عضو سابق «خانه ترانه» که چند سالی است خوانندگی برایش جدیتر شده به «موسیقی ما» گفت
مهیار: جوهره من با دوستانی که پس از شهرت در هنرهای دیگر خواننده شدند تفاوت دارد
موسیقی ما - «مهیار کاظم زاده» یکی از هنرمندان باسابقه عرصه موسیقی و ترانه است که از اولین افرادی بود که در «خانه ترانه» حضور داشت. او از چند سال پیش تصمیم گرفت تا فعالیتش در عرصه ترانه را کمرنگ کند و بیشتر به خوانندگی بپردازد و به تازگی هم انتشار آثار مجاز خود را آغاز کرده است. به همین بهانه دقایقی را با او که با نام هنری «مهیار» همکلام شدیم و با او درباره فعالیتهای اخیر و آیندهاش گپ زدیم:
*شما از اولین هنرمندان حاضر در خانه ترانه بودید اما چه شد که مسیر خود را تغییر دادید؟
من از کودکی دغدغه موسیقی و خواندن داشتم. در شرایطی که بودیم که امکانات زیادی نداشتیم و از لحاظ اقتصادی هم امکان مانور زیاد وجود نداشت. از سوی دیگر با توجه به اینکه رشته تحصیلی خودم مهندسی است، اما به ادبیات علاقه زیادی داشتم و بسیار کتابخوان بودم. در سن بیست سالگی هم از من کتاب شعر چاپ شد و دغدغه ادبیات داشتم. دغدغه ادبیات را داشتم ولی تمایل خودم این بود که با فراغ بال بتوانم کار موسیقی را دنبال کنم. حدود سال 80 با بچههای «خانه ترانه» که دوستان ما هستند چند جا را در تهران داشتیم و از اولین اعضای خانه ترانه بودم. پس از چند سال که در حوزه ترانه فعالیت داشتم از حدود سالهای 89 یا 90 تصمیم گرفتم که دیگر در این حوزه فعالیت نکنم و تصمیم بر این گرفتم که فقط کارهای خودم را نگاه کنم. تصمیم خودم بر این بود که هرچند کم ولی به عنوان خوانندهای به من نگاه کنند که آثار شخصی خودش را منتشر میکند.
در حقیقت اتفاقاتی در مسیر ترانهسرایی من رخ داد که باعث شد تا دیگر در این زمینه فعالیت نکنم و کارهای شخصی خودم را تولید و به مرحله انتشار برسانم. جالب است که آن زمان که من با بیش از بیست خواننده مطرح ایران همکاری داشتم، برخی از دوستان تازه در جلسات خانه ترانه برای آغاز این مسیر شرکت میکردند. اما من تصمیم خودم را گرفتم و از این تصمیم پشیمان نیستم. هرچند که احساس میکنم هنوز در بخش خوانندگی به آنچه که میخواستم نرسیدم اما خوشحال هستم. چرا که همیشه آرزوی من این بوده است که یک خواننده باشم. من فقط و فقط یک خواننده هستم و از کودکی دنبال همین موضوع بودم و برایش میجنگم.
*شرایط سخت و رقابت گاه نابرابر در بازار موسیقی شما را دلسرد نمیکند؟
نه اینطور نیست چرا که در جهان هم همین است. یک گروه نوجوان کرهای میآیند و بازار موسیقی را دگرگون کنند و هیچ وقت مثلاً آدمی مثل «باب دیلن» اعتراض نمیکند که مردم چرا به آنها گوش میدهید؟ انسانها شرایط روانشناختی متفاوتی دارند و هرکسی براساس اطلاعات ذهنی خودش سراغ هنرمندی که دوست دارد میرود. آقای «لئونارد کوهن» کنسرت برای سیصد نفر هم برگزار کرده بود ولی «مایکل جکسون» برای صد هزار نفر هم کنسرت برگزار میکرد. نمیتوانیم بگوییم که کدام یک بهتر هستند ولی من انتخاب کردم که اینطور باشم و اینگونه کار کنم. گاهی برخی دوستانم میگویند که شعرها را آسانتر و آهنگها را عامهپسندتر بساز ولی تو باید در یک جایی خودت را رعایت کنی. میتوانید با عموم مردم حرکت کنید اما باید تا جایی پیش بروید که به خودتان توهین نشود. من کتابخوان هستم و با هنر بزرگ شدهام و با خوانندهای که پدرش پولدار بوده و با فلان تهیهکننده بستهاند و برای هر آهنگ خرجهای کلان میکنند فرق دارم.
*تا کنون خوانندهای نبوده که دوست داشته باشید حتماً ترانهای از شما را بخواند؟
نه. خوانندهها دوستان صمیمی من هستند و ممکن است کاری را هم به این دوستانم بدهم اما مثل خیلی از ترانهسراها نیستم که علاقه شخصی برای همکاری با افراد خاصی داشته باشم. من قلهها را دیدهام و چیز هیجان انگیزی وجود ندارد. من دیدهام که باید چه کار کنید تا در آن مارکت بمانید. اگر ترانه انگلیسی میگفتم دوست داشتم با چند خواننده سرشناس جهانی کار کنم ولی در مارکت ایرانی علاقه خاصی برای همکاری با خوانندهها ندارم.
*با وجود این همه انگیزه پس چرا اینقدر کم کار هستید؟
این ایراد من است و خیلی گزیدهکار هستم. من با آهنگسازان شروع به کار کردم و فضاهای جدید را در حال تجربه هستم. من ده آهنگ در سبک راک منتشر کردم و پاسخی که باید را نگرفتم. روند کاری خودم را تغییر دادم و دوست دارم در حوزه موسیقی مجاز و با سبکهای جدید کار کنم. چند آهنگ آماده دارم که به زودی منتشر خواهند شد و با آدمهای مختلفی که همکفر خودم هستند همکاری میکنم.
*چهرههای زیادی از همدورههای شما در خانه ترانه به جز ترانهسرایی، خوانندگی را هم به شکل جدی دنبال کردند. درباره آنها چه نظری دارید؟
یک کودک هشت ساله را تصور کنید که کنترل تلویزیون را در دست میگیرد و جلوی آینه آواز میخواند و در رویای خودش خوانندگی را دنبال میکند. این را با شخصی که در یک هنر معروف میشود و بعد میگوید که میخواهم به عنوان سرگرمی، خوانندگی را هم تجربه کنم. این دو حوزه تفاوت دارد. شاید شما بگویید که اگر از کودکی، رویا و عشق خوانندگی را داشتی پس چرا اینقدر کارهایت کم است. این انتقاد را قبول دارم و تعدد کارهای من زیاد نبوده است و نتوانستم مخاطبان زیادی را در جامعه جذب کنم. اما ذات و جوهره من با خیلی از این دوستان که پس از معروفشدن تصمیم گرفتند خوانندگی را دنبال کنند تفاوت دارد.
*برای آینده چه برنامههایی دارید؟
از آهنگ «هیجان انگیز» به صورت رسمی و مجاز مشغول به کار شدم. وحید پویان و رستاک حلاج از جمله دوستانی هستند که در حوزه آهنگسازی با آنها همکاری دارم و در حوزه تنظیم هم با دوستانی مانند سعید زمانی کارهایی را داریم که آهنگ و ویدیو آنها به صورت رسمی منتشر میشود. همیشه دغدغه اجرای زنده را داشتم و دارم. به فکر کنسرت چندین هزار نفره نیستم اما دوست دارم روی صحنه ساز بزنم و بخوانم. با چند تهیهکننده مشغول صحبت هستیم و امیدوارم به نتیجهای برسیم که حمایت پخش کارها و اجرای زنده را داشته باشند.
*و کلام آخر؟
ما یاد گرفتهایم که به پیشکسوت خودمان احترام بگذاریم. هرچند که این موضوع در سایتها و حوزه پخش کارها دیگر رعایت نمیشود. من بیست و چند آهنگ با نام «مهیار» دارم که مدیر برنامهای برای ثبت این برند نبوده است. متأسفانه به تازگی دیدم که آرتیست دیگری آثارش را با نام مهیار منتشر کرده است و از سمت یک سایت هم حمایت میشود. شما در موسیقی هیچ وقت از من گلایه نمیشنوید چرا که موسیقی در کل جهان به سمت ابتذال رفته است اما اگر شما هنرمند شاخصی هستید باید کار خودتان را درست انجام دهید و بالاخره کار شما شنیده خواهد شد. اما از تقلب و سیاست بازیهایی که در جامعه ایرانی زیاد وجود دارد راضی نیستم. یکی از موضوعاتی که اخیراً من را اذیت کرد همین موضوع اسم بود چون اسم من مهیار است و هیچ پیشوند و پسوندی ندارد. من به تمام خوانندهها و موزیسینها احترام میگذارم و هرکسی در هر جایگاهی احترام دارد. شما باید کار خودتان را درست انجام دهید و اجازه بدهید که مخاطبان انتخاب کنند و باید به تمامی سلیقهها احترام گذاشته شود.
*شما از اولین هنرمندان حاضر در خانه ترانه بودید اما چه شد که مسیر خود را تغییر دادید؟
من از کودکی دغدغه موسیقی و خواندن داشتم. در شرایطی که بودیم که امکانات زیادی نداشتیم و از لحاظ اقتصادی هم امکان مانور زیاد وجود نداشت. از سوی دیگر با توجه به اینکه رشته تحصیلی خودم مهندسی است، اما به ادبیات علاقه زیادی داشتم و بسیار کتابخوان بودم. در سن بیست سالگی هم از من کتاب شعر چاپ شد و دغدغه ادبیات داشتم. دغدغه ادبیات را داشتم ولی تمایل خودم این بود که با فراغ بال بتوانم کار موسیقی را دنبال کنم. حدود سال 80 با بچههای «خانه ترانه» که دوستان ما هستند چند جا را در تهران داشتیم و از اولین اعضای خانه ترانه بودم. پس از چند سال که در حوزه ترانه فعالیت داشتم از حدود سالهای 89 یا 90 تصمیم گرفتم که دیگر در این حوزه فعالیت نکنم و تصمیم بر این گرفتم که فقط کارهای خودم را نگاه کنم. تصمیم خودم بر این بود که هرچند کم ولی به عنوان خوانندهای به من نگاه کنند که آثار شخصی خودش را منتشر میکند.
در حقیقت اتفاقاتی در مسیر ترانهسرایی من رخ داد که باعث شد تا دیگر در این زمینه فعالیت نکنم و کارهای شخصی خودم را تولید و به مرحله انتشار برسانم. جالب است که آن زمان که من با بیش از بیست خواننده مطرح ایران همکاری داشتم، برخی از دوستان تازه در جلسات خانه ترانه برای آغاز این مسیر شرکت میکردند. اما من تصمیم خودم را گرفتم و از این تصمیم پشیمان نیستم. هرچند که احساس میکنم هنوز در بخش خوانندگی به آنچه که میخواستم نرسیدم اما خوشحال هستم. چرا که همیشه آرزوی من این بوده است که یک خواننده باشم. من فقط و فقط یک خواننده هستم و از کودکی دنبال همین موضوع بودم و برایش میجنگم.
*شرایط سخت و رقابت گاه نابرابر در بازار موسیقی شما را دلسرد نمیکند؟
نه اینطور نیست چرا که در جهان هم همین است. یک گروه نوجوان کرهای میآیند و بازار موسیقی را دگرگون کنند و هیچ وقت مثلاً آدمی مثل «باب دیلن» اعتراض نمیکند که مردم چرا به آنها گوش میدهید؟ انسانها شرایط روانشناختی متفاوتی دارند و هرکسی براساس اطلاعات ذهنی خودش سراغ هنرمندی که دوست دارد میرود. آقای «لئونارد کوهن» کنسرت برای سیصد نفر هم برگزار کرده بود ولی «مایکل جکسون» برای صد هزار نفر هم کنسرت برگزار میکرد. نمیتوانیم بگوییم که کدام یک بهتر هستند ولی من انتخاب کردم که اینطور باشم و اینگونه کار کنم. گاهی برخی دوستانم میگویند که شعرها را آسانتر و آهنگها را عامهپسندتر بساز ولی تو باید در یک جایی خودت را رعایت کنی. میتوانید با عموم مردم حرکت کنید اما باید تا جایی پیش بروید که به خودتان توهین نشود. من کتابخوان هستم و با هنر بزرگ شدهام و با خوانندهای که پدرش پولدار بوده و با فلان تهیهکننده بستهاند و برای هر آهنگ خرجهای کلان میکنند فرق دارم.
*تا کنون خوانندهای نبوده که دوست داشته باشید حتماً ترانهای از شما را بخواند؟
نه. خوانندهها دوستان صمیمی من هستند و ممکن است کاری را هم به این دوستانم بدهم اما مثل خیلی از ترانهسراها نیستم که علاقه شخصی برای همکاری با افراد خاصی داشته باشم. من قلهها را دیدهام و چیز هیجان انگیزی وجود ندارد. من دیدهام که باید چه کار کنید تا در آن مارکت بمانید. اگر ترانه انگلیسی میگفتم دوست داشتم با چند خواننده سرشناس جهانی کار کنم ولی در مارکت ایرانی علاقه خاصی برای همکاری با خوانندهها ندارم.
*با وجود این همه انگیزه پس چرا اینقدر کم کار هستید؟
این ایراد من است و خیلی گزیدهکار هستم. من با آهنگسازان شروع به کار کردم و فضاهای جدید را در حال تجربه هستم. من ده آهنگ در سبک راک منتشر کردم و پاسخی که باید را نگرفتم. روند کاری خودم را تغییر دادم و دوست دارم در حوزه موسیقی مجاز و با سبکهای جدید کار کنم. چند آهنگ آماده دارم که به زودی منتشر خواهند شد و با آدمهای مختلفی که همکفر خودم هستند همکاری میکنم.
*چهرههای زیادی از همدورههای شما در خانه ترانه به جز ترانهسرایی، خوانندگی را هم به شکل جدی دنبال کردند. درباره آنها چه نظری دارید؟
یک کودک هشت ساله را تصور کنید که کنترل تلویزیون را در دست میگیرد و جلوی آینه آواز میخواند و در رویای خودش خوانندگی را دنبال میکند. این را با شخصی که در یک هنر معروف میشود و بعد میگوید که میخواهم به عنوان سرگرمی، خوانندگی را هم تجربه کنم. این دو حوزه تفاوت دارد. شاید شما بگویید که اگر از کودکی، رویا و عشق خوانندگی را داشتی پس چرا اینقدر کارهایت کم است. این انتقاد را قبول دارم و تعدد کارهای من زیاد نبوده است و نتوانستم مخاطبان زیادی را در جامعه جذب کنم. اما ذات و جوهره من با خیلی از این دوستان که پس از معروفشدن تصمیم گرفتند خوانندگی را دنبال کنند تفاوت دارد.
*برای آینده چه برنامههایی دارید؟
از آهنگ «هیجان انگیز» به صورت رسمی و مجاز مشغول به کار شدم. وحید پویان و رستاک حلاج از جمله دوستانی هستند که در حوزه آهنگسازی با آنها همکاری دارم و در حوزه تنظیم هم با دوستانی مانند سعید زمانی کارهایی را داریم که آهنگ و ویدیو آنها به صورت رسمی منتشر میشود. همیشه دغدغه اجرای زنده را داشتم و دارم. به فکر کنسرت چندین هزار نفره نیستم اما دوست دارم روی صحنه ساز بزنم و بخوانم. با چند تهیهکننده مشغول صحبت هستیم و امیدوارم به نتیجهای برسیم که حمایت پخش کارها و اجرای زنده را داشته باشند.
*و کلام آخر؟
ما یاد گرفتهایم که به پیشکسوت خودمان احترام بگذاریم. هرچند که این موضوع در سایتها و حوزه پخش کارها دیگر رعایت نمیشود. من بیست و چند آهنگ با نام «مهیار» دارم که مدیر برنامهای برای ثبت این برند نبوده است. متأسفانه به تازگی دیدم که آرتیست دیگری آثارش را با نام مهیار منتشر کرده است و از سمت یک سایت هم حمایت میشود. شما در موسیقی هیچ وقت از من گلایه نمیشنوید چرا که موسیقی در کل جهان به سمت ابتذال رفته است اما اگر شما هنرمند شاخصی هستید باید کار خودتان را درست انجام دهید و بالاخره کار شما شنیده خواهد شد. اما از تقلب و سیاست بازیهایی که در جامعه ایرانی زیاد وجود دارد راضی نیستم. یکی از موضوعاتی که اخیراً من را اذیت کرد همین موضوع اسم بود چون اسم من مهیار است و هیچ پیشوند و پسوندی ندارد. من به تمام خوانندهها و موزیسینها احترام میگذارم و هرکسی در هر جایگاهی احترام دارد. شما باید کار خودتان را درست انجام دهید و اجازه بدهید که مخاطبان انتخاب کنند و باید به تمامی سلیقهها احترام گذاشته شود.
منبع:
اختصاصی سایت «موسیقی ما»
تاریخ انتشار : جمعه 17 تیر 1401 - 20:02
افزودن یک دیدگاه جدید