می‌شوند در نتیجه به دلیل تازگی‌ای که در موسیقی و کلام بدون سانسور آنها وجود دارد راحت‌تر می‌توانند روی مخاطب اثرگذار باشند، این در حالی است که موسیقی مجاز چون پروسه مجوزش طولانی است معمولاً پس از انتشار تازگی‌شان را از دست می‌دهند.

  • شما جزو خوانندگانی هستید که شانس این را داشتید که صدایتان بارها و بارها از طریق تلویزیون و رادیو پخش شود، امتیازی که معمولاً نصیب کمتر خواننده‌ای می‌شود، چرا که معمولاً حضور در تلویزیون به شهرت و محبوبیت یک خواننده کمک خواهد کرد.
من هم مانند شما پخش شدن یک قطعه را ازتلویزیون و رادیو امتیاز می‌دانم، اما متأسفانه این امتیاز به صورت کامل و درست در اختیار خواننده‌ها قرار نمی‌گیرد و آن قطعه آن طور که باید به مخاطب معرفی نمی‌شود چرا که معمولاً در ابتدا و انتهای آن اثر نامی از خواننده، آهنگساز و ترانه سرای آن کار آورده نمی‌شود و مخاطب در حالی یک قطعه را می‌شنود و حفظ می‌شود که اصلاً نمی‌داند آن قطعه متعلق به چه کسی است و اگر از آن خوشش آمد از چه طریقی می‌تواند آن را تهیه کند. مثلاً آهنگ ایران یا هجرانی بارها و بارها از رادیو و تلویزیون پخش شده است اما کمتر کسی است که بداند این قطعه را من خواندم. من معتقدم اگر کاری را این رسانه می‌خواهد انجام دهد این کار را باید به طور کامل انجام دهد.

بالاخره تلویزیون هم یکسری فیلترهایی دارد و بر اساس آن خوانندگانش را انتخاب می‌کند. من هم قبول دارم اینکه حتی قطعه شما به طور نصف و نیمه پخش شود بهتر از آن است که اصلاً پخش نشود. با اینکه صدا و سیما در طول این سال‌ها تلاش زیادی برای ارتقای سطح موسیقی انجام داده اما من حس می‌کنم آن طور که باید حق مطلب در مورد موسیقی ادا نشده است.

  • تا به حال سه آلبوم «سرزمین مادری» «هفته عاشقی» و «عمو زنجیر باف» از شما منتشر شده است هر سه آلبوم با اینکه به لحاظ بافت و ساختاری با یکدیگر متفاوت بوده‌اند اما ظاهراً توانسته‌اند مخاطبان شما را راضی نگه دارند این در حالی است که متأسفانه شرایط موسیقی در ایران به گونه‌ای است که معمولاً خواننده‌ها در آلبوم‌های دوم و سوم خود دچار افت می‌شوند؟
بخشی از این قضیه به جامعه شناسی شرایط روز مردم دنیا باز می‌گردد، الان شرایط به گونه‌ای است که دنیا با سرعت روبه‌رشد است و این سرعت به قدری بالاست که گاهی حتی فرصت تفکر را روی مسائل جانبی از مردم می‌گیرد. اکثر افراد آنقدر درگیر مسائل اجتماعی و اقتصادی هستندکه فرصت این را ندارند که روی مسائل فرهنگی و اقتصادی فکر کنند. آنها همه تلاششان بر آن است که به نیازهای مصرفی‌شان رسیدگی کنند. حتی جامعه شناس‌ها هم به این مسئله اذعان دارند و می‌گویند جهان مصرفی شده و به تبع آن هنر هم رو به مصرفی شدن رفته است و با آن مانند کالا برخورد می‌شود و دوام آن هم صرفاً تا ورود کالای جدید است.

از طرفی پیشرفت تکنولوژی به گونه‌ای بوده که برای مردم دسترسی به موسیقی در کل دنیا در کمتر از چند دقیقه و حتی ثانیه است و شاید به همین خاطر است که در این بازار پرهیاهو و شلوغ تنها کارهایی شنیده می‌شود که یا «آنی» در آن وجود داشته باشد یا اینکه یک چیز غیر عادی و هیجان انگیز برخلاف شرایط موجود باشد. دیگر هنرها مانند فیلم و سریال هم تابع همین شرایط هستند اما این مسئله دلیل نمی‌شود که هنرمند صرفاً به دنبال هنر مصرفی و سطحی برود، ما در همین جامعه هنرمندان بزرگی در عرصه موسیقی مانند استاد ناظری، علیزاده و مشکاتیا‌ن داریم که برای این موسیقی از جان مایه گذاشتند. در موسیقی پاپ هم بزرگانی مانند اصفهانی، عصار و فرمان فتحعلیان هستند عزیزانی که تمام تلاششان را به کار بسته‌اند که موسیقی سالم را تولید کنند اما متأسفانه موسیقی ما همچنان در مسیر سراشیبی قرار گرفته است.

  • این حرف‌ها درست، اما شما راهکار را در چه می‌دانید برای آنکه موسیقی‌ای که تولید می‌شود مردم بشنوند و در عین حال سالم باشد چه باید کرد؟
خیلی از کارهای زیربنایی و اساسی را باید انجام داد، به عقیده من نوعی فیلتر باید به وجود آورد که از ورود سیل خوانندگان در این ابعاد وسیع جلوگیری کرد، متأسفانه بستری که فراهم است مانع از آن می‌شود خوانندگانی که واقعاً زحمت می‌کشند و تلاش می‌کنند به حقشان برسند. خدا مرحوم نوری را بیامرزد وقتی ایشان در وزارت ارشاد مسئول تست صدا بودند واقعاً تنها کسانی را می‌پذیرفتند که متعهد بودند و همین خوانندگان خوش آتیه که از نسل اول موسیقی پاپ آمده‌اند مدیون همان دوره هستند.

  • اما من به یاد دارم حتی زمان‌هایی که استاد نوری مسئولیت این کار را بر عهده داشتند باز هم انتقاداتی بیان می‌شد؟
به نظر من آن انتقادات از روی غرض و مسائل شخصی بود چون ایشان واقعاً فرد آگاهی بودند و بدون هیچ غرض ورزی و حرف پیش و پسی تنها به کسانی اجازه خواندن می‌دادند که واقعاً خواننده‌اند اما متأسفانه این روزها آن فیلتر را برداشتند و ورود به این عرصه بسیار هموار شده است.

  • داشتید در مورد راهکارهای جذب مخاطبان به موسیقی پاپ صحبت می‌کردید.
بله، خب علاوه بر ایجاد یکسری از فیلترهای اینچنینی نباید از نقش صدا و سیما هم در این رابطه گذشت. موزیک این روزها در کل دنیا تصویری شده است و به کمک رسانه‌های جمعی و تصویری است که خودش را به مخاطب می‌شناسد اما متأسفانه ما در ایران بستری برایمان فراهم نیست که بتوانیم به آن واسطه خودمان را به مخاطب معرفی کنیم، کاش صدا و سیما در این رابطه پی به نقش ارزنده و پررنگ خود ببرد و با ایجاد یک شبکه مختص ‌ موسیقی دینش را نسبت به این هنر ادا کند. واقعاً‌جای یک شبکه برون مرزی ‌ مانند جام‌جم در عرصه موسیقی خالی است چرا که الان متأسفانه متولیان موسیقی ما شبکه‌های ماهواره‌ای هستند که موسیقی سخیف با سطح کیفی نازل را تولید می‌کنند و آن را به خورد مردم می‌دهند. آنها خودشان را ناجی موسیقی می‌دانند و 24 ساعته در حال پخش قطعات موسیقی هستند. این نوع موزیک نه تنها باعث ماندگاری آن در اذهان عمومی نمی‌شود بلکه باعث می‌گردد موسیقی هر چه زودتر به فراموشی سپرده شود. مطمئن باشید احداث این شبکه حتی از شبکه‌های ورزشی هم پرطرفدارتر می‌شود. اگر ما صاحب چنین شبکه‌ای شویم که نظارت صدا و سیما و وزارت ارشاد و بزرگان موسیقی را به همراه داشته باشد مردم می‌توانند به جای گوش سپردن و تماشای این نوع موسیقی سخیف یک موسیقی سالم که در شأن یک خانواده ایرانی است را گوش دهند.

  • در ادبیات شما ما بارها و بارها لغت موسیقی فاخر را شنیده‌ایم، تعریف شما از موسیقی فاخر چیست؟
موسیقی آن است که کلام، موسیقی و صدای آن با هم همخوانی داشته باشد چرا که این مثلث طلایی موسیقی باید هر سه به موازات هم پیش بروند و اگر یک ضلع این مثلث بلنگد مطمئناً کار‌ آن طور که باید تأثیرش را روی مخاطب نمی‌گذارد. موسیقی فاخر موسیقی‌ای است که هر بار شما آن را می‌شنوید چیز جدیدی را از آن کشف می‌کنید و قادر است لایه‌های جدیدی را برای مخاطب نمایان کند و برعکس موسیقی‌های سطحی با چند بار شنیدن کهنه نمی‌شود. به عقیده من این نوع موسیقی مانند رفتار محترمانه با دیگران است چرا که شما در این رفتار تن صدایتان را به گونه‌ای همواره نگه می‌دارید که به دیگران آزار نرسانید و در انتخاب کلام هم، همواره به سراغ فاخرترین آن می‌روید.

  • شما جزو خواننده‌هایی هستید که به کلام و شعر در آهنگ‌هایتان بسیار اهمیت می‌دهید و معمولاً بار آلبومتان روی کلام آن است.
مردم ما پیشینه ادبیات تاریخی کهنی دارند به همین خاطر نمی‌توان هر چیزی را تحت عنوان شعر به آنها ارائه داد. من معتقد به جادوی شعر و کلام هستم و فکر می‌کنم جان مطلب را شعر است که ادا می‌کند.

  • برای من جالب است که شما در موسیقی پاپ برای اولین بار به سراغ ادبیات کلاسیک رفتید، تا پیش از این، از این ادبیات تنها در موسیقی سنتی استفاده می‌شد، چه شد که اصلاً به ذهنتان رسید که این دو را با هم تلفیق کنید؟
من در یک خانواده‌ای بزرگ شدم که به شعر و موسیقی به موازات هم اهمیت می‌دادند. پدرم «مسرور» از شاعران تواناست و اعضای خانواده‌ام هم به موسیقی به شکل جدی می‌پرداختند، همین مسئله من را بر آن داشت که برای آنکه حق مطلب را ادا کنم به سراغ ادبیات کهن ایرانی بروم. خیلی دوست داشتم بهانه‌ای را ایجاد کنم که مردم شعرهایی را که این روزها کمتر فرصت خواندنش را دارند در قالب یک موسیقی عامه پسند گوش دهند، این شد که به سراغ شاعران بزرگ ایرانی مانند مولوی، سنایی، دهلوی و سعدی رفتم که اتفاقاً بازخورد خوبی هم از آن گرفتم.

  • شما در اکثر قطعات‌تان لحنی کاملاً حماسی به نوع اجرا و موزیک‌تان می‌دهید، فکر نمی‌کنید این لحن ممکن است در دراز مدت اثرگذاری‌اش کم و برای مخاطب عادی شود؟
یکی از امتیازهای سه آلبوم جدیدی که به بازار عرضه کردم این است که هر سه در فضای کاملاً متفاوت نسبت به همدیگر ارائه شدند. آلبوم اول من «سرزمین مادری» در یک فضای کاملاً پاپ کلاسیک ارائه شده است. تمامی شعرهای این آلبوم از اشعار مولانا انتخاب شده است. در آلبوم «سلام عاشقی» من یک تجربه عاشقانه اجتماعی با یک فضای کاملاً متفاوت موسیقایی داشتم. آلبوم «عمو زنجیرباف» هم که اصلاً نوع و ریتم آن نسبت به دو آلبوم قبلی‌ام فرق دارد و از این حیث آلبوم محبوب من محسوب می‌شود چرا که حس می‌کنم خودم را توانستم بهتر به مخاطب ارائه دهم، این توضیح را دادم که بگویم من در آلبوم‌هایم سراغ تکرار گویی نمی‌روم. از طرفی فضای کارهای من به لحاظ خوانش نوع انتخاب شعرها و ریتم موسیقی به گونه‌ای است که مخاطب را ناخودآگاه به سمت آثار حماسی می‌برد.

  • آلبوم «عمو زنجیر باف» در واقع آلبوم دوم شما محسوب می‌شود اما این آلبوم به عنوان آلبوم سومتان روانه بازار شد و شما «هفته عاشقی» را زودتر از این آلبوم منتشر کردید برای این کار دلیل خاصی داشتید؟
بله، من آلبوم « عمو زنجیرباف» را زودتر از «هفته عاشقی» تهیه کردم و آن را به جشنواره فرهاد فرستادم. یکی از شروط این جشنواره برای شرکت در بخش مسابقه پخش نشدن قطعات در بازار موسیقی بود، من این آلبوم را ارائه دادم اما متأسفانه با گذشت سال‌ها این جشنواره برگزار نشد من هم چون ارادت خاصی به فرهاد مهراد داشتم تا آخرین لحظه صبر کردم تا شاید این جشنواره برگزار شود و از این فرصت استفاده کردم و آلبوم «هفته عاشقی» را تولید و به بازار ارائه دادم.

اما متأسفانه این جشنواره هرگز برگزار نشد و من در نهایت مجبور شدم که این آلبوم را به بازار ارائه دهم.

  • برخی از خوانندگانی که آثار قابل تأملی را در موسیقی ارائه می‌دهند معمولاً از وضع شرکت‌های سرمایه‌گذار و پخش گله‌مند هستند از این حیث شما را هم می‌توان در این دسته‌بندی قرار داد؟!
بله، بازار پخش در دست آلبوم‌های پاپی است که شکل و شمایل کاملاً بازاری دارند، چرا که شرایط موسیقی در کشور ما به گونه‌ای است که اساساً موسیقی به دو دسته تقسیم می‌شود؛ موزیک بازاری که صرفاً با هدف تجاری تولید شده و موسیقی فاخر که برای ارتقای سطح فرهنگ مردم ارائه می‌شود. متأسفانه سرمایه‌گذاران تمایلی برای سرمایه‌گذاری روی موسیقی فاخر ندارند و شاید یکی از عمده‌ترین دلایلی بود که باعث شد من بارها شرکت پخشم را عوض کنم.
منبع: 
روزنامه جوان
تاریخ انتشار : یکشنبه 5 دی 1389 - 00:00

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:44

ziad ham sedash male khodesh nis ,yekhorde booye alireza assar too sedash hastaa....

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:44

دن‌کیشوت جان ! امیدوارم در جنگ پیروز شوی.
کسی که موسیقی زیرزمینی را جدا از مردم بداند کوتاه فکر می‌کند
استاد محمد نوری و همفکرانش با فیلتر گذاری‌ بیشترین کمک را برای به وجود آوردن موسیقی زیرزمینی کردند. از این بابت از ایشان باید متشکر بود. اگر همین امروز موسیقی زیرزمینی خفه شود باز به شمار مخاطب تو افزوده نخواهد شد، دن‌کیشوت جان!

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:44

از صدا و خوندنش خوشم میاد

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:44

به نظر می رسه که از دید ایشون، موسیقی زیرزمینی کلّاً ضعیفه..امّا باید بگم که در موسیقی زیرزمینی فعلی، کسانی هستند که از شما بسیار با سوادتر، با ذوق تر و خلّاق ترند..
اگر شما می خواین با این عزیزان بجنگید، من هم با شما می جنگم! چون از اون دسته افرادی به نظر می رسید که هدفشون ارایه ی موسیقی یکنواخت و بی روحه..
من حامی کسانی هستم که موسیقی پر محتوا رو در قالب شکلی بدیع و خلّاقانه ارایه بدن، نه صورتی کلیشه ای و غیر ماندگار..

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:44

تنها حرف خوبش این بود که گفت اگر کسی به راهی که می‌رود، اعتماد و اعتقاد داشته باشد موفقیت در انتظارش است وگرنه بقیه حرفاش به درد خودش میخوره و بهتره اصلا خوانندگی رو کنار بذاره چون استعداد خوانندگی رو نداره و بهتره به جای جنگ با موسیقی زیرزمینی به جنگ با خودش بپردازه و از موسیقی خداحافظی کنه.

rap
سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:44

با سلام. شما که از وضع زیر زمینی های عزیز خبری نداری ما نه اسپانسر داریم و نه...... وقتی هم کار میکنیم یه چیز معنی دار و پر مفهوم میدیم و به شما هیچ اسیب نمیزنیم و ما موسیقی رو خراب نمکنیم این ماییم که درست میکینیم.

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود به جنگ موسیقی زیر زمینی آمده‌ام | موسیقی ما