نکاتی درباره مشکلات و برخوردهای مرکز موسیقی با ترانههای محسن چاووشی و باقی ترانههای انتقادی
موسیقی و مسئولیت اجتماعی
[ آرش نصیری - روزنامهنگار، مدیر و مجری برنامه هزار صدا ]
این روزها و با این شرایط و چالشهای بزرگ مملکت، یکی از سؤالات اساسی، نقش ما مردم در بروز این مشکلات و احیاناً راهحل آنها است. یعنی جدا از ندانمکاریها و بیمسئولیتی بخش از زیادی از مدیران، خود ما مردم چه نقشی در وضعیت فعلی جامعه داریم؟ نگارنده هم مثل خیلیها معتقد است نقش مردم نقش تأثیرگذار و اصلی است و علاوه بر آن، مگر مسئولان و مدیران نامسئول هم غیر از همین مردماند؟
این یک بحث درازا دامن است و میشود وارد جزئیات شد و از نکات مهمی صحبت کرد؛ اما قطعاً در حوصله این یادداشت کوتاه نیست. علیایّحال، حتماً با بنده همعقیدهاید که یکی از مشکلات عمده و ریشهای جامعه ما، دور بودن بسیاری از افراد جامعه -و بهویژه نسلهای جوانتر- از مقوله مهم مسئولیت اجتماعی است. این عدم آشنایی و التزام به مسئولیت اجتماعی است که باعث بروز اتفاقات تأسفبرانگیزی در جامعه میشود؛ از پرت کردن آشغال از پنجره خودرو در طبقات اجتماعی مختلف -و از جمله خودروهای لوکس میلیاردی!- و بیتوجهی به آب و طبیعت و انرژی بگیر تا صفهای طولانی برای دلار و آیفون هشت و انواع اختلال در سیستمهای مالی کشور و همچنین دور بودن از دغدغههای مهم اجتماعی و فرهنگی و...
مشکلاتی از این دست فراواناند و جلوههای زشت آن در جامعهی بهاصطلاح بافرهنگ و باپیشینهی ما بسیار زیاد است و همه ما هم با آنها مواجه بوده و هستیم. این موارد در بخش هنری و موسیقی هم بسیار زیادند و برای آنکه مسیر این بحث شخصی نشود، از بیان آنها خودداری میکنم.
بنابراین میپذیریم که متأسفانه فقدان درک موضوع مهم مسئولیت اجتماعی در جامعه بیداد میکند و این نتیجه سالها بیتوجهی به این مسئله است. رواج توجه به مسئولیت اجتماعی در جامعه محصول قانونگرایی، گسترش اخلاقیات و همراهی و همکاری آحاد جامعه است و طی فرایندهایی درازمدت و آموزشهایی همهجانبه حاصل میشود. یکی از بهترین و موثرترین رسانهها و ابزارهای این تبلیغ و رواج، هنر و به ویژه موسیقی است. هماکنون موسیقی در جهان یکی از بزرگترین هنر-صنعتها است که میلیونها نفر را به خود مشغول کرده و همه آحاد جامعه به نحوی از انحا درگیر آن هستند و بسیاری هم به صورت عاشقانه و پیگیر آن را دنبال میکنند.
بنابراین، این سیستم درازا دامن میتواند ابزار مهمی برای گسترش مقولات پراهمیت اجتماعی و همچنین رشد فرهنگ عمومی باشد. بسیاری از بهترین آثار گروههای بزرگ موسیقی جهان، آثاری با موضوعات صرفاً اجتماعی است. به آثار گروههایی مثل «پینک فلوید» و گروههای مشهور و جهانی دیگر توجه کنید. حتی تعداد زیادی از معروفترین آثار هنرمندی مثل مایکل جکسون، آثاری صرفاً اجتماعی است که میلیاردها نفر در سراسر جهان بارها آنها را شنیده و دیدهاند. از آن جمله است آهنگ معروف «ترانه زمین» (Earth Song) که درباره نجات محیطزیست و حیاتوحش است و یک ترانه اجتماعی برای آموزش مسئولیت اجتماعی همه مردم جهان.
مثالهایی از این دست، هم در آثار نسلهای قبلی موسیقی و هم در آثار هنرمندان مطرح این روزها بسیارند و نشان از اهمیت موضوع نزد ادارهکنندگان جوامع پیشرفته دارد. همه این عوامل و همچنین آموزشهای مدرسه و خانواده باعث میشود که افراد نسبت به اهمیت توجه به جامعه پیرامون خود واقف باشند؛ اما در کشور ما متأسفانه نهتنها کمترین توجه سازماندهی شدهای نسبت به آن وجود ندارد، که سازمانهای خودجوش و هنرمندان علاقهمند به فعالیت در این حوزه هم آنقدر با ناملایمات مواجه میشوند که عطای کار کردن در حوزه اجتماعی را به لقایش میبخشند و به سمت موسیقی و کلام معمول متداول سوق داده میشوند.
***
نمیخواهم آنقدر بدبین باشم و مثل خيليها بگویم توجه به سطحیترین موسیقی و کلام کوچهبازاری و کمک به رواج آن، عمدی و یک استراتژی کلان حکومتی است، اما در هر حال اين اتفاقي است كه دارد ميافتد. يعني توي بوق كردن سطحيترين موسيقيهاي عامهپسند در حال انجام است و اين، بيشتر از آنكه يك استراتژي باشد، محصول خراب شدن گوش و شناخت موسيقايي و مفهومي مردم و همچنين وجود برخی تهيهكنندگان بيتعهد است. افزايش سرمايه به هر قيمت و تحت هر شرايط، فقط منحصر به بازار دلار نيست و حتي در بازارهاي فرهنگي نظير كتاب، سينما و موسيقي هم این فاجعه در حال انجام است و در اين شرايط، آنچه اتفاق ميافتد، بههمريختگي در همه اين بازارها است.
به این ترتیب و در اين شرايط، چون نگاههاي مسئولانه معمولاً با انتقاد و تعريض همراه هستند، با مشكلات عديدهاي مواجه ميشوند؛ اما نگاههاي سطحي و باريبههرجهت و عاميانه به سادهترين شكلي مجوز گرفته، در فضاهاي غيررسمي دستبهدست ميشوند و به فرهنگ و رفتار عمومی جامعه هم لطمه میزنند. مورد تسهیلکننده این سیستم سطحیسازی هم، زد و بندهای پشتپرده و... است که... بگذریم. بالاخره هر جا که پول هست و قانونگرایی هم سفت و سخت نیست، از این اتفاقات فراوان میافتد!
***
قبل از بیان نتیجه بحث، این نکته قابل عرض است که نگارنده اساساً با موسیقیهای خیلی پاپ و حتی موسیقیهای کوچهبازاری مخالفتی ندارد. طبیعتاً هر طبقه سنی و فکری، موسیقی مورد علاقه و پسند خودش را میخواهد و بسیاری از مردم، به سودای تفکر سراغ موسیقی نمیآیند و درست هم هست. یعنی وجه سرگرمی و شادیبخش و حتی گریهآور موسیقی که مربوط به جنبههای عوامتر آن است، هم لازم است و هم محترم؛ اما وقتی به صورت سرطانی رشد میکند و مجالی برای موسیقی متفکرانه و مسئول نمیگذارد، نگرانی آغاز میشود. تربیت فرزندان ما چه میشود؟ نسل ما که از طریق صدا و سیما و طرق دیگر با آهنگ محمد نوری و معین و موسیقیهای نسبتا سنگینتر پاپ و سنتی بزرگ شدهایم و زمزمهشان کردهایم، چیز قابل توجهی در نیامدیم! نسل نوجوان و جوان امروز با این موسیقیها و ترانههای سطحی که زمزمه میکنند، چه چیزی خواهند شد؟ آنچه که باعث نگرانی میشود، وجود این آهنگها و ترانهها نیست؛ بلکه بر هم خوردن این بالانس است.
***
بین این همه خوانندهای که از گل و بلبل و عشق که نه، رابطه و مسائلی از این دست میگویند، هنرمندانی هم هستند که مسائل و معضلات جامعه را در نظر دارند و محسن چاوشی یک از آنها و شاید یکی از اصلیترین آنها است. منتقد به تحمل احتیاج دارد و باید آستانه تحمل را بالا برد. همین چاوشی چند وقت پیش، آهنگی درباره خوزستان و وضعیت بد آب و هوا و معیشت مردم آنجا خواند که بازتابهای فراوانی هم داشت. اگر قرار باشد او در این باره نخواند، پس چه کسی بخواند؟! خودش در آنجا زاده و بزرگ شده و مشکلات را با گوشت و پوست لمس کرده و با همه وجود خوانده. فرزند جنگ است و جنگ و معضلات آن در بسیاری از آثار و حتی رفتارش بازتاب داشته. هنرمندی جدی است که بین خاص و عام طرفدار و همچنین طرفداران پرشمار تیفوسی و دوآتشه دارد.
اجازه بدهیم هنرمندانی در این حد که همه قواعد و قوانین را میدانند و در دسترس و قابل کنترل هم هستند، حرف دلشان را راحت بیان کنند تا برخی مدیران نامسئول و نالایق در فضای بینقد خوابشان نبرد و بیتالمال را هدر ندهند. نقد کسانی که منافع ملی و حقوق مردم را زیر پا میگذارند و همچنین بررسی معضلات و مشکلات انسانی و روابط و... بخشی از وظیفه هنر و هنرمندان است و قطعاً همه اینها در راستای آموزش مسئولیت اجتماعی به جامعه و به خصوص به جوانترها است.
مسئولیت اجتماعی، گمشده اصلی جامعه امروز ما است و جدای از بسیاری ندانمکاریها و ضعف مدیریت، بسیاری از مشکلات جامعه ما به خاطر بیمسئولیتیهای خیلی از خود ما است. با محدود کردن آزادیهای معقول و قانونمند، موسیقی را از مسئولیت اجتماعیاش تهی نکنیم. وقتی محسن چاوشی با این جایگاه و پیشینهاش در موسیقی پاپ مجوز نمیگیرد و تصمیم میگیرد کارش را در فضای مجازی پخش کند، آنهایی که میتوانستند به تاسی از او در فضای نقد اجتماعی فعالیت کنند و موضوعات دیگر اجتماعی و کمک به همنوع و انرژی مثبت و... را دستمایه کارشان قرار دهند هم برمیگردند به همان فضای باریبههرجهت پر از رواج بیمسئولیتی و این برای جامعهای که بحران مسئولیتپذیری دارد، اصلاً خوب نیست.
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 مرداد 1397 - 15:11
افزودن یک دیدگاه جدید