
رامتین ابراهیمی: آلبوم «قطار باری» از آلان جكسون با فاصلهی 2 ساله از كار قبلی او و به عنوان چهاردهمین آلبوم وی منتشر شد؛ مجموعهی 12 ترانه به تهیه كنندگی یار همیشگی او كیت استگال. این كار آخرین همكاری آلان جكسون با آرتیستا نشویل است؛ شركت ضبط و پخش ترانه كه از ابتدای كار جكسون مسئول ضبط كارهای او بود.
آلبوم «قطار باری» تركیب خوبی است از آلبوم قبلی جكسون «زمان خوشی» و آلبوم سال 2005 او به نام «كارهایی كه انجام میدم». او سرخوشی آلبوم اول را با سنگینی و انسجام كار دوم تركیبب كرده و این آلبوم را بوجود آورده است. با نگاه به موقعیت پخش این كار نمیتوان آن را یك مجموعهی فوق العاده نامید (اگرچه كار خوبی است) زیرا آلبوم قبلی جكسون در حالی پخش شد كه قبل از آن دو كار متفاوت و آرام بیرون داده بود و یك دفعه با «زمان خوشی» به روش خود برگشت و ترانههای شاد و به وجد آورنده خواند. و به این ترتیب «زمان خوشی» موفق شد.
اما «قطار باری» تفاوت زیادی با كار قبلی جكسون ندارد و همچنین نمیتوان در آن ملودی به یاد ماندنی پیدا كرد و ترانهها در حوزهی آلبوم خود باقی میمانند و به یك كار پرفروش تبدیل نمیشوند. آلان جكسون باید نگران وضعیتی باشد كه ممكن است دچارش شود، همان طور كه بسیاری از اسطورههای موسیقی جهان به آن دچار شدند؛ یعنی وقتی سنشان بالاتر میرود كم كم فروش آلبومهایشان پایین میآید و در پایان تنها طرفداران آتشین آنها باقی میمانند. یكی از ضعفهای این كار بیحس بودن بعضی ترانههای آن است. صدای جكسون در عین گرمی و لطافت كمی بیحوصله است. ضعف دوم آن ترانههای عاشقانه با تركیبهای ساده است. شاید اگر وی نوشتن ترانهها را به افراد دیگر میسپرد و اكثریت ترانهها را خودش نمی نوشت، كمی پیچیدهتر و بهتر به نظر میرسید. اما با هر نگاه منتقدانهای میتوان مشخص كرد كه استعداد آلان جكسون بسیار بالاست و حتی اگر «قطار باری» بهتر از آلبومهای معروفش نیست، او همیشه میتواند بهتر بشود. به خصوص بعد از پایان كارش با لیبل آرتیستا نشویل بهانهای به وجود میآید كه آلبوم بعدی جكسون یك كار ویژه بشود.
نام آلان جكسون كافی است كه آلبوم در اولین هفتهی عرضه خود بالای 200 هزار نسخه بفروشد اما حضور آلبوم پرطرفدار «اكنون به تو احتیاج دارم» از گروه «لیدی آنتبلوم» در ردهی آلبومهای كانتری و همین طور كار جدید خوانندههایی مثل «آشر» و «جاستین بابر» در موسیقی آمریكا و همچنین نقدهای نه چندان مثبت میتواند از فروش انبوه این كار جلوگیری كند. البته از آن جایی كه ایراد گرفتن از این كار فقط در توان منتقدان حرفهای اوست، میتوان امید داشت مردم عادی همچنان از او استقبال زیادی انجام بدهند.
ترانهها: كل مجموعه از ساختار ترانهای سادهای برخوردار است. زمانی بود كه آلان جكسون به لقب نه چندان خوب «خوانندهی ترانههای ساده» مشهور شد و او در این آلبوم خود را با همین چهره معرفی میكند. به جز 4 ترانه بقیه قطعات شكل تازهای از عشق و غم ندارند و فقط صدای جكسون را همراهی میكنند.چهار ترانهی خوب آلبوم در صورت پخش بصورت تك ترانه پتانسیل تبدیل شدن به یك كار درجه یك را دارند، مخصوصا ترانهی شیرین «چراغ عقبهای آبی ماشین» كه اگر این ترانه را با «دور بزن (و برگرد خونه)» از «رندی تراویس» و ترانهی «پرواز هواپیماها رو تماشا میكنم» از «گری آلن» مقایسه كنیم، كار جكسون در رتبهی بالاتری قرار دارد. این ترانه متشكل است از یك تصور خیالی در لحظهی رفتن کسی که دوستش دارد: «اگه اونا چراغ عقب ماشینا رو آبی رنگ درست میكردن، دقیقا شبیه من غمگین و پشیمون به نظر میرسیدند، كاش جمله دیگه نمیتونم بمونم به دوستت دارم تبدیل میشد». ترانهی همنام آلبوم یك كار خوش قافیهایست كه اولین هدفش همراهی موسیقی و خوب چرخیدن كلمات در دهان جكسون هستند، بنابراین این كار به یك ترانهی همیشگی با تم قطار و حركت نیست، بلكه یك كار عاشقانهی پر شور است با نوع خوانش دوست داشتنی جكسون. اما با حسترین متن، ترانهی دوم آلبوم است؛ «از الان به بعد» یك كار بسیار احساسی با جملههای بسیار دقیق كه وقتی با آكوردها مخلوط میشوند، حس پشیمانی داخل شعر را به وجود میآورند. این ترانه بسیار دلنشین است و هر شنونده احساس میكند دارد قسمتی از زندگی خود را در آن میشنود. در مجموع، ترانهها نسبت به كارهای درجه یك و قدیمی جكسون كارهای ضعیفی هستند. هر آلبومی كه منتشر میشود چند ترانهی بیمفهوم و تكراری دارد، اما در آلبوم «قطار باری» از این نوع ترانه زیاد پیدا میشود!
ساختار موسیقی: هنوز كه هنوز است آلان جكسون از همان سازهای همیشگیاش در شكل دادن به ساختمان ملودی و ریتم هایش استفاده میكند. حضور چشمگیر گیتار استیل، ماندولین و ویلن در كنار ملودیهای شناخته شدهی او باعث میشود هروقت سراغ كارهای جكسون بروید امضای او را بر هر آهنگ احساس كنید. ترانهی «تا پایان» كه جكسون به احترام مرگ «وس گودین» از او خوانده یكی از بهترین آهنگهای این آلبوم است، هیچ ملودی اضافهای ندارد و گیتار استیل میتواند گرمای عشق تا پایانی را كه جكسون به همراه خوانندهی همراه «لی آن وومک» در این شعر خوانده بوجود بیاورد. ترانهی «بعد از 17 سالگی» نیز یكی از استانداردهای اوست، اگر میخواهید با آلان جكسون در حالت معمولی و با یك ترانهی نه چندان معروف آشنا بشوید كافی است این ترانه را گوش بدهید. ریتم ملایم و ملودیئی كه بعد از شنیدن داستان و موضوع ترانه برایتان آشكار میشود و میتوانید حسش كنید. طرفداران جكسون میدانند كه او در پُر كردن فضاهای خالی یك ترانه با ملودیها و سازهای مناسب بسیار هوشمند است، همان طور كه در آلبوم «مثل قرمزی گل رز» یك كار بسیار هنرمندانه بوجود آورده بود. در اینجا، جای سازهای مدرن آن آلبوم به سازهای سنتیتر و كانتریتر داده شده است. بنابراین به جای نوای كیبورد، گیتار استیل آهنگ را كامل میكند و این همان چیزی است كه مانع آن می شود شنوندگانی كه تازه با او آشنا شدهاند از كار او لذت ببرند. ظبط این آلبوم بسیار با كیفیت است و فقط از چنین خوانندگان حرفهای این نوع كیفیت تنظیم ترانهها انتظار میرود.
رای نهایی: آلبوم «قطار باری» ارزش انتظار رسیدنش به مقصد را داشت. همه منتظر بودند كه بعد از آلبوم میلیونی «زمان خوشی» یك كار تازه به دستشان برسد و بلاخره این اتفاق افتاد. این كار با تمام خوبیها و بدیهایش با تمام نوآوری و كلیشههایش یك كار استاندارد است كه وقتی در كنار كلكسیون آلبومهای او قرار میگیرد، به چشم میآید. او خودش را حفظ كرده و این كار یك اجرای درجه یك است. آلبومهای آلان جكسون اتفاق خوش آیندی است كه تقریبا هر دو سال بوجود میآید و بعد از شكست آلبوم قبلیاش از نظر دریافت جایزهای معتبر، امید میرود این آلبوم بتواند موفقیتی برای خودش كسب كند. از هر لحاظ این آلبوم امتیاز 4 از 5 خواهد گرفت.
افزودن یک دیدگاه جدید