جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
با اپرای سعدی
رپرتوار اپراهای بهروز غریب‌پور آغاز شد
موسیقی ما - از روز گذشته، رپرتوار اپراهای عروسکی «بهروز غریب‌پور» آغاز شد. اولین اپرایی که در این رپرتوار روی صحنه می‌رود، «سعدی» است و بعد از آن اپراهای عاشورا، مولوی، لیلی و مجنون و حافظ تا بهمن ماه روی صحنه خواهند بود. رپرتوار شاید رویای بسیاری از کارگردانان باشد که حالا توسط «غریب‌پور» محقق شده است. البته تعجبی هم ندارد؛ این خاصیتِ بهروز غریب‌پور است: «تحقق رویاهای ناممکن». کافی است نگاهی به فعالیت‌هایش در تمام چند دههٔ گذشته بیاندازیم. از تبدیل پادگان به امن‌ترین خانهٔ هنرمندان، از کشتارگاه به فرهنگسرای بهمن و خیلی کارهای دیگرش. او حالا یک رویای دیگر را هم عملی کرده است: «اپرای ملی». برای همین است در حالی که مشغول روی صحنه بردن رپرتوار‌هایش است، همچنان روی اپرای «خیام» هم کار می‌کند. او البته می‌خواست «سعدی» را در شیراز روی صحنه ببرد که این اتفاق رخ نداد؛ اما اجرا در شهرستان‌ها همواره یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های او بوده است و حالا هم صحبت‌هایی برای اجرای «مولوی» در امریکا شده است.

اجرای اپرای جدید معمولا دو سال وقت او و همچنین گروه «آران» را می‌گیرد، به همین خاطر او در این فاصله ترجیح می‌دهد تا اپراهای قبلی‌اش را روی صحنه ببرد. این اما تنها دلیلی نیست که غریب‌پور، به این مساله اصرار دارد؛ خودش در این باره می‌گوید: «با اجرای رپرتوار، مخاطب در جریان اجراهایی که ندیده است، قرار می‌گیرد و علاوه بر آن همیشه گروه محصولی برای عرضه دارد. ضمن آنکه اجرای آثار قبلی باعث می‌شود تا تجارب و توانمندی‌های گروه افزایش پیدا کند و در آثار جدید مورد استفاده قرار گیرد. شما از اولین اپرای ما تاکنون تغییرات بسیاری را در گروه مشاهده می‌کنید. علاوه بر آن در این سال‌ها، تعداد زیادی از اعضای گروه تغییر کرده‌اند. برخی از ایران مهاجرت کرده‌اند. خیلی‌ها ازدواج کرده یا مسایلی از این دست و اجرای دوبارهٔ اپراهای پیشین به ما کمک می‌کند تا نیروهای جدید تربیت کنیم. به همهٔ این‌ها این نکته را هم اضافه کنید که مخاطبی که مثلا «رستم و سهراب» را برای اولین بار در زمان اجرایش دید، یک کودک ۱۰-۹ ساله بود و حالا جوانی است که می‌تواند دوباره کار را ببیند و تحلیل متفاوتی از آن داشته باشد.»

البته به همهٔ این دلایل، می‌توان این نکته را هم اضافه کرد که با توجه به هزینه‌های سنگینی که معمولا گروه «آران» برای اجرای اپرا‌هایش با آن روبه‌روست، اجرای رپرتوار شاید تنها فاصله‌ای باشد که بتواند از نظر اقتصادی برای گروه توجیه داشته باشد؛ به خصوص آنکه معمولا غریب‌پور و گروهش بدون هیچ‌گونه حمایتی آثارشان را روی صحنه می‌برند. این در تمام دنیا، فرمولی است که حسابش را پس داده است. بسیاری از کنسرت‌های موسیقی و تئاتر‌ها برای یک سال تمام یا حتی سال‌ها روی صحنه می‌مانند. نمونه‌اش؟ «تله موش» آگاتا کریستی حالا درست ۷۰ سال است که در «برادوی» روی صحنه است. در ایران اما تولید هنری به قول «غریب‌پور» روزمره و روزنامه‌ای است و مخاطبان وقتی با یک اثر هنری روی صحنه است، امکان دوباره دیدن آن را ندارند، این‌‌ همان مساله‌ای است که «غریب‌پور» به آن نقد دارد و می‌گوید: ‌ «هیچ جای دنیا چنین روشی وجود ندارد. به خصوص اینکه رپرتوار تنها موردی است که برای گروه ما در اجرای این اپرا‌ها، بازگشت مالی دارد و می‌تواند نیاز‌هایش را پاسخ دهد.»

او حالا مدتی است روی اپرای «خیام» کار می‌کند و حالا در مرحلهٔ انتخاب خواننده است: «ما پیش‌بینی‌های اولیه برای طراحی صحنه و لباس را انجام داده‌ایم، اما تهیه‌کننده‌ای هنوز برای این کار مشخص نیست. قبلا قرار بود بنیاد رودکی از ما حمایت کند؛ اما تا امروز اتفاقی در این باره رخ نداده است؛ اما این سنت جا افتاده‌ای برای گروه‌مان است که جلو‌تر از مسوؤلان فعالیت‌هایمان را شروع کنیم. به هر حال قبلا حمایت‌ها از ما بیشتر بود؛ اما حالا به هزار و یک دلیل این حمایت‌ها کمتر شده است و به حداقل رسیده است. آقای جمالی پیش از این طرحی داشتند که از آن دفاع بسیار زیادی کردند و گفتند همان‌طور که ارکس‌تر سمفونیک و ارکس‌تر ملی، ردیف بودجهٔ مستقلی دارد، اپراهای عروسکی هم از این امکان برخوردار شوند. این استراتژی می‌توانست به فعالیت‌های گروه ما کمک بسیار زیادی کند و آن را ارتقا دهد؛ اما متاسفانه همه چیز ناگهان متوقف شد. البته من امیدوارم که این توقف به خاطر شرایط مالی باشد و گروه آران در‌آینده بتواند با کمک‌های مالی بیشتری به فعالیت‌های خود ادامه دهد. نکتهٔ دیگر اینکه آران، یک وظیفهٔ دیگر را نیز به موازات ادامه می‌دهد و آن ساخت عروسک و همچنین بازی‌دهندگی دانشجویان تئا‌تر است و به آنان این امکان را می‌دهد تا فعالیت‌هایشان را از این پس ادامه دهند.»

سال ۱۹۲۳ در سالزبورگ اتریش پروفسور آیسر یا آیچر راهی به نظرش رسید که نوجوانان را به دیدن اپرا ترغیب کند و با به‌کارگیری عروسک‌های نخی- ماریونت- موفق شد که مخاطبان جدیدی برای اپرا تربیت بکند؛ اما تسلط بر ساخت عروسک و تقلید لباس‌های باشکوه اپرا و اجرای اپرا در اندازه کوچک‌تر حتی بزرگسالان را به هیجان می‌آورد و بعد‌ها تماشاخانه عروسکی او تبدیل به یک قطب توریستی شد؛ حالا این امیدواری وجود دارد که در ایران نیز این اتفاق رخ دهد. به خصوص اینکه خود «غریب‌پور» به این مساله اشاره دارد که اپرای «خیام» یکی از کامل‌ترین و بهترین اپراهایی است که روی صحنه برده است: «خوشبختانه ما در اپراهایی که تاکنون روی صحنه برده‌ایم، همواره روند تصاعدی داشته‌ایم. در تجربه‌های اول درک صحنه‌ای ما مانند اکنون کامل نبود. از آن طرف خوانندگان قبلا، ایفای نقش بر اساس ردیف‌های آوازی را چندان نمی‌دانستند؛ اما اکنون دیگر این مساله وجود ندارد. علاوه بر آن امروز آهنگسازان ما مسلط شده‌اند که اثری بنویسند که هم متاثر از تجربهٔ جهانی اپرا باشد و هم متاثر از اپرای ملی. هم‌اکنون ما در این زمینه نیروهایی را تربیت کردیم و خوانندگانی داریم که تاکنون در پنج اپرای ما ایفای نقش کرده‌اند، در حالی که در اپراهای نخست ما باید به خوانندگان توضیح می‌دادیم که چه اجرایی داشته باشند که تلفیقی درست از بازیگری و خوانندگی باشد.»

او سعدی را به عنوان اوج بازیگری و آواگری خوانندگانی می‌داند که در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند. اما در کنار آن اعتقاد دارد بسیاری از خوانندگانی که در ابتدا با او همکاری کردند اصلا یا تا این اندازه شناخته شده نبودند. مثلا محمد معتمدی یا علی زندوکیلی که فعالیت‌هایشان را آغاز کردند هرگز تا این اندازه شناخته شده نبودند. او می‌گوید: «چون اجراهای ما مدام تکرار می‌شود، خواننده‌های جدید از طریق آثار ما آموزش اولیهه را می‌بینند و به همین خاطر روند ما در همهٔ سطوح و ابعاد صعودی بوده است.»

آهنگسازی اپرای «خیام» را «امیر بهزاد» بر عهده دارد که پیش از این آهنگسازی اپرای «سعدی را نیز انجام داده است و علاوه بر آن بازسازی اپرای لیلی و مجنو را نیز برعهده گرفته است. متن را نیز خود «غریب‌پور» نوشته است: «چیزی که دربارهٔ خیام اهمیت دارد، این است که ما نشان دهیم او علاوه بر تاثیری که در بخش شعر داشته است، در زمینهٔ علم و فلسفه نیز صاحب‌نظر بوده است. طبیعی است که او علاوه بر اینکه به عنوان یک شاعر، جهان را گذرا می‌دانسته است و بر فانی بودن زندگی تاکید داشته است؛ نقش بسیار پررنگی در حوزهٔ علم داشته است و برای مثال تقویم جلالی را تدوین کرده سات. او نه تنها بر علوم زمان خود چیره بوده که حتی فرا‌تر از آن عمل کرده است. او همچنین در موقعیتی خاص زندگی می‌کرده است. در زمان حیاتِ او، خواجه نظام‌الملک طوسی و همچنین حسن صباغ حضور داشته‌اند، در واقع زمانهٔ تندروی‌ها و وحشت و تروز بوده است و من سعی کردم در این دنیای خوفناک و ترور، خیامی را ترسیم کنم که انسان را به صلح و نشاط و مهربانی و عطوفت دعوت می‌کرده است.»

غریب‌پور همچنین بر این اعتقاد است که: ‌» من افتخارم این است که اپرای عروسکی‌ای که در ایران شاهد آن هستید یک تالیف ایرانی مبتنی بر تجربیات شرق و غرب است. بنابراین مطلقا تقلید نیست و مطلقا یک نوآوری است و می‌توان گفت شما یک سینمای سه بعدی را در اینجا می‌بینید. برای اینکه من با در نظر گرفتن پیشینه خودم در تئا‌تر، سینما و تئا‌تر عروسکی شیوه‌ای را روی صحنه می‌برم که در غرب هم که اجرا می‌شود می‌گویند این یک تالیف ایرانی است. آرزویم این است که به من امکان بدهند که حداقل راجع به قله‌های شعر ایرانی اپرا بسازم و بتوانم یکی از آثار فردوسی را روی صحنه ببرم تا نشان بدهم که ما به صورت بالقوه خیلی امکانات داریم ولی کسی به صورت بالفعل به سراغشان نرفته است. ما تا مدت‌ها روی نفت زندگی می‌کردیم تا ویلیام ناکس دارسی نیامده بود آن را استخراج نکردیم و حالا ما خودمان را صاحب نفت می‌دانیم. من به استخراج این استعداد کمک کردم و دلم می‌خواهد در مرحله تولید قیر و نفت نمانیم و دلم می‌خواهد بنزین هواپیما تولید کنم. دلم می‌خواهد این کار به جهان برود و نشان بدهیم که فرزندان خلف فردوسی و نظامی و خیام، سعدی و حافظ هستیم. ما قرار نیست مصرف کننده باشیم. ما در همه زمینه‌ها مصرف کننده هستیم. بنابراین من آن آرزویی که داشتم محقق بود و به آن آمریکایی گفتم تو روزی می‌روی و من جای تو را می‌گیرم نه به این دلیل خودخواهانه که می‌خواهم جای فلان کارگردان باشم و دنیا را به نام بهروز غریب‌پور کنند. من می‌خواستم بگویم که این عرق را دارم که بگویم ما فهمیدیم و گنجینه‌مان را دریافت کردیم که میراث بزرگی داریم. از هر حیث چه از نظر موسیقی، زبان و استعدادهای فوق‌العاده خوانندگی ما غنی هستیم. نکته دیگر این است که من یک اعتماد به نفس در خواننده ایرانی به وجود آوردم. ما دو نوع خواننده داریم. من می‌گویم آقای محمدرضا شجریان با مدت زمان کوتاهی تمرین می‌تواند مثل پاواروتی بخواند. اصلا راجع به ضعف یا قوت حرف نمی‌زنم ولی اگر پاواروتی ۵۰۰ سال می‌خواند نمی‌توانست مثل آقای شجریان بخواند. پس وقتی ما این دو قابلیت را داریم چرا قابلیت خودمان را انکار کنیم. به خواننده آواز ایرانی این امکان را دادم که در اپرا بخواند. امروز سرشکسته نیست که اگر بخواهد اپرا بخواند حتما به سراغ تکنیک آوازی اپرای غربی برود. هرچند تکنیک‌های آوازی اپرای غربی را یاد بگیرد در اجرای زنده به او خیلی کمک می‌کند. فعلا که ما به صورت پلی‌بک و ضبط کار می‌کنیم و آن ضعف جبران می‌شود.»

او برای خیام از خوانندگانی جوان اما گمنام استفاده کرده است، هر چند می‌توان امیدوار بود که از این پس بیشتر شاهد فعالیت‌های آنان باشیم، همان‌طور که این اتفاق برای خوانندگان اپراهای قبلی آنان نیز رخ داده است: «بسیاری از خوانندگانی که کارشان را با ما شروع کردند، حالا به عنوان فرصت‌های آواز ایرانی مطرح هستند، در حالی که در ابتدا هیچ نام و نشانی نداشتند، هر چند این به معنا نیست که استعداد هم داشتند. در این سال‌ها ۱۵۰ خواننده با ما همراهی کردند که خیلی‌هایشان حالا آثار متعددی را خلق کرده‌اند. خیام نیز یکی از دشوار‌ترین متن‌هایی است که من کوشش کردم با حفظ اصالت‌های خیام و اندیشهٔ او بنویسم و امیدوارم تماشاگر مثل سعدی باور کند که تمام توانم را گذاشتم که این اپرا اجرا شود.»
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : پنجشنبه 9 مهر 1394 - 14:38

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود رپرتوار اپراهای بهروز غریب‌پور آغاز شد | موسیقی ما