بازخوانی یک پرونده خاکخورده
زمانی که به دقت به گلی می نگری؛ زمانی که پرهای پرنده ای را لمس میکنی زیبایی ای را می یابی که نمیتوان با زبان آن را بیان کرد : با نگاه کردن به مخلوقات میتوان دریافت که آنهمه ظرافت و زیبایی پرنده ای ؛ درختی ؛ گلی خوشبو ؛ علفی ، دریایی ، کوهی ، آوازی ، صدایی ، نغمه ای قدرت لایزال خداوند است که به دیده همگان نشان داده است . . .
زمانی که سفالگری با عشق وعلاقه وصف ناشدنی اش از مشتی خاک و گل و آب مجسمه ای را بوجود می آورد که با تمام وجودش با توحرف میزند با گذشت زمان نه تنها از ارزش آن کاسته نمیگردد بلکه با هربار نگاه کردن بدان تازگی خاصی در آن میبینی
زمانی که آهنگسازی اثری را خلق میکند که که تا سالیان سال هر بار آن اثر را با گوش جان ؛ گوش فرا میدهی تازگی ، طراوت خلوص و درجه عرفان و نیز زیبایی آن را به بهترین نحو ممکن احساس میکنی .
اینها همه و همه زمانی حادث میگردند که هنرمند جسم خود را کوچک تر از آن می بیند حس درونی اش را با زبانش توصیف کند و با استفاده از خلاقیت و استعداد خدادادی اش خالق اثری میگردد که سالیان سال به یاد آن میتوانی زندگی خود را رنگ و بوی خاصی ببخشی .
زمانی که مروری میکنیم بر این آثار بسیاری از آنها می بیابیم که ماندگار گشته و تحولی نو در در عرصه هنر ایجاد کرده اند مینیاتور های به غایت مسخ کننده استاد فرشچیان ؛ رقص قلم استاد امیر خانی بر کاغذ بی جان ؛ نقاشی های بسیار زیبای کاتوزیان و .. موسیقی های دلنشین اصیل و ناب ایرانی نمونه کوچکی از احساس ایرانی است که هر استادی با ابزاری که در وجودش نهفته است فلسفه وجودی خداوند را به زیبایی هرچه تمام تر به تصویر میکشد
اما در این بین موسیقی اصیل ایرانی به جهت آنکه از تنوع بالاتری بر خوردار است میتواند متفاوات تر بنمایاند. نقدهایی که برخی منتقدان به آثار و آلبومهای ارائه شده می نمایند این هنر ایرانی را متفاوت تر و صد البته مهم تر جلوه گر میکند .
با نیم نگاهی به آثار فاخر و به یاد ماندنی موسیقی در میابیم برخی از این آثار به دلایلی - همچون پرداختن بیش از حد منتقدان وکارشناسان به اثر مربوطه ، استقبال مردم ،مقبولیت خواننده آن اثر که به تنهایی هیچگاه نمیتواند خالق یک اثری هنری موسیقایی باشد - خواه و یا ناخواه مهمتر از بقیه گشته اند و بحث بر روی آنان بسیار بیشتر از سایر آثار موسیقی بوده است اگرچه از ارزش هنری پائین تری نیز نسبت به بقیه برخوردار باشند . کم و بیش از هر کدام از آنها به نوعی در مقاطعی یاد گشته نقدی بر آنها نوشته شده و یا آنها را تمجید و تحسین کرده اند .
اما در نقطه مقابل این آثار مشهور آثاری خاطره انگیز و زیبا نیز وجود دارند که مدت بسیاری کسی حتی فرصت گوش فرا دادن به آنها را نیز برای خود فراهم ننموده است . آثاری که باید جاودانه تر میشدند و خاطره انگیز تر .
از آن جمله میتوان به آلبوم شمس الضحی اثر بیاد ماندنی محسن نفر با صدای ملکوتی حسام الدین سراج اشاره کرد . آلبومی که بسان پرونده ای خاک خورده نه در زمان ارائه آن اثر مورد توجه آنچنانی قرار گرفت و نه اکنون . از آن جهت بر آن شدم تا یادی نیز از این اثر عرفانی و در نوع خود واقعا بی نظیر نمایم تا شاید این نوشتار حرکتی باشد هرچند ذرّه ؛ برای احیای دوباره این اثر در بین سایر آلبومهای ماندگار .
در مدح این آلبوم و تصنیف شمس الضحی چه میتوان نوشت؟ و چه میتوان گفت؟ آیا جز این است که شعری قوی ، موسیقی ای بسیار ستودنی و صدایی سحر انگیز جملگی باعث خلق اثری اینچنینی گردیده است که روح و جسم آدمی را پرواز میدهد به سوی بزم یزدانی که از آن آمده است . . .
این باغ روحانیست این – یا بزم یزدانیست این
این کیست این – این کیـــست این
و براستی این جان جان افزا چه نوازش میدهد جانی را خود بخشیده است .
شروع اثر روح نواز شمس الضحی با مقدمه ای زیبا و تار نوازی محسن نفر آغاز گردیده است . این مقدمه ، شاید ،
هم مقدمه ای بر آلبوم است و هم مقدمه ای بر شروع مبارک یک اتفاق . اتفاقی که چندین سال قبل به نیکی حادث گردید ولی مهجور ماند و از بخت بدش مصادف گردید با تولد اثار فاخری که رخصت دیده شدن این اثر را به حداقل رسانید .
از سویی دیگر کم التفاتی مخاطبین ، این اتفاق بزرگ موسیقایی را کمرنگ تر نمود . بی شک اگر این اتفاق در دوره کنونی رخ میداد یکی از محبوبترین و شاید پر فروش ترین آثار موسیقایی ثبت میشد .
یکی از دلایلی را که میتوان برای شناخته نشدن این اثر متصور گشت عدم معروفیت آنچنانی آهنگساز و خواننده این اثر بود ؛ کما اینکه بسیارند افرادی که علاقه مند به موسیقی هستند ولی نام محسن نفر را تاکنون نشنیده اند .
اگر چه این آلبوم چندان نیز در قید و بند اجرا در دستگاههای موسیقی نیست و خود را از غل و زنجیر پارامتر های موسیقی اصیل رهانیده و تنها با تاکید بر شعر زیبا و هنر شخصی محسن نفر در مقام آهنگساز و نوازنده وشخص حسام الدین سراج درمقام خواننده و فارغ از نقدهای بیهوده منتقدان یک شبه امروزی کاری کارستان و در خور و نهایتاً شاید بتوان شعر محور و مردمی و قابل احترام ارائه گردیده است .
آن آب باز آمد به جو – بر سنگ زن اکنون سبو
سجده کن و چیزی مگو – کاین سر ربانیست این
و باز از نقاط قوت این اثر اصرار نورزیدن بر پوشاندن شعر بر موسیقی بسان جامه ای بر تن است که همانا بسیارند آثاری که با وجود ماندگاری و محبوبیت بیش از حد شان از ساختاری سلیقه ای و به گونه ای « شعر فدای موسیقی » برخوردار بوده اند که برای بهتر جلوه دادن موسیقی بعضا ابیات اشعار را جابجا و سانسور نموده اند که این نوعی بی احترامی به شعر صاحب شعر است . . .
رستم من از خوف و رجاء – عشق از کجا خوف از کجا
ای خاک بر شرم و حیا ء – هنگام پیشانیست این
ولی افسوس . . .
افسوس که دیگر چندین سال است نه نغمه ای همانند شمس الضحی از سراج میشنویم و نه اثری از محسن نفر که ایکاش اینگونه نبود و هر روز و هر سال شاهد تولد این چنین آثاری بودیم که به حق ماتشنگان چنین نغمه هایی هستیم ؛
. . . و شاید هم مقصر اصلی خودمانیم که با گوش جان نسپردن و عدم حمایتهای معنوی از این آثار استادانه زمینه عدم فعالیت این هنرمندان را فرهم نموده ایم .
ای مطرب داوود دم – آتش بزن بر رخت غم
بردار بانگ زیر و بم – هنگام سرخوانیست این
. . .و سخن آخر
هدف از نگارش این نوشتار صرفاً معرفی اثر شمس الضحی بود تا شاید با مطالعه این مطلب عده دیگری از علاقه مندان به موسیقی که تاکنون فرصت گوش سپردن به این اثر را برای خود فراهم ننموده اند ، تا دقایقی را صرف استماع و لذت بردن از شعر زیبا و صدای دلنشین در قابل آلبومی بنام شمس الضحی نمایند تا شاید بخشی از حقوق از دست رفته این اثر ولو معنوی به صاحبان اثر بازگردد ...
بسم الله ای روح البقا – بسم الله ای شیرین لقاء
بسم الله ای شمس الضـــحی – بسم الله ای عین الیقین
با تشکر از دوست عزیز تر از جان , هنردوست و فهیم ام جناب آقای محمدی که این حقیر را یاری رساندند تا این مقاله را پس ماهها به سر انجام رسانم .
زمانی که سفالگری با عشق وعلاقه وصف ناشدنی اش از مشتی خاک و گل و آب مجسمه ای را بوجود می آورد که با تمام وجودش با توحرف میزند با گذشت زمان نه تنها از ارزش آن کاسته نمیگردد بلکه با هربار نگاه کردن بدان تازگی خاصی در آن میبینی
زمانی که آهنگسازی اثری را خلق میکند که که تا سالیان سال هر بار آن اثر را با گوش جان ؛ گوش فرا میدهی تازگی ، طراوت خلوص و درجه عرفان و نیز زیبایی آن را به بهترین نحو ممکن احساس میکنی .
اینها همه و همه زمانی حادث میگردند که هنرمند جسم خود را کوچک تر از آن می بیند حس درونی اش را با زبانش توصیف کند و با استفاده از خلاقیت و استعداد خدادادی اش خالق اثری میگردد که سالیان سال به یاد آن میتوانی زندگی خود را رنگ و بوی خاصی ببخشی .
زمانی که مروری میکنیم بر این آثار بسیاری از آنها می بیابیم که ماندگار گشته و تحولی نو در در عرصه هنر ایجاد کرده اند مینیاتور های به غایت مسخ کننده استاد فرشچیان ؛ رقص قلم استاد امیر خانی بر کاغذ بی جان ؛ نقاشی های بسیار زیبای کاتوزیان و .. موسیقی های دلنشین اصیل و ناب ایرانی نمونه کوچکی از احساس ایرانی است که هر استادی با ابزاری که در وجودش نهفته است فلسفه وجودی خداوند را به زیبایی هرچه تمام تر به تصویر میکشد
اما در این بین موسیقی اصیل ایرانی به جهت آنکه از تنوع بالاتری بر خوردار است میتواند متفاوات تر بنمایاند. نقدهایی که برخی منتقدان به آثار و آلبومهای ارائه شده می نمایند این هنر ایرانی را متفاوت تر و صد البته مهم تر جلوه گر میکند .
با نیم نگاهی به آثار فاخر و به یاد ماندنی موسیقی در میابیم برخی از این آثار به دلایلی - همچون پرداختن بیش از حد منتقدان وکارشناسان به اثر مربوطه ، استقبال مردم ،مقبولیت خواننده آن اثر که به تنهایی هیچگاه نمیتواند خالق یک اثری هنری موسیقایی باشد - خواه و یا ناخواه مهمتر از بقیه گشته اند و بحث بر روی آنان بسیار بیشتر از سایر آثار موسیقی بوده است اگرچه از ارزش هنری پائین تری نیز نسبت به بقیه برخوردار باشند . کم و بیش از هر کدام از آنها به نوعی در مقاطعی یاد گشته نقدی بر آنها نوشته شده و یا آنها را تمجید و تحسین کرده اند .
اما در نقطه مقابل این آثار مشهور آثاری خاطره انگیز و زیبا نیز وجود دارند که مدت بسیاری کسی حتی فرصت گوش فرا دادن به آنها را نیز برای خود فراهم ننموده است . آثاری که باید جاودانه تر میشدند و خاطره انگیز تر .
از آن جمله میتوان به آلبوم شمس الضحی اثر بیاد ماندنی محسن نفر با صدای ملکوتی حسام الدین سراج اشاره کرد . آلبومی که بسان پرونده ای خاک خورده نه در زمان ارائه آن اثر مورد توجه آنچنانی قرار گرفت و نه اکنون . از آن جهت بر آن شدم تا یادی نیز از این اثر عرفانی و در نوع خود واقعا بی نظیر نمایم تا شاید این نوشتار حرکتی باشد هرچند ذرّه ؛ برای احیای دوباره این اثر در بین سایر آلبومهای ماندگار .
در مدح این آلبوم و تصنیف شمس الضحی چه میتوان نوشت؟ و چه میتوان گفت؟ آیا جز این است که شعری قوی ، موسیقی ای بسیار ستودنی و صدایی سحر انگیز جملگی باعث خلق اثری اینچنینی گردیده است که روح و جسم آدمی را پرواز میدهد به سوی بزم یزدانی که از آن آمده است . . .
این باغ روحانیست این – یا بزم یزدانیست این
این کیست این – این کیـــست این
و براستی این جان جان افزا چه نوازش میدهد جانی را خود بخشیده است .
شروع اثر روح نواز شمس الضحی با مقدمه ای زیبا و تار نوازی محسن نفر آغاز گردیده است . این مقدمه ، شاید ،
هم مقدمه ای بر آلبوم است و هم مقدمه ای بر شروع مبارک یک اتفاق . اتفاقی که چندین سال قبل به نیکی حادث گردید ولی مهجور ماند و از بخت بدش مصادف گردید با تولد اثار فاخری که رخصت دیده شدن این اثر را به حداقل رسانید .
از سویی دیگر کم التفاتی مخاطبین ، این اتفاق بزرگ موسیقایی را کمرنگ تر نمود . بی شک اگر این اتفاق در دوره کنونی رخ میداد یکی از محبوبترین و شاید پر فروش ترین آثار موسیقایی ثبت میشد .
یکی از دلایلی را که میتوان برای شناخته نشدن این اثر متصور گشت عدم معروفیت آنچنانی آهنگساز و خواننده این اثر بود ؛ کما اینکه بسیارند افرادی که علاقه مند به موسیقی هستند ولی نام محسن نفر را تاکنون نشنیده اند .
اگر چه این آلبوم چندان نیز در قید و بند اجرا در دستگاههای موسیقی نیست و خود را از غل و زنجیر پارامتر های موسیقی اصیل رهانیده و تنها با تاکید بر شعر زیبا و هنر شخصی محسن نفر در مقام آهنگساز و نوازنده وشخص حسام الدین سراج درمقام خواننده و فارغ از نقدهای بیهوده منتقدان یک شبه امروزی کاری کارستان و در خور و نهایتاً شاید بتوان شعر محور و مردمی و قابل احترام ارائه گردیده است .
آن آب باز آمد به جو – بر سنگ زن اکنون سبو
سجده کن و چیزی مگو – کاین سر ربانیست این
و باز از نقاط قوت این اثر اصرار نورزیدن بر پوشاندن شعر بر موسیقی بسان جامه ای بر تن است که همانا بسیارند آثاری که با وجود ماندگاری و محبوبیت بیش از حد شان از ساختاری سلیقه ای و به گونه ای « شعر فدای موسیقی » برخوردار بوده اند که برای بهتر جلوه دادن موسیقی بعضا ابیات اشعار را جابجا و سانسور نموده اند که این نوعی بی احترامی به شعر صاحب شعر است . . .
رستم من از خوف و رجاء – عشق از کجا خوف از کجا
ای خاک بر شرم و حیا ء – هنگام پیشانیست این
ولی افسوس . . .
افسوس که دیگر چندین سال است نه نغمه ای همانند شمس الضحی از سراج میشنویم و نه اثری از محسن نفر که ایکاش اینگونه نبود و هر روز و هر سال شاهد تولد این چنین آثاری بودیم که به حق ماتشنگان چنین نغمه هایی هستیم ؛
. . . و شاید هم مقصر اصلی خودمانیم که با گوش جان نسپردن و عدم حمایتهای معنوی از این آثار استادانه زمینه عدم فعالیت این هنرمندان را فرهم نموده ایم .
ای مطرب داوود دم – آتش بزن بر رخت غم
بردار بانگ زیر و بم – هنگام سرخوانیست این
. . .و سخن آخر
هدف از نگارش این نوشتار صرفاً معرفی اثر شمس الضحی بود تا شاید با مطالعه این مطلب عده دیگری از علاقه مندان به موسیقی که تاکنون فرصت گوش سپردن به این اثر را برای خود فراهم ننموده اند ، تا دقایقی را صرف استماع و لذت بردن از شعر زیبا و صدای دلنشین در قابل آلبومی بنام شمس الضحی نمایند تا شاید بخشی از حقوق از دست رفته این اثر ولو معنوی به صاحبان اثر بازگردد ...
بسم الله ای روح البقا – بسم الله ای شیرین لقاء
بسم الله ای شمس الضـــحی – بسم الله ای عین الیقین
با تشکر از دوست عزیز تر از جان , هنردوست و فهیم ام جناب آقای محمدی که این حقیر را یاری رساندند تا این مقاله را پس ماهها به سر انجام رسانم .
تاریخ انتشار : شنبه 27 تیر 1388 - 00:00
افزودن یک دیدگاه جدید