نوشتاری در پاسخ به این پرسش که مدیر مناسب برای تصدی امور مربوط به موسیقی ایران چه کسی است
مدیر عادل و دیگر هیچ!
[ مصباح قمصری - نوازنده و آهنگساز ]
امسال فروش آلبومهاى موسيقى به پايينترين حد خود رسيده و بیشك در تاريخ ايران چنين ركودى بيسابقه بوده است. البته شخصاً پنج سال پيش اين روزها را پيشبينى كرده بودم و راهكارى براى جلوگيرى از اين ركود ارائه دادم كه آن را در سنديكايى بهنام «ديدار» بهطور واضح بيان كردم.
مشكلات موسيقى حل نخواهد شد، مگر زمانى كه صنف موسيقى، زمام امور را در دست افراد متفكر موزيسين بسپارند. ما منتقدان بسيارى داريم كه مديران خانه و دفتر موسيقى را نقد مىكنند و خطاب به اين مديران، شعار مىدهند که: «كنار رفته و صندلى مديريت را رها كنيد!» اما جالب اينجا است که خود اين منتقدها، شخص يا اشخاصى را براى مسند مديريت -كه مورد تأييد خودشان باشد- كانديد نكردهاند! مىگويند اين صندلى را خالى كنيد و به دست ما بدهید؛ ولى ما هم نمىدانيم چه كسى را بر آن خواهيم نشاند.
واضح و مبرهن است فردى که صرفاً سود امروزش را ببيند، نمیتواند از هوش سرشاری برخوردار باشد؛ چرا كه وقتی كسى تنها سود امروز خود را میبيند و برداشت میكند، مسلماً در درازمدت ضرر خواهد كرد و به نظر میآید مديران كنونى خانه موسيقى از رصد كردن سود و زيان درازمدت خود عاجزند. حالا سؤال اینجا است که اين افراد چهگونه مىخواهند حركت دراز مدت يك «صنف» را رصد كنند؟ دقیقاً همین موضوع است که باعث شده به چنین وضعيت اسفناكی برسیم و مطمئناً از اين بدتر نيز خواهد شد.
اما چه كسى بايد مديريت را بر عهده بگیرد؟ پاسخ اين است: فردی دانا. تنها زمانى صنف به سمت عدالت خواهد رفت كه فردى عادل بر صندلى مديريت بنشيند و توانايى برقرارى عدالت تنها در دست انسانى دانا است؛ سالها است که گفتهاند توانا بود هر كه «دانا» بود. جامعهی درست، بر اساس عدل پايهريزى مىشود. چهطور كسى كه يك بيت از سعدى يا يك خط از نوشتههاى سياسي-عرفانى-اجتماعى افلاطون را نمیشناسد، مىتواند مدير عادلى باشد؟
بياييد تصور كنيم در جامعه موسيقى عدل برقرار شود. اين جامعه چگونه بايد باشد؟ در اين جامعه باید تمام شاخههاي زير به موفقيت خودشان برسند:
1- خوانندهاى كه تنها به دنبال شهرت و جذب مخاطب است. حتى خوانندهاى كه در موفقيتش باشگاه و استوديو تأثير مساوى دارد.
2- خوانندهاى كه مىخواهد كار فاخر انجام دهد و در موسيقى، از سواد و توانايى نسبتاً خوبى برخوردار است.
3- آهنگساز توانا و پرتلاشی كه مىخواهد اعتبار داشته باشد.
4- تنظيمكنندهاى كه در يك يا چند سبك توانا است.
5- نوازندهها در هر سبك و با هر سازى، اگر باسواد و توانا باشند.
6- صدابردارى كه در كار خود باسواد و اهل فن است.
7- نوازنده خوب خيابانى كه به كار خود معتقد است.
8- تبليغاتچي و شانتاژكار حرفهاى كه يك آلبوم يا يك خواننده را مىتواند به بهترين وجه پرزنت و معرفى كند
و بسيارى تخصصهاى ديگر كه در چرخه صنف موسيقي نقش حياتى دارند.
توجه كنيد در تمامى شاخهها تنها افراد باسواد و حرفهاى بايد به موفقيت خودشان برسند؛ گفتم «موفقيت خودشان» چون موفقيت از ديد شاخههاى مختلف متفاوت است.
ميبينيد؟ صنف موسيقى ما از شاخههاى بسيار متنوع و تخصصى تشكيل شده است. اگر هر مديرى را از میان اين شاخهها انتخاب کنید، به شاخههاى ديگر ظلم خواهد كرد. اگر از بين آهنگسازان مدير انتخاب کنید، به خوانندهها و نوازندهها ظلم میشود. اگر از بين تبليغاتچيها انتخاب کنید، به موزيسينهايى كه نمايش خوبى ندارند ظلم میشود و الي آخر.
سؤال اينجا است که چرا كسى تابهحال اين مطالب را نگفته؟ آيا هيچ موزيسينى تابهحال در تاريخ موسيقى ايران به مطلبى به اين سادگى فكر نكرده است؟ دهها فاكتور و معيار ديگر نيز براى انتخاب مدير هست كه شايد در آينده درباره آنها نیز حرف بزنم.
جمعبندى: مدير عادل كسي است كه هيچ قالب و تعصبى نداشته باشد؛ در تمام شاخهها باسوادترين باشد؛ مثل یک شاخهی نرم باشد، نه خشك و شکننده. به تمام شاخههاى صنفى از تبليغاتچى تا آهنگساز و خواننده عميقاً عشق بورزد و خود به هيچ شاخهاى تعلق نداشته باشد.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 9 تیر 1397 - 08:02
افزودن یک دیدگاه جدید