معاون امور هنری برای کتاب پیشکسوتان هنر یادداشت نوشت
سید مجتبی حسینی: فراگیری هنر امروز ایران مرهون هنرمندان پیشکسوت است
موسیقی ما- «سید مجتبی حسینی»، معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یادداشتی برای کتاب پیشکسوتان هنر نوشته است. این مجموعه با هدف معرفی هنرمندان عضو این موسسه تدوین شده است و شامل ۱۲ جلد کتاب است که هر جلد ویژه متولدین یک ماه از سال است. جلد نخست این مجموعه ویژه هنرمندان متولد ماه فروردین به زودی منتشر میشود. در متن یادداشت معاون امور هنری آمده است:
«برون لفظ محال است جلوه ی معنی/ همان ز کسوت اسما طلب مسمی را» در فرهنگِ دیرپای این خاکِ مینوی، «پیشکسوت» نه عنوانی نو و لقبی تازه، که مرتبهای از مراتب سلوک و مقامات ادب است. مشتاقدلی، که شوری در دل و عزمی در سر دارد و به پایمردی، پای در راه مینهد و به صبوری، راه میسپرد و به فروتنی، تاب میآورد، چندان که بر ضمیرِ خویش، امیر گردد، جان و جهانش همه نور میشود و بیمضایقه نور میبخشد. آناتی سعید که آثاری سعید، پدید میآورد و به سعادت خویش و مخاطبان میانجامد. غنیمتی غالب که به راهنُمایی، سِیر سلوک و درک دانش را پیشکش دارد.
گواه این صعود، وجود ارجمند تذکرهها و احوالنویسیهایی است که بسیاری از نادرهکاران هنر، به سزاواری، پیشوند مولانا بر نام خویشتن داشتهاند. چنان مولانا کمال الدین بهزاد، مولانا میرک، مولانا علاءالدین تبریزی و...
آیینگی وجود، رازِ بزرگ و معنایِ مانای هنرمندان نامدار تاریخ است. هنرمندانی که بر مراتب تربیت میکوشیدند اما این فضل و فروتنی، چندان که باید در قاب کلمه، مؤکد نگردید و به نامرادی تاریخ هنر انجامیده است. دریغ است بر ما، نامی را به خاطر نیاوریم که در خاک هنر، خروشی داشته است و نامی را از خاطر ببریم که مَلَکی در مُلک هنر بوده است. معتقدم ما مستغرقانِ شط هنر که از دیروز تا هنوز به زبانِ فردوسی و سعدی و مولانا و حافظ در تکلمیم باید به فردایی بیندیشیم که نامهای همروزگار ما شناسنامههای دیگرروزگاران خواهد شد.
به خاطر میآورم بیست و سه سال پیشتر، یکی از هنرمندان نامدار، خرقه فروگذاشت. کوتاهمدتی بعد و به نکوداشت آن فقید مقرر شد تا من در معرفی آن استاد مطلبی بنویسم. خواستم که روز رحلت هنرمندِ نامدارِ اصفهانی را بدانم اما در کمال تاسف و تعجب چنین رویدادی به راحتی به فراموشی سپرده شده بود و نیافتم مگر از طریق فرزندان و با خود اندیشیدم که این، مبادای روزگار ماست. چگونه است که ادیبی چون لطفعلی بیکآذر به شرح خط شکستهی درویش عبدالمجید طالقانی، خطی به مختصر مینویسد و شور وجود بسیاری از گرانمایگان هنر در اوراق کتب مبارکی هم چون الماثر و آلاثار اشتیاقبخش جویندگان میشود اما به روزگارِ ما که جملهی ممکناتِ تاریخنگاری مهیاست، چراغی کمتر افروخته میبینیم.
سامانی به نام پیشکسوتان هنر سعی ستودهای در پیش دارد، به تدارک تاریخ هنر این روزگار و نکوداشت آموزگاران معرفت و خداوندگاران هنر، مجالس و مدارسی را به نام نازنینشان مفتخر نماید که بیهیچ تردیدی، فراگیری هنر امروزِ ایرانزمین، مرهون نامهایی است که از پس مجاهدتها و مداومتها، خود امروز از هنرمندان پیشکسوت هستند و درج لطایف و طرایف این جمع، به یقین سرمایهی مغتنمی است.
انتظارِ روایی است اگر از همکارانم بخواهم به همتی جانانه، به این مهم بپردازند و برگی برای فردا بیاندوزند که به قول عراقی: «هر که او نیکنامی اندوزد/ در جهان کسوت بقا دوزد/ مصطفی گفت و یاد میگیرند /در جهان مومنان نمیمیرند»
«برون لفظ محال است جلوه ی معنی/ همان ز کسوت اسما طلب مسمی را» در فرهنگِ دیرپای این خاکِ مینوی، «پیشکسوت» نه عنوانی نو و لقبی تازه، که مرتبهای از مراتب سلوک و مقامات ادب است. مشتاقدلی، که شوری در دل و عزمی در سر دارد و به پایمردی، پای در راه مینهد و به صبوری، راه میسپرد و به فروتنی، تاب میآورد، چندان که بر ضمیرِ خویش، امیر گردد، جان و جهانش همه نور میشود و بیمضایقه نور میبخشد. آناتی سعید که آثاری سعید، پدید میآورد و به سعادت خویش و مخاطبان میانجامد. غنیمتی غالب که به راهنُمایی، سِیر سلوک و درک دانش را پیشکش دارد.
گواه این صعود، وجود ارجمند تذکرهها و احوالنویسیهایی است که بسیاری از نادرهکاران هنر، به سزاواری، پیشوند مولانا بر نام خویشتن داشتهاند. چنان مولانا کمال الدین بهزاد، مولانا میرک، مولانا علاءالدین تبریزی و...
آیینگی وجود، رازِ بزرگ و معنایِ مانای هنرمندان نامدار تاریخ است. هنرمندانی که بر مراتب تربیت میکوشیدند اما این فضل و فروتنی، چندان که باید در قاب کلمه، مؤکد نگردید و به نامرادی تاریخ هنر انجامیده است. دریغ است بر ما، نامی را به خاطر نیاوریم که در خاک هنر، خروشی داشته است و نامی را از خاطر ببریم که مَلَکی در مُلک هنر بوده است. معتقدم ما مستغرقانِ شط هنر که از دیروز تا هنوز به زبانِ فردوسی و سعدی و مولانا و حافظ در تکلمیم باید به فردایی بیندیشیم که نامهای همروزگار ما شناسنامههای دیگرروزگاران خواهد شد.
به خاطر میآورم بیست و سه سال پیشتر، یکی از هنرمندان نامدار، خرقه فروگذاشت. کوتاهمدتی بعد و به نکوداشت آن فقید مقرر شد تا من در معرفی آن استاد مطلبی بنویسم. خواستم که روز رحلت هنرمندِ نامدارِ اصفهانی را بدانم اما در کمال تاسف و تعجب چنین رویدادی به راحتی به فراموشی سپرده شده بود و نیافتم مگر از طریق فرزندان و با خود اندیشیدم که این، مبادای روزگار ماست. چگونه است که ادیبی چون لطفعلی بیکآذر به شرح خط شکستهی درویش عبدالمجید طالقانی، خطی به مختصر مینویسد و شور وجود بسیاری از گرانمایگان هنر در اوراق کتب مبارکی هم چون الماثر و آلاثار اشتیاقبخش جویندگان میشود اما به روزگارِ ما که جملهی ممکناتِ تاریخنگاری مهیاست، چراغی کمتر افروخته میبینیم.
سامانی به نام پیشکسوتان هنر سعی ستودهای در پیش دارد، به تدارک تاریخ هنر این روزگار و نکوداشت آموزگاران معرفت و خداوندگاران هنر، مجالس و مدارسی را به نام نازنینشان مفتخر نماید که بیهیچ تردیدی، فراگیری هنر امروزِ ایرانزمین، مرهون نامهایی است که از پس مجاهدتها و مداومتها، خود امروز از هنرمندان پیشکسوت هستند و درج لطایف و طرایف این جمع، به یقین سرمایهی مغتنمی است.
انتظارِ روایی است اگر از همکارانم بخواهم به همتی جانانه، به این مهم بپردازند و برگی برای فردا بیاندوزند که به قول عراقی: «هر که او نیکنامی اندوزد/ در جهان کسوت بقا دوزد/ مصطفی گفت و یاد میگیرند /در جهان مومنان نمیمیرند»
تاریخ انتشار : سه شنبه 16 اردیبهشت 1399 - 16:29
افزودن یک دیدگاه جدید