15 مهر 94
متن ترانه
حس یک بارون نم خیز که زیرش هیچی تنت نیست
حس یک چتر خیالی که زیرش هیچکی باهات نیست
مثل بغض یک ترانه که کلامش بی زبونه
مثل چشم بچه ماهی که اشکاشو نمیبینه
وقتی که نباشه من هیچم و پوچمو پریشون
مثل مشت خالی از گل مثل پوچ تو دستای اون
نمیوتونم سایه باشم وقتی نوری پشت من نیست
نمیشه تو قصه ها باشم وقتی گیس گلابتن نیست
وقتی که نیست آروزهام رنگ ناامیدی داره
خاطرات پشت سینه دلو از جا در میارن
وقتی که نباشه من هیچم و پوچمو پریشون
مثل مشت خالی از گل مثل پوچ تو دستای اون
نمیوتونم سایه باشم وقتی نوری پشت من نیست
نمیشه تو قصه ها باشم وقتی گیس گلابتن نیست
حس یک چتر خیالی که زیرش هیچکی باهات نیست
مثل بغض یک ترانه که کلامش بی زبونه
مثل چشم بچه ماهی که اشکاشو نمیبینه
وقتی که نباشه من هیچم و پوچمو پریشون
مثل مشت خالی از گل مثل پوچ تو دستای اون
نمیوتونم سایه باشم وقتی نوری پشت من نیست
نمیشه تو قصه ها باشم وقتی گیس گلابتن نیست
وقتی که نیست آروزهام رنگ ناامیدی داره
خاطرات پشت سینه دلو از جا در میارن
وقتی که نباشه من هیچم و پوچمو پریشون
مثل مشت خالی از گل مثل پوچ تو دستای اون
نمیوتونم سایه باشم وقتی نوری پشت من نیست
نمیشه تو قصه ها باشم وقتی گیس گلابتن نیست
افزودن یک دیدگاه جدید