4 اسفند 1398
متن ترانه
چقدر فاصله داریم
نکنه آخر کاریم
دلامون چه دورن از هم
ولی ما شبا بیداریم
به هم از هم گله داریم
ولی به سکوت دچاریم
چقدر فاصله داریم از هم
خیلی وقته بی قراریم
بهم بگو جانه من
با دلم حرف بزن
این سکوت چون عذابه
سردی دسته تو
اخم تو صورتت
این همش یک نقابه
جان من قسمت میدهم که بگی
عشق من مونده باهات
ترس این که بری
تنهایی دیدنت
كابوسم شد قدم هات
به هم از هم گله داریم
ولی به سکوت دچاریم
چقدر فاصله داریم از هم
خیلی وقته بیقراریم
بهم بگو جانه من
با دلم حرف بزن
این سکوت چون عذابه
سردی دسته تو
اخم تو صورتت
این همش یک نقابه
جان من قسمت میدهم که بگی
عشق من مونده باهات
ترس این که بری
تنهایی دیدنت
كابوسم شد قدم هات
افزودن یک دیدگاه جدید