نقد سایت «آل ابوات جزَ» درباره «تجدید خاطرات» که قرار است در تالار وحدت اجرای بشود
رنگیترین پالتِ انور براهم در 20 سال گذشته
امتیاز 5 ستاره از 5 ستاره
اگر بپذیریم که هر کدام از ما در نهایت ماحصل مجموع تجربیاتمان هستیم، مسلما آثار موزیسینها (و دیگر هنرمندان) انعکاسی است از تمام رخدادهای تاثیرگذار زندگی آنها. «Souvenance» به معنی "تجدید خاطرات" است و اگر «میان آهنگسازی [او] و اتفاقاتی که در تونس رخ داده ارتباط مستقیمی» - آنطور که او ادعا میکند - وجود نداشته باشد شکی وجود ندارد که عکس روی جلد – همانطور که براهم، خود تصدیق میکند – به ما میگوید او «عمیقا تحت تاثیر» انقلاب تونس (انقلاب یاس) بوده است، انقلابی که در دسامبر 2010 آغاز شد و یک ماه بعد منجر به برکناری زینالعابدین بن علی، رئیسجمهور تونس گردید ( عکس روی جلد تصویر مردی است که در حال فرار از یک انفجار است و دیواری از گرد و غبار و خاک او را تعقیب میکند. این عکس توسط ناصر تالف (Nacer Talef) در ژانویه سال 2011 در پایتخت کشور تونس گرفته شدهاست) .
اما با اینکه بیشتر محتمل است چنین تحول خشونتآمیزی به آن نوع از موسیقی ختم شود که تلاطمی و انفجاری است، به نظر میرسد براهم به جای آن تصمیم به خلق موسیقی گرفته است که منعکس کننده اندوه و حتی ناامیدی است...اما، در نهایت امیدی هم وجود دارد، امید به اینکه این تحول و دگرگونی آیندهی بهتری را محقق میسازد.
براهم با قراردادن کلاس گسینگ (Klaus Gesing)، نوازنده کلارینت باس و بیورن میر (Björn Meyer)، نوازنده باس الکتریک از آلبوم «چشمان مبهوتکننده ریتا» (The Astounding Eyes of Rita- آخرین آلبوم براهم که حدود شش سال پیش توسط کمپانی ایسیام ECM منتشر شد) در کنار فرانسوا کوتوریه (Francois Couturier) پیانیست تریوی "Le Pas du Chat Noir" (نام آلبوم) که آخرین اثر منتشر شده از آنها آلبوم «Le Voyage du Sahar» (ECM ،2006) است، برای آلبوم «تجدید خاطرات»، کوارتتی خلق کرد که میتوان آن را از زمان آلبوم «خمس» (Khomsa) ( 1995 ایسیام) تا کنون رنگارنگترین پالت او محسوب کرد.
در حالیکه بخش عمدهای از آلبوم نود دقیقهای «تجدید خاطرات» که شامل یازده قطعه است را آهنگسازیهای جدید براهم (تنظیم شده توسط براهم و یوهانس براوا برای ارکستر ایتالیایی سوئیس) تشکیل میدهد، قطعه پایانی «موج نو» (Nouvelle vague) که از آلبوم «خمس» گرفته شده خط مستقیمی میان این دو آلبوم ترسیم میکند. به این ترتیب که تنظیم تونو کورویتس (Tõnu Kõrvits) بیشتر بر تلاقی ملایم سازهای زهیِ ارکسترِ ایتالیایی سوئیس تاکید میکند تا نقش تکراری پیانو که کوتوریه برای قطعهی اصلی در نظر گرفتهاست، ویژگی که نشاندهنده اولین مواجهه رکورد شدهی کوتوریه با براهم بود.
موسیقی براهم هم از خود او و هم از موزیسینهای همراهش خواستهی بسیاری دارد؛ نه از لحاظ اسلوبهای زیادی متبحرانه بلکه بیشتر از لحاظ گردهمایی برای خلق صدایی بسیار لطیف با تزئینات بسیار نامحسوس که بیش از آنکه صدایی از تجمع چندین ساز باشد درباره پیوستگی و تمرکز شدید است، در حالیکه در عین حال هر کدام از نوازندهها در این اتحاد یکپارچه جای خود را حفظ میکنند.
این گفته نه به آن معناست که آلبوم حاضر فاقد لحظاتی است که حضور فردی هر کدام از نوازندهها رخنمایی میکند؛ در واقع با وجود چنین نوازندگان استثنایی غیر ممکن است که شاهد چنین لحظات ویژهای نباشیم. مثل تکنوازی گسینگ در قطعه «رهایی» (Deliverance) که قبل از آماده کردن فضا برای تکنوازی براهم – تکنوازییی که به همان اندازه خوب و تاثیرگذار است – صورت میگیرد. این قطعه یکی از دراماتیکترین قطعات این کوارتت است که بعد از قطعه «آسمان خاکستری» (Ashen Sky) قرار گرفته. «آسمان خاکستری»، قطعهی دیگری است بدون سازهای زهی، که توانایی شگفتانگیز براهم را در استفاده از وسیعترین دینامیکها ممکن برای بیشترین تاثیرگذاری نشان میدهد. کوتوریه به شکلی یکپارچه با [براهمِ] عود نواز در هم میآمیزد در حالیکه گسینگ از رجیستر پایین به [سمت]ملودیهای رنج بالاتر که اوج میگیرند حرکت میکند.
اما با وجود کتابچه موسیقی، جایی که تعیین و تعریف فرم (چارچوب) و آزادی همیشه امکانپذیر نیست و تفکیک، میان تفسیر و وفاداریِ جدی به فرم، مبهم است، این موسیقی است که با همان شکل مسحور کننده، خودش تعیین میکند موزیسینهای بداهه نواز چگونه با ارکستر زهی (یا شاید هم صدای ارکسترال دیگر) تعامل کنند. همچنین باز هم موسیقی است که بازتولید جسورانهاش میتواند با توجه به جزئیات و دینامیکها محقق شود؛ به نحوی که جزئیترین تغییر میتواند تبدیل به اتفاقی شود که به لحاظ درونی قدرتمند و معنوی است.چراکه در آخر، این همان چیزی است که «تجدید خاطرات» حقیقتا ارائه میکند: روایتی معنوی که – به روشنترین و قابل فهمترین روش ممکن – عمق احساسات و عمیقترین موقعیتهای انسانی را میکاود. براهم این روزها میان آلبومهایش فاصلههای طولانیتری میاندازد اما وقتی نتیجه به اندازه «تجدید خاطرات» تاثیرگذار است حقیقتا به انتظارش میارزد چراکه سالهای انتظار به تدریج محو میشوند و موسیقی همه دغدغههای دیگر را بیمعنی میسازد.
شاید برای براهم موسیقی مستقیما به تجربیات شخصی پیوند نخورده باشد اما به صراحت از آن تغذیه میکند. آشفتگی که از زمان آخرین آلبوم براهم در زادگاهاش اتفاق افتاد، شاید برای کسانی که چنین تجربهای نداشتهاند غیرقابل درک باشد اما با روایت استادانه «تجدید خاطرات» این فرصت برای همه مهیاست که چنین احساساتی را تجربه کنند و امیدوارانه به آن فهم مشترک که در دنیای آشفته و غیرقابل تحمل امروز بسیار نادر اما در عین حال بسیار ضروری است نظر داشته باشند.
اگر بپذیریم که هر کدام از ما در نهایت ماحصل مجموع تجربیاتمان هستیم، مسلما آثار موزیسینها (و دیگر هنرمندان) انعکاسی است از تمام رخدادهای تاثیرگذار زندگی آنها. «Souvenance» به معنی "تجدید خاطرات" است و اگر «میان آهنگسازی [او] و اتفاقاتی که در تونس رخ داده ارتباط مستقیمی» - آنطور که او ادعا میکند - وجود نداشته باشد شکی وجود ندارد که عکس روی جلد – همانطور که براهم، خود تصدیق میکند – به ما میگوید او «عمیقا تحت تاثیر» انقلاب تونس (انقلاب یاس) بوده است، انقلابی که در دسامبر 2010 آغاز شد و یک ماه بعد منجر به برکناری زینالعابدین بن علی، رئیسجمهور تونس گردید ( عکس روی جلد تصویر مردی است که در حال فرار از یک انفجار است و دیواری از گرد و غبار و خاک او را تعقیب میکند. این عکس توسط ناصر تالف (Nacer Talef) در ژانویه سال 2011 در پایتخت کشور تونس گرفته شدهاست) .
اما با اینکه بیشتر محتمل است چنین تحول خشونتآمیزی به آن نوع از موسیقی ختم شود که تلاطمی و انفجاری است، به نظر میرسد براهم به جای آن تصمیم به خلق موسیقی گرفته است که منعکس کننده اندوه و حتی ناامیدی است...اما، در نهایت امیدی هم وجود دارد، امید به اینکه این تحول و دگرگونی آیندهی بهتری را محقق میسازد.
براهم با قراردادن کلاس گسینگ (Klaus Gesing)، نوازنده کلارینت باس و بیورن میر (Björn Meyer)، نوازنده باس الکتریک از آلبوم «چشمان مبهوتکننده ریتا» (The Astounding Eyes of Rita- آخرین آلبوم براهم که حدود شش سال پیش توسط کمپانی ایسیام ECM منتشر شد) در کنار فرانسوا کوتوریه (Francois Couturier) پیانیست تریوی "Le Pas du Chat Noir" (نام آلبوم) که آخرین اثر منتشر شده از آنها آلبوم «Le Voyage du Sahar» (ECM ،2006) است، برای آلبوم «تجدید خاطرات»، کوارتتی خلق کرد که میتوان آن را از زمان آلبوم «خمس» (Khomsa) ( 1995 ایسیام) تا کنون رنگارنگترین پالت او محسوب کرد.
در حالیکه بخش عمدهای از آلبوم نود دقیقهای «تجدید خاطرات» که شامل یازده قطعه است را آهنگسازیهای جدید براهم (تنظیم شده توسط براهم و یوهانس براوا برای ارکستر ایتالیایی سوئیس) تشکیل میدهد، قطعه پایانی «موج نو» (Nouvelle vague) که از آلبوم «خمس» گرفته شده خط مستقیمی میان این دو آلبوم ترسیم میکند. به این ترتیب که تنظیم تونو کورویتس (Tõnu Kõrvits) بیشتر بر تلاقی ملایم سازهای زهیِ ارکسترِ ایتالیایی سوئیس تاکید میکند تا نقش تکراری پیانو که کوتوریه برای قطعهی اصلی در نظر گرفتهاست، ویژگی که نشاندهنده اولین مواجهه رکورد شدهی کوتوریه با براهم بود.
موسیقی براهم هم از خود او و هم از موزیسینهای همراهش خواستهی بسیاری دارد؛ نه از لحاظ اسلوبهای زیادی متبحرانه بلکه بیشتر از لحاظ گردهمایی برای خلق صدایی بسیار لطیف با تزئینات بسیار نامحسوس که بیش از آنکه صدایی از تجمع چندین ساز باشد درباره پیوستگی و تمرکز شدید است، در حالیکه در عین حال هر کدام از نوازندهها در این اتحاد یکپارچه جای خود را حفظ میکنند.
این گفته نه به آن معناست که آلبوم حاضر فاقد لحظاتی است که حضور فردی هر کدام از نوازندهها رخنمایی میکند؛ در واقع با وجود چنین نوازندگان استثنایی غیر ممکن است که شاهد چنین لحظات ویژهای نباشیم. مثل تکنوازی گسینگ در قطعه «رهایی» (Deliverance) که قبل از آماده کردن فضا برای تکنوازی براهم – تکنوازییی که به همان اندازه خوب و تاثیرگذار است – صورت میگیرد. این قطعه یکی از دراماتیکترین قطعات این کوارتت است که بعد از قطعه «آسمان خاکستری» (Ashen Sky) قرار گرفته. «آسمان خاکستری»، قطعهی دیگری است بدون سازهای زهی، که توانایی شگفتانگیز براهم را در استفاده از وسیعترین دینامیکها ممکن برای بیشترین تاثیرگذاری نشان میدهد. کوتوریه به شکلی یکپارچه با [براهمِ] عود نواز در هم میآمیزد در حالیکه گسینگ از رجیستر پایین به [سمت]ملودیهای رنج بالاتر که اوج میگیرند حرکت میکند.
اما با وجود کتابچه موسیقی، جایی که تعیین و تعریف فرم (چارچوب) و آزادی همیشه امکانپذیر نیست و تفکیک، میان تفسیر و وفاداریِ جدی به فرم، مبهم است، این موسیقی است که با همان شکل مسحور کننده، خودش تعیین میکند موزیسینهای بداهه نواز چگونه با ارکستر زهی (یا شاید هم صدای ارکسترال دیگر) تعامل کنند. همچنین باز هم موسیقی است که بازتولید جسورانهاش میتواند با توجه به جزئیات و دینامیکها محقق شود؛ به نحوی که جزئیترین تغییر میتواند تبدیل به اتفاقی شود که به لحاظ درونی قدرتمند و معنوی است.چراکه در آخر، این همان چیزی است که «تجدید خاطرات» حقیقتا ارائه میکند: روایتی معنوی که – به روشنترین و قابل فهمترین روش ممکن – عمق احساسات و عمیقترین موقعیتهای انسانی را میکاود. براهم این روزها میان آلبومهایش فاصلههای طولانیتری میاندازد اما وقتی نتیجه به اندازه «تجدید خاطرات» تاثیرگذار است حقیقتا به انتظارش میارزد چراکه سالهای انتظار به تدریج محو میشوند و موسیقی همه دغدغههای دیگر را بیمعنی میسازد.
شاید برای براهم موسیقی مستقیما به تجربیات شخصی پیوند نخورده باشد اما به صراحت از آن تغذیه میکند. آشفتگی که از زمان آخرین آلبوم براهم در زادگاهاش اتفاق افتاد، شاید برای کسانی که چنین تجربهای نداشتهاند غیرقابل درک باشد اما با روایت استادانه «تجدید خاطرات» این فرصت برای همه مهیاست که چنین احساساتی را تجربه کنند و امیدوارانه به آن فهم مشترک که در دنیای آشفته و غیرقابل تحمل امروز بسیار نادر اما در عین حال بسیار ضروری است نظر داشته باشند.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
گردآوری و ترجمه:
تاریخ انتشار : شنبه 21 شهریور 1394 - 10:57
افزودن یک دیدگاه جدید