
اول :در يك كلمه ميتوان گفت، سوييت براي اركستر زهي محمد رضا درويشي كه به سفارش انتشارات فرهنگ معاصر براي رمان معروف كليدر ساخته شد، نتوانست انتظارات را بر آورده سازد و آن قوت و قدرتي را ندارد كه شنوندگان انتظارش را ميكشيدند.
اثر درويشي ملاآور و خسته كننده و بدون فراز و فرودي خاص و حتي در برخي نقاط تحت تاثير نينواي حسين عليزاده است.
رمان كليدر به رغم طولاني بودن و حتي به اعتقاد برخي از اهل ادب خسته كنندگياش ، ( البته از نظر من رماني جذاب است و نه خسته كننده)اثري پرشكوه و بزرگ است وانتظار طبيعي از موسيقياي كه بر اساس چنين نامي ساخته شده هم همين است كه ،اين موسيقي بتواند بازتابي از رمان باشد ،اما ساخته محمد رضا درويشي چه در پرداخت ملودي و چه در فرمي كه براي اين كار انتخاب كرده است (سوييت براي اركستر زهي) نتوانسته چنين فضايي را فراهم كند تا شنوندهاي كه رمان پرشكوه كليدر را خوانده در خود همان حس را از شنيدن اين اثر به دست آورد كه از خواندن رمان.
البته بخشي از ماجرا به جدا كردن و تكه پاره كردن كليت كار بازميگردد. به تعبير دقيقتر موسيقي درويشي موسيقياي توصيفي - تصويري است كه در قالب هشت قسمت، با كلام دولت آبادي (در اصل اثر) همراه شده و طبيعي است كه شنوندهاي كه دكلمه نويسنده و اصولا متني را در ذهن ندارد ، در ذهن خود نتواند تصويرسازي درستي از اين موسيقي به دست آورد. هر چند درويشي در بروشور نام هشت بخش را آورده باشد.
> ادامه مطلب
تاریخ انتشار : جمعه 13 دی 1387 - 00:00
افزودن یک دیدگاه جدید