به بهانه پنجاه و هفتمین سالروز تولد استاد کیهان کلهر
مردی که کیهانی می نوازد
[شاهرخ تویسرکانی - روزنامه نگار]
بگذریم که سال هاست جنگل دنیا در سکوتی گوشخراش به خواب رفته و هنوز هم طنین زوزه درندگی جنگ به گوش می رسد و در "لایه های تاریکی"، تو تمام این پاییزها را بی وقفه نواختی، حالا آذر است و "شهر خاموش" شده از پس آبان و "طرقه" ای که دیدیم به سوی خورشید پرید، از یاد بُرد و سوخت و تو باز هم نواختی که هر یک از ما بداند و با خود تکرار کند "تنها نخواهم ماند"!
پاییز همیشه سمفونی رنگ ها و برگ های رو به زوال است اما برای تو "سرودی برای باران" می شود که خروش جانت بداههترین نوازش است بر پیکر ساز، جان ناآرامی داری که رستاخیزی جز در کالبد هنر نداری و سازی که سازش نکرد جز در مدار مدارا با هنر.
در تمام این سال ها تو گذر می کردی و ما شاهدت بودیم، سال هایی که هم نوازی شایسته بودی، دورانی که نواسازی چیره دست و روزهایی که همنشینی آشوبگر و خالقی بیمانند در صحنه های جهانی شدی و همه اینها که تویی ما را به "شوق" می آورد از بودنت، این گونه بودنت که نوا را از ریشه های وجودت به صدا می آوری، حزنی که از شیدایی جانت زبانه می کشد، سروری که از غنای دلت جوانه می زند. تو یک راز پاییزی داری، غربت اصیلی داری که از سازت سرایت می کند به اعماق وجودمان. داد خزان اما از تو به گوش نمی رسد، کم حرفی ات را مجال هنرنمایی نجیب و شریفی کرده ای. تو زادهی پاییزی اما در تمام این سال ها ارکستری از فصل ها را زندگی کردی، بی سکون و در جریان؛ جاری در فرهنگی که از آن برآمدی و هر بار جایی ایستاده بودی که آن را به گردش در آوری تا به زبان هنرت سخن بگویی با جهانی که گفت و گو را از یاد برده است و رنگ تفرعن، خشونت و تبعیض دارد کلامش. کلام ساز تو اما "در آیینه آسمان" جهانیان فقط یک رنگ دارد، همانا موسیقی که تو از آن برخاستی رنگ ها را یگانه به تصویر می کشد.
سال هاست در این مسیر پاییزی تو همراه بوده ای با بی تکرارترین مردمانی که با تو در خانه و تا خانه خواندند و هر یک همسفر خویش شدند در عبور از فصل های تکراری، اما تو هستی تا هستهایمان را آواز کنی برای "سامان سایه ها"ی این دیار که سرگردان و پریشان نباشند. ساز تو خود خوشبختی است وقتی این همه خروش، فریاد، سکوت، سرور و حسرت را یک جا از تو بیرون می کشد. هنر تو عین گنج است که در تمام این سال ها که از رنج وجودت آن را صبورانه استخراج کردی. تو برای این روزهای موسیقی و تمام دوران هنر، نفیس و ارزنده ای حتی اگر نخواهی باشی، حتی اگر نامآوری برایت ارزش نباشد تو نامدار موسیقی این سرزمینی، تو کیهانی می نوازی، تو کیهان کلهری و بی هیچ کلام دیگری زادروز پاییزیات و هنر جادوییات را شادمانه فرخنده می دانم و به زبان مادری ات به تو می گویم:
«تو قِسه نِه یری! تو لِه خومانی، تو کیهان گِشتِمانی، کیهانِ کردستانو ایرانو جهانی، تو سازت، سازِ خود «کیهانه». » همیشه دلت و پنجه و سرت خوش.
منبع:
اختصاصی سایت «موسیقی ما»
تاریخ انتشار : دوشنبه 3 آذر 1399 - 14:35
افزودن یک دیدگاه جدید