
نای او، نی او بود
فرهاد فخرالدینی
واقعا باید به همه اهل هنر و کسانی که با موسیقی خوب و اصیل ایرانی انس و الفتی دارند تسلیت گفت. کسایی نوازنده توانای نی بود و خاطرات خیلی خوبی در جوانی از نوازندگی او در رادیو داریم. بسیار شیرین ساز مینواخت، مرد خوشمشربی بود. حق استادان را بجا میآورد و همیشه به نیکی از آنها یاد میکرد.
صدای سازش فوقالعاده دلنشین بود به خاطر اینکه موسیقی در وجود او بود. این را من از نزدیک دیده بودم. در حقیقت «نای» خود کسایی بود، یعنی نی یک وسیلهیی بود که او صدای باطن خودش را با آن بیان کند. احساسات درونی خودش را با آن ادا کند. نمیدانم میدانید یا نه اما کسایی بدون نی هم نی مینواخت، بدون اینکه اصلا نی داشته باشد میتوانست نی بزند. نای خودش نی بود و صحنههای بسیار جالبی از او دیده بودم، کاغذی را لوله میکرد و با آن نی میزد و باعث حیرت همگان میشد. و یا با گذاردن ناخن انگشت سبابهاش لای شکاف دندانش به قدری شیرین نی مینواخت بدون آنکه نیای وجود داشته باشد، واقعا حیرت میکردید که این صدای نی از کجا دارد میآید؟ یعنی خودش تبدیل به نی شده بود، حنجره و نای خودش نی واقعی او بود و ارتباط مستقیم با باطن و وجود او داشت. به مفهوم واقعی کلمه میتوانیم بگوییم موسیقی در خون و نهاد و وجود او بود. صدای سازش هم مختص خودش بود و شما در بین نینوازان مختلف وقتی صدای نی او را میشنیدید خیلی راحت تشخیص میدادید که این صدای نی کسایی است. خیلی شیرین مینواخت. خوب مینواخت و صدای موسیقی که کسایی با نی اجرا میکرد واقعا خیلی شنیدنی بود. به خانواده ایشان و اهالی هنر و کسانی که از او آموختهاند و تحت تاثیر مکتب او بودهاند این فقدان بزرگ را تسلیت میگویم.
موسیقیدان پیشکسوت و آهنگساز
حکایت دل ما با نی کسایی کن (سایه)
داوود گنجه یی
این ضایعه بزرگ را به مردم ایران در سراسر جهان به ویژه به هنرمندان هنر موسیقی تسلیت عرض میکنم. ما میدانیم که در طول تاریخ این سرزمین هنر و فرهنگ امثال استاد کسایی واقعا جایگزین ندارند و نادر هستند. از شمار دو چشم یک تن کم/ و ز شمار خرد هزاران بیش. کسایی یک نفر نبود که بالاخره از دنیا رفته باشد. کسایی فرهنگ این مملکت است. هرچند که آثار ماندگارش در ساز، اخلاق، کردار، شاگردان و دوستانش متجلی است. به اعتقادم واژه مردن در مورد هنرمند شایسته نیست چون هنرمند هیچ وقت نمیمیرد و همیشه زنده است و در بین مردم جا دارد. به خصوص استاد کسایی یکی از بهترینهای موسیقی و واقعا نگین انگشتری موسیقی و هنر این مملکت بود، خداوند استاد جلیل شهناز را حفظ کند که همیشه این دو مرد از خطه اصفهان در تکنوازیهایشان به تمام کسانی که دستی به هنر این مملکت و ساز داشتند نشان دادند که راهگشا هستند آن هم با الگوهایی که میساختند. میدانید که قبل از استاد کسایی استاد نایب اسدالله و کسان دیگری بودند ولی به شیوه استاد کسایی هیچ کس نی نمیزد و وقتی که در آن زمان صدای نی کسایی در رادیو به گوش همگان رسید همه یک صدای ملکوتی و صدای جاودان و مقدس به معنی واقعی کلمه شنیدند. الان ما نمییابیم کسانی باشند از نینوازان، تحصیلکردههای دانشگاهها و آکادمیها که تحت تاثیر ساز استاد وارسته و استاد شایسته و با اخلاق و معرفت کسایی نباشند. ما به عنوان شاگرد ایشان دوستی با ایشان داشتم که ۵۰ ساله است. هر بار این مرد از اصفهان تلفن میکرد و راجع به مسائلی رهنمود میداد برای خانه موسیقی و حتی برای هنرمندان و برای آنهایی که من واسط همکاری بین مسوولان هنری کشور و هنرمندان بودم درباره مشکلات جسمی و روحی و کارهایشان؛ مرتب مرا تشویق میکرد و «یاپیرجان» خطابم میکرد. الان شاگرد باوفایشان آقای غیور هست که به ایشان تسلیت میگویم. همیشه در روزهایی که ما میآمدیم و میرفتیم جویای حال و احوالم بود و میپرسید: «یاپیرجان چه کار میکند؟ مشغول است؟ سرحال است؟ مریض نیست؟» یاپیرجان اصطلاحی بود که درویش خان به کار میبرد و این محبتی بود که همیشه بزرگان موسیقی به من داشتند. و اینها انسان را در زندگی ترغیب میکند برای تلاش بیشتر و همبستگی و به وجود آوردن وحدت هنری و ایجاد لطافت و طراوتهای بسیارخوبی که در این زمانه، زمانهیی که محبت بسیار کمرنگ شده است و تمام شاخصهای اصالتهای واقعی قدیم ما که در هنرمندان بوده کمی رنگ باخته و اینجای تاسف دارد، به هر جهت وقتی دوستانم به من پیام دادند اشکم جاری شد از محبتشان و پیامهای تسلیت که یکی یکی میرسید، چراکه دوستان هم احساس کردند به علت رابطه دوستانهیی که با استاد کسایی داشتم از این مساله بهشدت متالم هستم. آقای کسایی به سرای جاودان رفت و انشاءالله در آنجا علو درجات دارند و این همه آثار صوتی و بداههنوازی و آهنگهای بسیار بسیار الهی و مقدس از ایشان مانده – نی حالتی عارفانه دارد که در بین سازها متمایز است چون به شرایط بدنی نوازنده مربوط است و انگار شخصی که مینوازد دارد پیامی خیلی خیلی لطیف را میرساند- آثارشان خوشبختانه بالاخره ضبط شد و ردیفشان در دسترس است. همه میروند و هر کسی به شکلی؛ آقای کسایی واقعا افتخار موسیقی ایرانی، نگین انگشتری موسیقی ملی ما بود و هرجا که تکصدای نی استاد کسایی برای دقایقی شنیده میشد به اعتقاد من پیامش از بزرگترین سمفونیهای دنیا که با آن همه نوازنده نواخته میشود برای مملکت ما رساتر و گویاتر بود. هر کسی که به اصفهان میرفت زیارت استاد کسایی را یک افتخار برای خودش میدانست. نامش جاودان است و روحش شاد. به همه مردم ایران در سراسر دنیا به ویژه موسیقدانها و به ویژه خانواده محترمشان تسلیت میگوییم. اینگونه که راجع به خاکسپاری میشنوم متعجب میشوم، چون تمامی هنرمندان و شاگردان و علاقهمندان ایشان در تدارک بودند که در تشییع جنازه این استاد بزرگ شرکت کنند. نمیدانم در اصفهان مدیریت صحیحی نبوده است که کاری کنند تا این مرد بزرگ به طریق دیگری به خاک سپرده میشد؟ هر چند که به اعتقاد من انسان با کولهبار زحماتی که در دنیا کشیده آنچه با خودش میبرد آن معرفتی است که در دنیا داشته وشناختی که از جانب خالق خودش پیدا کرده و کمکهایی که به همه کرده است. همه فکر میکنند کمک مادی است و کمک معنوی از همه چیز مهمتر است. در بدترین موقعیتها که انسان دچار مشکلات است وقتی نی استاد کسایی یا یک سازی که به دل مینشیند را میشنود آرامکننده تمام دردهایش است. زبانم واقعا در موردشان الکن است اما باید ایشان را پدیده نامیدکه هر ۵۰۰ سال یکبار شاید هم نباشد. اظهار تاسف میکنم از اینکه ما قدر بزرگان هنر این مملکت را آنگونه که شایسته است نمیدانیم و میبینیم که از رسانههای بیگانه خبر استاد کسایی به سمع و نظر مردم میرسد و البته امیدوارم که مسوولان قدر این هنرمند بزرگ، فداکار، انسان باحقیقت و درست را بدانند.
عضو هیات مدیره خانه موسیقی – موسیقیدان و مدرس کمانچه
باصدای نی کسایی، بزرگ شدیم
هوشنگ کامکار
حقیقتش را بخواهید نمیتوانم در برابر بزرگواری استاد کسایی در یک کلمه یا جمله چیزی بگویم. استاد کسایی شهره عام و خاص است و همه مردم ایران از هنرمند تا غیرهنرمند او را میشناسند و از دست دادنشان ضایعه بزرگی است. لغتی را نمیتوانم پیدا کنم که توصیف جایگاه ایشان در موسیقی ایران باشد.
خانواده کامکار و گروه کامکارها، از بچگی با صدای نی استاد کسایی بزرگ شده است. پدرم علاقه بسیار خاصی به صدای نی ایشان داشتند و هیچگاه هیچ کدام از تکنوازیهای استاد کسایی در رادیو را از دست نمیدادند و شبها مرتب مینشستند پای رادیو و ما هم صدای ساز این استاد را میشنیدیم. از طرف گروه کامکارها این ضایعه بزرگ را به جامعه هنر ایران و مردم ایران و خانوادهشان تسلیت میگویم.
آهنگساز و ارشد گروه کامکارها
صدایی که هنوز از دیگری شنیده نشده
منوچهر غیوری
استاد حسن کسایی یکی از اسطورههای موسیقی و یکی از بازماندههای موسیقی اصیل به ویژه مکتب اصفهان بود. از موسیقیدانان بزرگ این مکتب استاد حسن کسایی پنجشنبه گذشته روی در نقاب خاک کشید و دیگری یعنی استاد جلیل شهناز در بستر بیماری است که امید است هرچه زودتر رخت عافیت بر تن کرده و از بستر بیماری به سلامت برخیزد. باید توجه داشت همه نوازندههای نی که از دهه ۳۰ به این طرف کار خود را آغاز کردهاند، بدون استثنا به نوعی تحت تاثیر استاد حسن کسایی بودهاند. اگر پای صحبت شاگردان او – از شاگردان مستقیم تا شاگردان غیرمستقیم – بنشینیم، همگی متفقالقول نوای ساز استاد کسایی را عامل گرایش خود به ساز نی و پیشرفتهای آتیشان عنوان میکنند و این تعریف، از استاد حسن ناهید استاد، تا استاد محمد موسوی تا دیگرانی که امروز استادان بنام این عرصه هستند را دربرمیگیرد. سبک نینوازی استاد حسن کسایی، صدایی که از نی استادان دیگر بیرون میآمد را سخت تحت تاثیر قرار داد. شفافیت صدا یا ژوست بودن صدایی که از نی استاد کسایی برمیخاست، هنوز که هنوز است از دیگری شنیده نشده و اگر کسی خوب نی بنوازد، این تعریف را میشنود که: «صدای نی شما کمی به صدای نی استاد کسایی نزدیک شده است.» یکی دیگر از ویژگیهای نینوازی استاد کسایی علاوه بر شفافیت، به انواع صداهایی برمیگردد که توسط ایشان از ساز نی طنینانداز میشد و این او بود که نی را وارد ارکستر کرد. کسایی ۶۰ سال پیش وارد رادیو شد. او برای حدود ۲۰ سال همکاری نزدیکی با برنامه گلها داشت و در این مدت با خوانندههای بسیاری چون تاج اصفهانی، ادیبخوانساری، محمودیخوانساری، بنان و نوازندههای چیرهدستی چون مرتضی محجوبی، رضا محجوبی، احمد عبادی، منصور صارمی، فرامرز پایور و... در برنامه گلها همکاری داشت. شاید یکی از ویژگیهای منحصربهفرد استاد حسن کسایی این باشد که به درک محضر استاد ابوالحسن صبا نائل آمده است و در مکتب او دانشآموزی کرده است. به قول سعدی علیهرحمه:
زخود بهتری جوی و فرصت شمار/ که با چون خودی گم کنی روزگار
استاد کسایی در هر رده با بهترینهای زمان خود کار کرد و نشست و برخاست داشت. حتی در ادبیات هم ایشان از محضر افرادی چون استاد شفیعیکدکنی، استاد همایون خرم، استاد غلامحسین دینانی و عبدالحسین زرینکوب استفاده میبرد و نتیجه اینکه در این عرصه مخصوصا درک و شناخت شعر تسلط بالایی داشت. او همه این ویژگیها و تواناییها را هنگام نواختن نی پیاده میکرد و ناگفته نماند که صدای بسیار خوبی هم داشت. استاد کسایی بر همه ردیفهای موسیقی ایرانی خصوصا ردیفهای آوازی تسلط داشت و آنها را میشناخت. این نوازنده بزرگ وقتی گوشه کوچکی را میگرفت، به خوبی آن را ساخته و پرداخته میکرد. امروز نوازندههای ما اگر آن چیزهایی که از ایشان فرا گرفتهاند را کنار بگذارند، آنچه باقی میماند خیلی مورد بحث نخواهد بود و این، نکتهیی است که خود این دوستان هم قبول دارند. من ۴۰ سال تمام در محضر این مرد بزرگ در سفر و حضر شاگردی کردم و امروز تنها میتوانم بگویم جامعه هنری این کشور مرد بزرگی را از دست داد. امیدوارم خداوند به آینده هنر این مملکت عنایت داشته باشد که کسان دیگری در حد و اندازه استاد کسایی بار دیگر در افق هنر این مملکت بدرخشند هرچند بسیار سخت است زیرا استادانی که امثال کسایی در محضرشان دانشآموزی کردند، امروز دیگر وجود ندارند.
نوازنده نی و از شاگردان استاد حسن کسایی
منبع: اعتماد
افزودن یک دیدگاه جدید