مشروطه و نغمهپردازی برای وطن
بیتا یاری
[ روزنامهنگار ]
حالا دیگر یکصدوهشت سال از امضای فرمان مشروطیت گذشته و ای بسا که سالیان بیشتری مشروطهخواهان برای تحقق خواستههایشان به مبارزه صرف کردند و سرانجام در چنین روزی آن را به ثمر نشاندند. امروزه یادکردن از آن آرمان تحققیافته که ناکامی و رنجهای بسیاری به گواه تاریخ در تمام دوران شکلگیری، رشد، به ثمر رسیدن و سرانجام نامطلوبش همراه داشته شاید آسانترین و کمترین کاری باشد که بتوان انجام داد اما هنگامی که به تاریخ پررنج موسیقی نیز گوشهچشمی داریم و رهایی آن را در دوران مشروطه تحققیافته میبینیم بیشتر متقاعد میشویم که یاد کردن از دوران مشروطه هرچه میگذرد ارزشمندتر میشود. دورانی که در آن تاریخ موسیقی به لحاظ اجتماعی ورق خورد. ماحصل سه دهه حضور مشروطه در کشور اگرچه به تلخترین شکل ممکن رقم زده شد و ختم حکومت مشروطه به سلطنت رضاخانی آن هم توسط حکومت پارلمانی تیر خلاصی بر آن بود اما بر چهره موسیقی نیز بازتابش را چون «از خون جوانان وطن»، «بادخزانی»، «مرغ سحر» و... ثبت کرد.
اگر سالیان سال موسیقی در زیر سایه تصوف و عرفان، عزلتنشین و بیتاثیر در جنبههای اجتماعی مردم زیسته بود یا در دربار پادشاهان فقط از دید طرب بدون شأن اجتماعی بدان نگریسته میشد اما در مشروطه فرصتی فراهم آمد تا از این وضعیت به درآید و جنبه اجتماعی همراه منزلت نیز پیدا کند. دیگر با ظهور مشروطه نوازندگان عزلتنشین یا مطربان درباری اوصافی نبودند که به قشر فعال موسیقی داده شود چراکه مشروطهخواهان از هر طیفی بودند و در این میان موسیقیدانان بیشترین سهم هنرمندان را در طرفداری و همراهی از آن داشتند.
عارف قزوینی شاعر، نغمهپرداز و تصنیفساز بزرگ این دوران که توامان دستی بر شعر و موسیقی و آواز داشت، به پیروی از سبک علیاکبر شیدا که اولین تصنیفساز به مفهوم امروزی است در ساخت تصانیف با مضامین اجتماعی کوشش بسیار کرد و اگر تا روزگار قاجار قالب تصنیف حاوی اشعاری سخیف و پست بود آن را تا جایگاه مفاهیم ملی و میهنپرستانه بالا برد آنچنان که این قالب شنیداری در دوران مشروطه به رسانهای برای بیان عقاید و افکار نیز تبدیل شده بود.
تا پیش از مشروطه اگر دربار و طبقه اشراف امکان برگزاری و استفاده از اجرای زنده موسیقی را داشتند اولین کنسرتها برای عامه مردم در این دوران به مفهوم امروزین توسط انجمن اخوت شکل گرفت و دیگر موسیقی در انحصار طبقه خاصی از جامعه نماند و همهگیر شد، حالا دیگر موسیقی از دربار خارج شده و به میان مردم رسیده بود و تصانیف، به راحتی دهان به دهان میچرخیدند و روح مشروطهخواهان را در بین مردم ترویج میدادند. در اینجا بود که برای اولین بار در اشعار واژهای به نام «وطن» حلول کرد و در تصانیف تمام عشق، شکوه، دلدادگی و ایثار را به جای معشوق از آن خود ساخت. موسیقی در بین هنرهای روزگار مشروطه محوریت یافت که تا امروز نیز در جامعه حضوری پیشرو داشته است.
منبع:
روزنامه فرهیختگان
تاریخ انتشار : سه شنبه 14 مرداد 1393 - 10:49
افزودن یک دیدگاه جدید