گر چه این دلبستگی های زمینی خوب نیست
اتفاق است و می افتد ، دل که سنگ و چوب نیست
با چنین شوق تماشای من و زیبایی ات
صبر ممکن هم اگر باشد ، دگر مطلوب نیست
کفر عشق آمیز شیطان ، عبرت آموزم شده است
گرچه در نزد شما جز بنده ای مغضوب نیست
نیست مولانا ، جهان از شمس تبریزی پر است
تشنه جانی کو و گرنه قحطی محبوب نیست
قفل ، قلف و مبتلا را مفتلا گفتن خوش است
گر چه هر عاشق ، که دست افشان شود زرکوب نیست
آسمانی یا زمینی ، کاش عاشق می شدیم
گر چه این دلبستگی های زمینی خوب نیست
[ عبدالحمید ضیایی ]
رفته ای از بر ما چشم به راهیم بیا
حلقه در گوش در کعبه ی آهیم بیا
دوری ات بند غم افکند به پای دل مست
مست بودیم و پشیمان ز گناهیم بیا
زندگی چوبه ی دار و همه آویختگان
طالب صحبت آن مهر گیاهیم بیا
شمس خاموش شد از دوری ات ای دور قمر
گرچه با یاد تو در حضرت ماهیم بیا
[ شمس لنگرودی ]
دیدگاهها
عالی بود شعر با وجود و درون ادم امیخته میشه
شعر انقدر زیباست انقدر فکر شده است که تک تک لحظه های که کتابهای مولانا رو با وجودم میخوندم رو برام مجسم کرد
مولانا بعد از شمس دو تا مراد دیگر هم داشته است که یکی از آنها صلاح الدین زرکوب می باشد صلاح الدین زرکوب فردی عامی و کم سواد بود ایشان قفل را قلف و مبتلا را مفتلا تلفظ می کردند مولانا نیز از شدت علاقه و عشق به ایشان از ایشان پیروی میکرد قفل را قلف و مبتلا را مفتلا تلفظ می کرد در ادامه آمده است که اگر ماه آسمانی ها هستیم مثل مولانا که عارف بزرگی است یا زمینی مانند یک آدم عادی کاش عاشق شویم هر چند که در عرفان این دلبستگیهای زمینی خوب نیست البته عشق مولانا زمین بود ایشان به جناب زرکوب ارادت داشتند و خدای درون ایشان را می دیدند
ممنون ميشم معني اين مصرع رو هم توضيح بديد
نيست مولانا ، جهان از شمس تبريزي پر است
فوووق العاده بود این آهنگ منو برد به دنیای شمس و مولانا حس و حال آهنگ مشخصه که با حس زیادی تولید شده و ممنون از این گروه خووب بابت این حس قشنگی که توی این کارشون هست
چقد احساس توشه.. (((:
نمی دونم چی بگم ع قشنگیش
صفحهها
افزودن یک دیدگاه جدید