مدیر مرکز موسیقی بتهوون؛
موسیقی پاپ باید در کنار موسیقی اصیل، کلاسیک باشد
موسیقی ما - از نسل صفحههای گرامافون که همه پدربزرگها و مادربزرگها از آنها با خاطراتی زیاد یاد میکنند خیلی گذشته و با گذشت سالها از صفحه به کاست، سی دی و دی وی دی رسیده و در آینده هم معلوم نیست به چه خواهد رسید، ولی همه این ناقلان فرهنگی، نواهایی از هنرمندان را به گوش مردم منتقل میکردند که خود حاوی اندیشه، تصور، زندگی و عمر یک نوازنده و یا خواننده بوده که با تلاشهای فراوان تولید و تکثیر شدهاند.
به گزارش موسیقی ما وبه نقل از جام جم، از همان سالهای دور چندین نفر بودند که در قالب فروشگاهی فرهنگی کار نشر و تولید موسیقی را بر عهده داشتند که با قد علم کردن در مقابل همه موانع و مشکلات نشر، همچنان سر پا ایستادهاند و در اشاعه فرهنگ موسیقایی فعالیت میکنند.
مرکز موسیقی بتهوون قدیمیترین فروشگاه موسیقی در ایران است که در سال ۱۳۳۲ و با نام صفحه فروشی بتهوون به دست برادران چمن آرا دایر شد و طی ۵۸ سال حضور مستمر توانسته آثاری ماندگار در موسیقی از هنرمندان این عرصه تولید کند. این مرکز هم اکنون با مدیریت بابک چمن آرا و دارا بودن زیرمجموعهای چون آوای خورشید همانند گذشته به راه خود در زمینه نشر موسیقی ادامه میدهد.
ما همیشه با عنوان مرکز موسیقی بتهوون روبه رو بودیم تا فروشگاه و این تصور وجود دارد که بتهوون علاوه بر کار نشر به عنوان یک مرکز خصوصی، در کنار مراکز دولتی تصمیم گیری خصوصی برای موسیقی نیز انجام میدهد.
من دوست دارم همیشه مستقل باشم و این جزو شاخصههایی است که بتهوون همیشه داشته. من هیچ ادعای سیاستگذاری در کنار سایر سازمانها و ارگانها ندارم چرا که ایده خودم را دارم و به واسطه شناختم از موسیقی و ارتباطی که با مخاطب دارم، برداشت متفاوت تری نسبت به کاری که منتشر میکنم، دارم.
نشر موسیقی همیشه با مشکلاتی از جمله مجوز، کپی رایت، افزایش قیمت، عدم بازگشت مالی و... مواجه بوده که شاید این مشکلات در دیگر حوزههای هنر کمتر دیده شود.
به نظرم موسیقی را باید با موسیقی مقایسه کرد چرا که ناشرین، مخاطبین و هنرمندان هر حوزه متفاوت هستند. البته میدانم ما نسبت به بقیه شاخههای هنر چه مشکلاتی داریم. مساله قیمت یک بخش مشکلات نشر است. در زمان انقلاب هیچ شرکتی وجود نداشت و هیچ موسسه و وزارتخانهای نمیدانست به چه کسی و به چه شیوهای مجوز دهد و این در حالی بود که نیاز به شنیدن موسیقی وجود داشت. در آن زمان کاست تازه وارد شده بود، صفحه، آخر عمرش بود و به خاطر شرایط موجود، موزیک کپی کردن یک رسالت و کار خیر بود چرا که فروشگاههای زیادی در اوایل دهه ۶۰ وجود نداشت که جوابگوی همه مخاطبین باشد. بر این اساس همه وظیفه خود میدانستند که برای انتقال و شنیده شدن موسیقی خوب آن را کپی کنند.
در آن زمان کپی کردن کارهای چاووش و گلها و ارائه آن به دیگری بسیار کار پسندیدهای بود اما در اواسط دهه ۶۰ یک ادارهای در ارشاد دایر شد که وظیفهاش صدور مجوز به کاستها و کنسرتهای موسیقی بود. در این میان نیز چند شرکت و فروشگاه مجوز پروانه کار گرفتند و نشر و تولید موسیقی رسمی شد و به نوعی چرخه صنعت راه افتاد، اما همه یادشان رفت به مردم بگویند کاست را دیگر کپی نکنید.
این ماجرا تا زمان آمدن سی دی ادامه یافت. در اواسط دهه ۷۰، کپی کردن سی دی گران بود اما امروزه با آمدن وسایل پیشرفته، کار راحتتر شده وهمچنان این رویه به شیوههای چون دانلود موسیقی از اینترنت و... ادامه دارد بدون اینکه در نظر گرفته شود پولی که برای خرید سی دی پرداخت میشود فقط برای استفاده از همان یک اثر است و این در قانون و در منطق عین دزدی است. حال این موسیقی در رسانه یا در مدرسه برای یک مراسم خاص، آسانسور، کافی شاپ و یا ماشین و هر جای دیگری پخش شود، استفاده از مال غیر است و این مشکلترین ماجرای ما در نشر است.
وقتی برای یک کار موسیقی مجوز گرفته و در بازار پخش میشود باید فروش رود تا جبران هزینهها، خدمات، زمان و عمری شود که همه دست اندرکاران مجموعه اعم از ناشر، آهنگساز، خواننده، ترانه سرا و... برای آن زحمت کشیدهاند.
چمن آرا: به نظرم اگر فردی بخواهد اثری را گوش کند باید با آن کار از نظر عکس روی جلد، قطعات و... آشنا باشد پس باید آن را به طور اوریجینال (اصلی) بخرد و گوش کند
به طور کلی میتوان گفت که اصل ماجرا ریشه فرهنگی دارد. در همه جای دنیا وقتی کنسرتی برگزار میشود شهرداری به برگزارکنندگان پول میدهد ولی در کشور ما پول میگیرند. در تمام دنیا نیروی انتظامی مدیون تولیدکنندگان فرهنگی هستند که کار فرهنگی خوب انجام میدهند اما ما باید برای انجام کار هنری خوب، پول پرداخت کنیم و این در حالی است که برگزارکنندگان برنامههای فرهنگی کار بزرگی انجام میدهند و برای ساعتها مردم را از انجام کارهای نامناسب، دیدن شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای و... دور و به سالنهای موسیقی، تئاتر و سینما دعوت میکنند.
به طوری که میتوانند صفحاتی را از روزنامهها برای معرفی کار به ما اختصاص دهند یا به صورت صنفی بتوانیم کادرهایی برای تبلیغ داشته باشیم. شهرداری هم شاید بتواند بیلبوردهایی را در اختیار ما قرار دهد.
در سه مرحلهای که قیمت سی دی اضافه شد من و چند ناشر دیگر تصمیم به این افزایش گرفتیم چرا که کارکردن به نوعی غیرممکن بود. البته این قیمت هنوز هم قیمت واقعی یک کالای فرهنگی که با شرایط خاص تولید میشود، نیست بلکه این بالاترین قیمتی است که ما توانستیم با پخش، فروشگاه و مردم کنار بیاییم که در مقابل هم خیلی ریزش مشتری نداشته باشیم.
البته چند سال پیش برخی همکاران ما فکر کردند که اگر قیمت سی دی را ارزان کنند باعث فروش بیشتر میشود ولی آنها هم در این گذر سالها با مشکلاتی که برای همه پیش آمد، متوجه شدند که آن هم تصمیم درستی نبوده و دوباره افزایش قیمت داشتند. به طور کلی ما قیمت سی دی را براساس حداقلها و حداکثرهای هزینه و پرداختهایی که داریم، تعیین میکنیم و ناگفته نماند که بازگشت پول ما خیلی دیر، سود پول ما خیلی کم و فروش کار بالانیست.
این افزایش قیمت باعث افزایش کپی نمیشود؟
اگر کپی در این سالها بیشتر شده شاید ۵ درصد علتش افزایش قیمت باشد چرا که عاملهای دیگری وجود دارد که خیلی در این زمینه دخیل هستند. به نظرم اگر فردی بخواهد اثری را گوش کند باید با آن کار از نظر عکس روی جلد، قطعات و... آشنا باشد پس باید آن را به طور اوریجینال (اصلی) بخرد و گوش کند.
معتقدم موسیقی فقط آن صدایی نیست که میشنویم. موسیقی سی دی است که دستمان میگیریم، تصویری است که روی جلد آن میبینیم و اطلاعاتی است که در آن میخوانیم. من فقط موسیقی نمیفروشم من فرهنگ میفروشم که بخشی از این فرهنگ، موسیقی است.
موسیقی شامل فرهنگ، سن و سال، جامعه و... میشود اگر فلان کنسرت پاپ ۱۰ سانس پر میشود به خاطر این است که مردم احتیاج به گوش کردن آن دارند پس باید باشد. اما اگر یک برنامه موسیقی اصیل و کلاسیک با مخاطب روبه رو نشد دلیلش این است که در شرایط کنونی مردم آن را نمیخواهند حال ممکن است که شیوه ارائهاش خوب نبوده باشد.
به عقیده من مخالفت با حضور یک ژانر خاص اصلامنطقی نیست. موسیقی پاپ باید در کنار موسیقی اصیل، کلاسیک و... باشد.
ما اگر خصوصی و مستقل کار میکنیم باید خودمان تحقیق کنیم و راه بین المللی شدن را پیدا کنیم. هر چند که بتهوون نیز هم اکنون دو کار مشترک با یک شرکت بلژیکی و فرانسوی دارد که قرار است ما در همکاری با آنها یک آلبوم مقامی تنبورنوازی را به طور مشترک منتشر کنیم و در کنار آن نیز یک پروژه مستقل دیگر را در حال انجام داریم.
علاوه بر این ما این امکان را فراهم کردیم که مخاطبان خارجی از روی وب سایت ما قطعات منتشر شده را گوش کنند و بتوانند به صورت تک قطعه و یا آلبوم آن را خریداری نمایند.
به گزارش موسیقی ما وبه نقل از جام جم، از همان سالهای دور چندین نفر بودند که در قالب فروشگاهی فرهنگی کار نشر و تولید موسیقی را بر عهده داشتند که با قد علم کردن در مقابل همه موانع و مشکلات نشر، همچنان سر پا ایستادهاند و در اشاعه فرهنگ موسیقایی فعالیت میکنند.
مرکز موسیقی بتهوون قدیمیترین فروشگاه موسیقی در ایران است که در سال ۱۳۳۲ و با نام صفحه فروشی بتهوون به دست برادران چمن آرا دایر شد و طی ۵۸ سال حضور مستمر توانسته آثاری ماندگار در موسیقی از هنرمندان این عرصه تولید کند. این مرکز هم اکنون با مدیریت بابک چمن آرا و دارا بودن زیرمجموعهای چون آوای خورشید همانند گذشته به راه خود در زمینه نشر موسیقی ادامه میدهد.
- بتهوون از آغاز تا به امروز چه هدفی را در پیش داشته است؟
ما همیشه با عنوان مرکز موسیقی بتهوون روبه رو بودیم تا فروشگاه و این تصور وجود دارد که بتهوون علاوه بر کار نشر به عنوان یک مرکز خصوصی، در کنار مراکز دولتی تصمیم گیری خصوصی برای موسیقی نیز انجام میدهد.
من دوست دارم همیشه مستقل باشم و این جزو شاخصههایی است که بتهوون همیشه داشته. من هیچ ادعای سیاستگذاری در کنار سایر سازمانها و ارگانها ندارم چرا که ایده خودم را دارم و به واسطه شناختم از موسیقی و ارتباطی که با مخاطب دارم، برداشت متفاوت تری نسبت به کاری که منتشر میکنم، دارم.
نشر موسیقی همیشه با مشکلاتی از جمله مجوز، کپی رایت، افزایش قیمت، عدم بازگشت مالی و... مواجه بوده که شاید این مشکلات در دیگر حوزههای هنر کمتر دیده شود.
به نظرم موسیقی را باید با موسیقی مقایسه کرد چرا که ناشرین، مخاطبین و هنرمندان هر حوزه متفاوت هستند. البته میدانم ما نسبت به بقیه شاخههای هنر چه مشکلاتی داریم. مساله قیمت یک بخش مشکلات نشر است. در زمان انقلاب هیچ شرکتی وجود نداشت و هیچ موسسه و وزارتخانهای نمیدانست به چه کسی و به چه شیوهای مجوز دهد و این در حالی بود که نیاز به شنیدن موسیقی وجود داشت. در آن زمان کاست تازه وارد شده بود، صفحه، آخر عمرش بود و به خاطر شرایط موجود، موزیک کپی کردن یک رسالت و کار خیر بود چرا که فروشگاههای زیادی در اوایل دهه ۶۰ وجود نداشت که جوابگوی همه مخاطبین باشد. بر این اساس همه وظیفه خود میدانستند که برای انتقال و شنیده شدن موسیقی خوب آن را کپی کنند.
در آن زمان کپی کردن کارهای چاووش و گلها و ارائه آن به دیگری بسیار کار پسندیدهای بود اما در اواسط دهه ۶۰ یک ادارهای در ارشاد دایر شد که وظیفهاش صدور مجوز به کاستها و کنسرتهای موسیقی بود. در این میان نیز چند شرکت و فروشگاه مجوز پروانه کار گرفتند و نشر و تولید موسیقی رسمی شد و به نوعی چرخه صنعت راه افتاد، اما همه یادشان رفت به مردم بگویند کاست را دیگر کپی نکنید.
این ماجرا تا زمان آمدن سی دی ادامه یافت. در اواسط دهه ۷۰، کپی کردن سی دی گران بود اما امروزه با آمدن وسایل پیشرفته، کار راحتتر شده وهمچنان این رویه به شیوههای چون دانلود موسیقی از اینترنت و... ادامه دارد بدون اینکه در نظر گرفته شود پولی که برای خرید سی دی پرداخت میشود فقط برای استفاده از همان یک اثر است و این در قانون و در منطق عین دزدی است. حال این موسیقی در رسانه یا در مدرسه برای یک مراسم خاص، آسانسور، کافی شاپ و یا ماشین و هر جای دیگری پخش شود، استفاده از مال غیر است و این مشکلترین ماجرای ما در نشر است.
وقتی برای یک کار موسیقی مجوز گرفته و در بازار پخش میشود باید فروش رود تا جبران هزینهها، خدمات، زمان و عمری شود که همه دست اندرکاران مجموعه اعم از ناشر، آهنگساز، خواننده، ترانه سرا و... برای آن زحمت کشیدهاند.
- همیشه این سوال مطرح است که آیا برای یک کاست کمتر از گندم و نان زحمت کشیده شده؟ اما متاسفانه آنها را نمیشود کپی کرد ولی موسیقی را میتوان.
چمن آرا: به نظرم اگر فردی بخواهد اثری را گوش کند باید با آن کار از نظر عکس روی جلد، قطعات و... آشنا باشد پس باید آن را به طور اوریجینال (اصلی) بخرد و گوش کند
به طور کلی میتوان گفت که اصل ماجرا ریشه فرهنگی دارد. در همه جای دنیا وقتی کنسرتی برگزار میشود شهرداری به برگزارکنندگان پول میدهد ولی در کشور ما پول میگیرند. در تمام دنیا نیروی انتظامی مدیون تولیدکنندگان فرهنگی هستند که کار فرهنگی خوب انجام میدهند اما ما باید برای انجام کار هنری خوب، پول پرداخت کنیم و این در حالی است که برگزارکنندگان برنامههای فرهنگی کار بزرگی انجام میدهند و برای ساعتها مردم را از انجام کارهای نامناسب، دیدن شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای و... دور و به سالنهای موسیقی، تئاتر و سینما دعوت میکنند.
- در زمینه نشر، یارانهای دریافت میکنید؟
به طوری که میتوانند صفحاتی را از روزنامهها برای معرفی کار به ما اختصاص دهند یا به صورت صنفی بتوانیم کادرهایی برای تبلیغ داشته باشیم. شهرداری هم شاید بتواند بیلبوردهایی را در اختیار ما قرار دهد.
- قیمت گذاری کارها بر چه اساسی است آیا ناشر و خود هنرمند تعیین کننده است و یا طبق یک بخشنامه خاص قیمت گذاری صورت میگیرد؟
در سه مرحلهای که قیمت سی دی اضافه شد من و چند ناشر دیگر تصمیم به این افزایش گرفتیم چرا که کارکردن به نوعی غیرممکن بود. البته این قیمت هنوز هم قیمت واقعی یک کالای فرهنگی که با شرایط خاص تولید میشود، نیست بلکه این بالاترین قیمتی است که ما توانستیم با پخش، فروشگاه و مردم کنار بیاییم که در مقابل هم خیلی ریزش مشتری نداشته باشیم.
البته چند سال پیش برخی همکاران ما فکر کردند که اگر قیمت سی دی را ارزان کنند باعث فروش بیشتر میشود ولی آنها هم در این گذر سالها با مشکلاتی که برای همه پیش آمد، متوجه شدند که آن هم تصمیم درستی نبوده و دوباره افزایش قیمت داشتند. به طور کلی ما قیمت سی دی را براساس حداقلها و حداکثرهای هزینه و پرداختهایی که داریم، تعیین میکنیم و ناگفته نماند که بازگشت پول ما خیلی دیر، سود پول ما خیلی کم و فروش کار بالانیست.
این افزایش قیمت باعث افزایش کپی نمیشود؟
اگر کپی در این سالها بیشتر شده شاید ۵ درصد علتش افزایش قیمت باشد چرا که عاملهای دیگری وجود دارد که خیلی در این زمینه دخیل هستند. به نظرم اگر فردی بخواهد اثری را گوش کند باید با آن کار از نظر عکس روی جلد، قطعات و... آشنا باشد پس باید آن را به طور اوریجینال (اصلی) بخرد و گوش کند.
معتقدم موسیقی فقط آن صدایی نیست که میشنویم. موسیقی سی دی است که دستمان میگیریم، تصویری است که روی جلد آن میبینیم و اطلاعاتی است که در آن میخوانیم. من فقط موسیقی نمیفروشم من فرهنگ میفروشم که بخشی از این فرهنگ، موسیقی است.
- آیا میتوان حضور موسیقی پاپ را یکی از عوامل تاثیرگذار در عدم فروش آلبومهای سنتی و کلاسیک و حتی کنسرتها دانست؟
موسیقی شامل فرهنگ، سن و سال، جامعه و... میشود اگر فلان کنسرت پاپ ۱۰ سانس پر میشود به خاطر این است که مردم احتیاج به گوش کردن آن دارند پس باید باشد. اما اگر یک برنامه موسیقی اصیل و کلاسیک با مخاطب روبه رو نشد دلیلش این است که در شرایط کنونی مردم آن را نمیخواهند حال ممکن است که شیوه ارائهاش خوب نبوده باشد.
به عقیده من مخالفت با حضور یک ژانر خاص اصلامنطقی نیست. موسیقی پاپ باید در کنار موسیقی اصیل، کلاسیک و... باشد.
- چرا ناشران موسیقی ما کار بین المللی انجام نمیدهند؟
ما اگر خصوصی و مستقل کار میکنیم باید خودمان تحقیق کنیم و راه بین المللی شدن را پیدا کنیم. هر چند که بتهوون نیز هم اکنون دو کار مشترک با یک شرکت بلژیکی و فرانسوی دارد که قرار است ما در همکاری با آنها یک آلبوم مقامی تنبورنوازی را به طور مشترک منتشر کنیم و در کنار آن نیز یک پروژه مستقل دیگر را در حال انجام داریم.
علاوه بر این ما این امکان را فراهم کردیم که مخاطبان خارجی از روی وب سایت ما قطعات منتشر شده را گوش کنند و بتوانند به صورت تک قطعه و یا آلبوم آن را خریداری نمایند.
منبع:
جام جم
تاریخ انتشار : شنبه 1 مرداد 1390 - 00:00
افزودن یک دیدگاه جدید