گفت وگو با ، آهنگساز سریال «مستوران»
علی سینا رضانیا: موسیقی «مستوران» در ایران ماندگارم کرد
موسیقی ما- علی سینا رضانیا از آهنگسازان نام آشنای تئاتر است که آهنگسازیِ نمایشهایی مثل «هدا گابلر»، «لاسارو»، «رومولیت» و ... را برعهده داشته است. سریال «مستوران» جدیدترین تجربه آهنگسازی اوست که تجربه ای متفاوت برایش محسوب می شود . رضانیا برای این سریال ، سراغ موسیقی ای رفته که متناسب با حال و هوای تاریخی – افسانه ای «مستوران» است و همین مساله توانسته به فضاسازی سریال کمک کند. درباره این تجربه جدید و نیز چالش های آن با علی سینا رضانیا گفتوگو کردهایم.
*همکاری شما با سریال «مستوران» به چه شکل آغاز شد؟
من به واسطهی یکی از دوستانم، محمدرضا اصلی که در سریال «مستوران» به عنوان دستیار کارگردان حضور داشت و همچنین عطا پناهی، تهیهکنندهی سریال که کارهای من را در یک یا دو تا از اجراهای تئاتر دیده بودند به عنوان آهنگساز سریال «مستوران» انتخاب شدم.
*«مستوران» فضایی متفاوت از سریالهای معمول دارد. مواجهتان با این اثر برای ساخت آهنگ متناسب چه بود؟
زمانی که بحث تاریخ و جغرافیا به میان میآید قطعا هر آهنگسازی باید مراقب باشد که برای مثال اگر تاریخ و جغرافیای ایران را آهنگسازی میکند، باید از سازهای ایرانی استفاده کند. یا مثلا اگر از ساز عود استفاده میکند، نباید حالت عربی پیدا کند، چون سریال میخواهد ریشهی ایرانی را نشان دهد. این چیزی است که متاسفانه در آثار تاریخیخیلی به آن توجه نمیشود؛ اما در هالیوود و به طور کلی خارج از کشور به این نکته خیلی دقت میکنند و به همان اندازه که روی فیلمنامه وسواس به خرج میدهند، روی موسیقی هم به همان اندازه دقت میکنند که سازبندیها و ملودیها و... همگی متناسب به درون مایه اثر باشند. من در موسیقی سریال «مستوران» تلاشم این بوده که بر پایه فضاسازی، آهنگسازی را جلو ببرم و جاهایی که بر پایهی ملودی بوده، سعی کردهام از تاریخ ایران استفاده کنم. حالا آن تاریخ میتواند به لر، کرد یا ترک مربوط باشد. اما درنهایت از تاریخ ایران استفاده کردهام.
*موسیقیای که در سریال میشنویم، چقدر با اتود اولیه تفاوت دارد؟ آیا همان اتودها به مرور تکمیل شده است؟
طبیعتا هر اتود به مرور پخته میشود. سعی کردم اتودهای مختلف در کار داشته باشم، اما به مرور رشد کرده ولی درنهایت همان ساختار اولیه است. به دلیل اینکه تصویر ثابت است و اگر تصویر را تغییر داده بودند حتما من هم موسیقی را تغییر میدادم. موسیقیِ تصویر کمی با آلبوم و کنسرت متفاوت است. یعنی موسیقیِ «سینماتیک» یک سبک مهم است که در ایران جا نیفتاده و حتی برخی کارگردانهای ما خیلی آن را نمیشناسند. درواقع یک تصویر را که میبینید، دارای یک موسیقی است و آن موسیقی را فقط از لحاظ کیفیت بهتر میکنید نه اینکه برای آن تصویر ۱۰ تا موسیقی بسازید و یکی از آنها را انتخاب کنید. به طور کلی موسیقیِ سریال همان اتود اولیه بوده اما به مرور تمیزتر شده است.
*برای رسیدن به جغرافیای سریال علاوه بر اینکه فیلمنامه را خواندید، چقدر با نویسندهها، تهیهکننده و کارگردانان سریال گفتوگو داشتید؟
خیلی زیاد. البته چون فرصت زیادی نداشتم، عمده صحبتهایم با تهیهکننده و کارگردانهای سریال بود. من در این پروژه خیلی از آقای پناهی و سیدجمال سیدحاتمی برای ساخت موسیقی الهام گرفتم و صحبتهایشان تاثیر زیادی در کارم داشت. درنهایت هم راهنماییهای آقای آبپرور برایم کمککننده بود. من قصد سفر از ایران داشتم که آقای پناهی به من زنگ زدند و پیشنهاد آهنگسازیِ این سریال را دادند که به نظرم بزرگترین لطف را در حقم کردند و این پشنهاد باعث شد که من حتی از کل هزینهای که بابت سفرم کرده بودم، صرف نظر کنم و در ایران ماندگار شوم. از ایشان ممنونم.
*برخی فیلمسازان با موسیقی آشنایی کافی ندارند. فرقی هم نمی کند که آهنگ برای یک کار امروزی باشد یا تاریخی . اشراف تهیه کننده و کارگردان،چقدر میتواند به خلق موسیقیِ یک اثر کمک کند؟
من همیشه ی آهنگساز فیلم و سریال را کارگردانِ صوتی میدانم. این یعنی آهنگساز باید با ادبیات و دراماتورژی آشنا باشد. خیلی از آهنگسازان ما این گونه هستند؛ مثل بامداد افشار و می بینیم این دست هنرمندان کاری که انجام می دهند چقدر موفق است. وقتی که میگوییم موسیقی ، متاسفانه خیلیها میگویند سبک پاپ، سنتی، کلاسیک، بلوز، جز و ... هیچکس نمیگوید سبک سینماتیک. چون موسیقیِ سینما و تئاتر خودش یک سبک است و این سبک را در ایران خیلی ها، حتی کارگردانها هم نشناختهاند. قطعا موسیقیِ سینما و تئاتر باید به عنوان یک رشته در دانشگاهها تدریس شود، همانطور که در کشورهای دیگر تدریس میشود. در سایر کشورها کسی که موسیقی کار میکند هیچوقت آهنگساز یک پروژهی سینمایی نمیشود. بلکه کسی آهنگساز یک پروژهی سینمایی یا تئاتر میشود که موسیقیِ سینما و تئاتر خوانده باشد، چون در آنجا یک رشتهی دانشگاهی است و ما در ایران چنین چیزی نداریم. کارگردانان ما در دانشگاه نور و همچنین طراحی لباس را میشناسند و موسیقی را هم در حد دو واحد میگذرانند که اصلا این دو واحد از موسیقی برای یک کارگردان کافی نیست. متاسفانه در ایران هر کسی به خودش اجازه میدهد که درمورد موسیقی نظر بدهد. به عنوان مثال من اگر با یک پزشک صحبت کنم، او میتواند درمورد موسیقی هر نظری دارد بگوید و اگر من دربارهی یک دارو با او صحبت کنم، حتما میگوید تو هیچ اطلاعاتی درمورد پزشکی نداری و نباید دراینباره صحبت کنی.
*موسیقیِ سریال «مستوران» سبک خاصی ندارد؟
بله سبک خاصی ندارد. وقتی میگوییم سینماتیک یعنی میتواند سریال، سینما و تئاتر باشد. تفاوت تئاتر با سینما این است که تئاتر به شکل زنده اجرا میشود و سینما پلیبک است و ضبط میشود. اما موسیقی در سینما و تئاتر مکمل بازیگر است. موسیقی قرار نیست خودنمایی کند و همراه با اکت بازیگر جلو میرود. برای مثال ما در خیلی از پروژههای سینمایی میبینیم که معمولا کارگردان از آهنگساز درخواست میکند که به مدت پنج دقیقه یک فایل صوتی بسازد و به عنوان زیرصدا در فیلم پخش شود، بدون اینکه اصلا به تصویر ارتباطی داشته باشد. بهترین مدل موسیقی همانی است که ژانر وحشت شنیده ایم. موسیقیِ فیلمهای ترسناک یا انیمیشن که بازیگر سرش را میچرخاند و یک صدا پخش میشود... این یعنی موسیقی دارد به بازیگر برای انتقال حس کمک میکند، نه اینکه خودنمایی کند. اما متاسفانه میبینیم که یک فایل صوتی را آهنگساز میسازد و در کار قرار میدهد، خیلی هم موسیقیِ فاخری است اما هیچ ربطی به تصویر ندارد. این اتفاق به این دلیل است که برخی آهنگسازان ما فقط در حیطهی آهنگسازی کار کردهاند و تجربهی کافی در حوزهی ادبیات و تئاتر ندارند. نباید هم کار کنند به دلیل اینکه اختلاف سبک وجود دارد. آهنگساز سبک پاپ، سنتی ، بلوز و ... جای خود وسبک آن کسی هم که آهنگساز سینما است جای خود دارد. درواقع کسی که آهنگساز سینما است باید با ادبیات، کارگردانی و دراماتورژی آشنایی داشته باشد.
*برای سریال «مستوران» چند مدل موسیقی ساختید که استفاده شده است؟ با اینکه هر کدام هم مجزا هستند اما در کل یک پیکره را تشکیل دادهاند.
در موسیقیِ «مستوران» سبکهای مختلف استفاده شده است. به دلیل اینکه تفسیرهای مختلف وجود دارد. یعنی با توجه به صداها و قابهای مختلف، موسیقیِ جدید تولید کردهام و براساس ساختار داستان سریال، موسیقی را جلو بردهام و اگر جایی نیاز بوده از پاپ استفاده کردهام. البته منظورم از پاپ، موسیقیِ محبوب یا popular است نه موسیقیِ پاپ که این روزها میشنویم. یا از موسیقیِ ارکسترال استفاده کردهام و براساس نیاز صحنه، هر چه نیاز بود را سعی کردهام که انجام دهم. نمیدانم نتیجه خوب بوده یا بد اما من تلاشم را کردهام. برای مثال در هالیوود فیلمی مثل فیلم «آواتار» که موسیقی متناش را جیمز هورنر ساخته، امکان ندارد موسیقی متن حال خوب به شنونده بدهد و بدون دیدن تصویر از آن لذت ببرد. به دلیل اینکه جیمز هورنر آن موسیقی را با تصاویر ساخته و بدون آن تصاویر موسیقی هیچ معنایی ندارد. همچنین در هالیوود هیچ تیتراژی را نمیبینید که به موضوع کلی ربط نداشته باشد. اما متاسفانه در ایران باب شده، زمانی که فیلم تمام میشود یک خوانندهی چهره، بدون اینکه آهنگ هیچ ربطی به موضوع سریال یا فیلم داشته باشد، تیتراژ را میخواند، فقط بهخاطر اینکه تعداد مخاطبان بیشتر شود. من در سریال «مستوران» با کمک آقای پناهی و کارگردانان این ساختار را شکست دادم و سعی کردم از جنس خود سریال به تیتراژ پایانی وصل شویم بدون اینکه یک خوانندهی چهره تیتراژ را بخواند.
*درمورد چالشهایی که برای طراحیِ موسیقی هر بخش داشتید، توضیح می دهید؟
قطعا چالش برایم خیلی زیاد بوده است به دلیل اینکه سریال «مستوران» دو کارگردان داشت و این موضوع آغاز چالش در یک پروژه است. طبیعتا هر دو کارگردان دو نظر و سلیقهی مختلف دارند و در نهایت من به عنوان یک آهنگساز باید دقت کنم که دو دستهگی در کار اتفاق نیفتد. ممکن است موسیقیای که ساختهام را آقای سیدحاتمی خیلی دوست داشته باشند اما آقای آبپرور دوست نداشته باشند. در این مواقع قطعا نمیتوانم موسیقی را تغییر دهم و اگر این کار را انجام دهم دو دستهگی در موسیقیِ سریال به وجود میآید. اینها همگی چالشهایی بوده است که من به چه توافقی در ذهنم با کارگردانها برسم و به سختی از این چالشها عبور کردم.
عنصر برجستهای که در سریال «مستوران» میبینیم، استفاده از لالایی است که با حال و هوای مادرانهی سریال هم همخوانی دارد و مخاطب هم طبیعتا همذات پنداری میکند. استفاده از لالایی پیشنهاد خودتان بود؟
از همان ابتدا که من نقش مادر را در سریال دیدم، پیشنهاد دادم که باید لالایی خوانده شود. آواز این لالاییها را هم خانم افسانه جهانگیری خواندهاند که از بزرگترین هنرمندان موسیقی قشقایی هستند و در فیلم «گبه» هم با استاد حسین علیزاده همکاری داشتهاند. خانم جهانگیری لطف کردند و من مدیونشان هستم که پیشنهاد من را به عنوان آهنگساز قبول کردند که لالاییشان را روی موسیقی بخوانند. آقای پناهی هم همهی شرایط را فراهم کردند که این اتفاق بیافتد و همچنین بهترین استودیو را برای ضبط آماده کردند که خانم جهانگیری راحت باشند. درنهایت از خانم جهانگیری و پسرشان صبا گرگینپور که همکاری کردند تشکر میکنم و افتخار میکنم که صدای ایشان در کنار آهنگسازی من قرار گرفت. همچنین از آقای پناهی ممنونم که در این بخش هم حمایت کردند.
*یک آهنگساز برای ساخت موسیقیِ سریال یا فیلم تاریخی – افسانه ای مثل «مستوران» به چه منبعی میتواند مراجعه کند؟ با توجه به اینکه وقتی تاریخ موسیقی را میبینیم سند خیلی مدونی نداریم. شما این چالش را چطور برطرف کردید؟
این موضوع برای من کمتر بود. به دلیل اینکه سریال «مستوران» را نمیشود گفت یک سریال تاریخی است. اگر چه ما در این سریال تاریخ را هم داریم اما در مجموع کار افسانهای، فانتزی به حساب میآید و کمی با ساختار تاریخی متفاوت است. نکته دیگر این که ما در سریال ، تصویر میبینیم و زمانی که یکسری تصویر و همچنین یکسری لباس را میبینیم که بازیگران میپوشند، آن لباسها خودشان تاریخچه هستند و طبیعتا براساس یک تاریخ انتخاب شده است. اگر قرار بود مثلا من موسیقیِ امروزی در سریال استفاده کنم، به همان نسبت هم کارگردان باید از کفش فلان مارک برای لیث استفاده کند که بپوشد. در بخشهایی هم اتفاقا میخواستند که از موسیقیِ مدرن استفاده کنم اما من نپذیرفتم. چرا که ساختارشکنی و خلاف عرف است و به نظرم اگر این ساختارشکنی را برای موسیقی صلاح میدانند، پس برای طراحی لباس هم استفاده کنند. درنهایت هر پروژهای که ساخته میشود اگر تاریخ در آن مهم باشد، قطعا باید به تاریخ موسیقی هم دقت کنیم. اگر تاریخ مهم نباشد و امروزی باشد، ما باید از شرایط مکانی برای ساخت موسیقی استفاده کنیم. منظورم از مکانی این است که وقتی یک فیلم امروزی ساخته میشود، ما در آن فیلم دستمان باز است. یعنی بدانیم که در ایران چه موسیقیهایی مدنظر مخاطب است و بیشتر دوست دارد، به همین دلیل میتوانیم از شرایط مکانی و از موسیقیِ محبوب مردم استفاده کنیم.
*ساخت کل موسیقی سریال «مستوران» چقدر زمان برد؟ از زمانی که شروع به نوشتن کردید تا ضبط موسیقی در استودیو.
میتوانم بگویم موسیقی «مستوران» جزو سخت ترین موسیقیهای سریال در ایران بوده است. به دلیل اینکه من ثانیه به ثانیه با اکت بازیگران پیش رفتم. به قدری این موضوع برای من سخت شد که حتی اگر یک اصلاحیه روی تدوین میخورد، من باید دوباره از اول چیدمان میکردم. یعنی اینطور نبود که موسیقی خیلی ساده بگذارم و اصلاح هم بخورد، اتفاقی نیافتد. چون معمولا آهنگسازان یک موسیقی متن میسازند و اگر قرار است یک ساعت بابت یک صحنه کار کنند، یک ربع برایش وقت میگذارند و ۴۵ دقیقهی دیگر را صرف کارهای دیگر میکنند؛ برای اینکه درآمد اضافهای برای خودشان کسب کنند. اما واقعیت این است که نزدیک به ۷ یا ۸ ماه است که حتی آموزشگاه موسیقیام را هم تعطیل کردهام و فقط تمرکزم را روی موسیقی این سریال گذاشتهام.
*درمورد رنگبندیِ ایرانی موسیقی سریال هم توضیح دهید. چه کردید تا رنگبندی ایرانی باشد و با ذائقه مخاطب امروز همخوانی داشته باشد؟
از لحاظ رنگبندی سعی کردم همه چیز را براساس هر تصویر از داستان جلو ببرم. اما باز هم تاکید میکنم، بخشهایی که از لحاظ رنگبندی نیازمند صددرصد سنتی محض بوده، از سازهای ایرانی استفاده کردهام. به هر حال ما درمورد تاریخ ایران و لیث عطار صحبت میکنیم و دربارهی شخصیت های غیر ایرانی حرف نمیزنیم. بنابراین قطعا نیازمند این است که من از رنگبندی ساز ایرانی استفاده کنم.
*همکاری شما با سریال «مستوران» به چه شکل آغاز شد؟
من به واسطهی یکی از دوستانم، محمدرضا اصلی که در سریال «مستوران» به عنوان دستیار کارگردان حضور داشت و همچنین عطا پناهی، تهیهکنندهی سریال که کارهای من را در یک یا دو تا از اجراهای تئاتر دیده بودند به عنوان آهنگساز سریال «مستوران» انتخاب شدم.
*«مستوران» فضایی متفاوت از سریالهای معمول دارد. مواجهتان با این اثر برای ساخت آهنگ متناسب چه بود؟
زمانی که بحث تاریخ و جغرافیا به میان میآید قطعا هر آهنگسازی باید مراقب باشد که برای مثال اگر تاریخ و جغرافیای ایران را آهنگسازی میکند، باید از سازهای ایرانی استفاده کند. یا مثلا اگر از ساز عود استفاده میکند، نباید حالت عربی پیدا کند، چون سریال میخواهد ریشهی ایرانی را نشان دهد. این چیزی است که متاسفانه در آثار تاریخیخیلی به آن توجه نمیشود؛ اما در هالیوود و به طور کلی خارج از کشور به این نکته خیلی دقت میکنند و به همان اندازه که روی فیلمنامه وسواس به خرج میدهند، روی موسیقی هم به همان اندازه دقت میکنند که سازبندیها و ملودیها و... همگی متناسب به درون مایه اثر باشند. من در موسیقی سریال «مستوران» تلاشم این بوده که بر پایه فضاسازی، آهنگسازی را جلو ببرم و جاهایی که بر پایهی ملودی بوده، سعی کردهام از تاریخ ایران استفاده کنم. حالا آن تاریخ میتواند به لر، کرد یا ترک مربوط باشد. اما درنهایت از تاریخ ایران استفاده کردهام.
*موسیقیای که در سریال میشنویم، چقدر با اتود اولیه تفاوت دارد؟ آیا همان اتودها به مرور تکمیل شده است؟
طبیعتا هر اتود به مرور پخته میشود. سعی کردم اتودهای مختلف در کار داشته باشم، اما به مرور رشد کرده ولی درنهایت همان ساختار اولیه است. به دلیل اینکه تصویر ثابت است و اگر تصویر را تغییر داده بودند حتما من هم موسیقی را تغییر میدادم. موسیقیِ تصویر کمی با آلبوم و کنسرت متفاوت است. یعنی موسیقیِ «سینماتیک» یک سبک مهم است که در ایران جا نیفتاده و حتی برخی کارگردانهای ما خیلی آن را نمیشناسند. درواقع یک تصویر را که میبینید، دارای یک موسیقی است و آن موسیقی را فقط از لحاظ کیفیت بهتر میکنید نه اینکه برای آن تصویر ۱۰ تا موسیقی بسازید و یکی از آنها را انتخاب کنید. به طور کلی موسیقیِ سریال همان اتود اولیه بوده اما به مرور تمیزتر شده است.
*برای رسیدن به جغرافیای سریال علاوه بر اینکه فیلمنامه را خواندید، چقدر با نویسندهها، تهیهکننده و کارگردانان سریال گفتوگو داشتید؟
خیلی زیاد. البته چون فرصت زیادی نداشتم، عمده صحبتهایم با تهیهکننده و کارگردانهای سریال بود. من در این پروژه خیلی از آقای پناهی و سیدجمال سیدحاتمی برای ساخت موسیقی الهام گرفتم و صحبتهایشان تاثیر زیادی در کارم داشت. درنهایت هم راهنماییهای آقای آبپرور برایم کمککننده بود. من قصد سفر از ایران داشتم که آقای پناهی به من زنگ زدند و پیشنهاد آهنگسازیِ این سریال را دادند که به نظرم بزرگترین لطف را در حقم کردند و این پشنهاد باعث شد که من حتی از کل هزینهای که بابت سفرم کرده بودم، صرف نظر کنم و در ایران ماندگار شوم. از ایشان ممنونم.
*برخی فیلمسازان با موسیقی آشنایی کافی ندارند. فرقی هم نمی کند که آهنگ برای یک کار امروزی باشد یا تاریخی . اشراف تهیه کننده و کارگردان،چقدر میتواند به خلق موسیقیِ یک اثر کمک کند؟
من همیشه ی آهنگساز فیلم و سریال را کارگردانِ صوتی میدانم. این یعنی آهنگساز باید با ادبیات و دراماتورژی آشنا باشد. خیلی از آهنگسازان ما این گونه هستند؛ مثل بامداد افشار و می بینیم این دست هنرمندان کاری که انجام می دهند چقدر موفق است. وقتی که میگوییم موسیقی ، متاسفانه خیلیها میگویند سبک پاپ، سنتی، کلاسیک، بلوز، جز و ... هیچکس نمیگوید سبک سینماتیک. چون موسیقیِ سینما و تئاتر خودش یک سبک است و این سبک را در ایران خیلی ها، حتی کارگردانها هم نشناختهاند. قطعا موسیقیِ سینما و تئاتر باید به عنوان یک رشته در دانشگاهها تدریس شود، همانطور که در کشورهای دیگر تدریس میشود. در سایر کشورها کسی که موسیقی کار میکند هیچوقت آهنگساز یک پروژهی سینمایی نمیشود. بلکه کسی آهنگساز یک پروژهی سینمایی یا تئاتر میشود که موسیقیِ سینما و تئاتر خوانده باشد، چون در آنجا یک رشتهی دانشگاهی است و ما در ایران چنین چیزی نداریم. کارگردانان ما در دانشگاه نور و همچنین طراحی لباس را میشناسند و موسیقی را هم در حد دو واحد میگذرانند که اصلا این دو واحد از موسیقی برای یک کارگردان کافی نیست. متاسفانه در ایران هر کسی به خودش اجازه میدهد که درمورد موسیقی نظر بدهد. به عنوان مثال من اگر با یک پزشک صحبت کنم، او میتواند درمورد موسیقی هر نظری دارد بگوید و اگر من دربارهی یک دارو با او صحبت کنم، حتما میگوید تو هیچ اطلاعاتی درمورد پزشکی نداری و نباید دراینباره صحبت کنی.
*موسیقیِ سریال «مستوران» سبک خاصی ندارد؟
بله سبک خاصی ندارد. وقتی میگوییم سینماتیک یعنی میتواند سریال، سینما و تئاتر باشد. تفاوت تئاتر با سینما این است که تئاتر به شکل زنده اجرا میشود و سینما پلیبک است و ضبط میشود. اما موسیقی در سینما و تئاتر مکمل بازیگر است. موسیقی قرار نیست خودنمایی کند و همراه با اکت بازیگر جلو میرود. برای مثال ما در خیلی از پروژههای سینمایی میبینیم که معمولا کارگردان از آهنگساز درخواست میکند که به مدت پنج دقیقه یک فایل صوتی بسازد و به عنوان زیرصدا در فیلم پخش شود، بدون اینکه اصلا به تصویر ارتباطی داشته باشد. بهترین مدل موسیقی همانی است که ژانر وحشت شنیده ایم. موسیقیِ فیلمهای ترسناک یا انیمیشن که بازیگر سرش را میچرخاند و یک صدا پخش میشود... این یعنی موسیقی دارد به بازیگر برای انتقال حس کمک میکند، نه اینکه خودنمایی کند. اما متاسفانه میبینیم که یک فایل صوتی را آهنگساز میسازد و در کار قرار میدهد، خیلی هم موسیقیِ فاخری است اما هیچ ربطی به تصویر ندارد. این اتفاق به این دلیل است که برخی آهنگسازان ما فقط در حیطهی آهنگسازی کار کردهاند و تجربهی کافی در حوزهی ادبیات و تئاتر ندارند. نباید هم کار کنند به دلیل اینکه اختلاف سبک وجود دارد. آهنگساز سبک پاپ، سنتی ، بلوز و ... جای خود وسبک آن کسی هم که آهنگساز سینما است جای خود دارد. درواقع کسی که آهنگساز سینما است باید با ادبیات، کارگردانی و دراماتورژی آشنایی داشته باشد.
*برای سریال «مستوران» چند مدل موسیقی ساختید که استفاده شده است؟ با اینکه هر کدام هم مجزا هستند اما در کل یک پیکره را تشکیل دادهاند.
در موسیقیِ «مستوران» سبکهای مختلف استفاده شده است. به دلیل اینکه تفسیرهای مختلف وجود دارد. یعنی با توجه به صداها و قابهای مختلف، موسیقیِ جدید تولید کردهام و براساس ساختار داستان سریال، موسیقی را جلو بردهام و اگر جایی نیاز بوده از پاپ استفاده کردهام. البته منظورم از پاپ، موسیقیِ محبوب یا popular است نه موسیقیِ پاپ که این روزها میشنویم. یا از موسیقیِ ارکسترال استفاده کردهام و براساس نیاز صحنه، هر چه نیاز بود را سعی کردهام که انجام دهم. نمیدانم نتیجه خوب بوده یا بد اما من تلاشم را کردهام. برای مثال در هالیوود فیلمی مثل فیلم «آواتار» که موسیقی متناش را جیمز هورنر ساخته، امکان ندارد موسیقی متن حال خوب به شنونده بدهد و بدون دیدن تصویر از آن لذت ببرد. به دلیل اینکه جیمز هورنر آن موسیقی را با تصاویر ساخته و بدون آن تصاویر موسیقی هیچ معنایی ندارد. همچنین در هالیوود هیچ تیتراژی را نمیبینید که به موضوع کلی ربط نداشته باشد. اما متاسفانه در ایران باب شده، زمانی که فیلم تمام میشود یک خوانندهی چهره، بدون اینکه آهنگ هیچ ربطی به موضوع سریال یا فیلم داشته باشد، تیتراژ را میخواند، فقط بهخاطر اینکه تعداد مخاطبان بیشتر شود. من در سریال «مستوران» با کمک آقای پناهی و کارگردانان این ساختار را شکست دادم و سعی کردم از جنس خود سریال به تیتراژ پایانی وصل شویم بدون اینکه یک خوانندهی چهره تیتراژ را بخواند.
*درمورد چالشهایی که برای طراحیِ موسیقی هر بخش داشتید، توضیح می دهید؟
قطعا چالش برایم خیلی زیاد بوده است به دلیل اینکه سریال «مستوران» دو کارگردان داشت و این موضوع آغاز چالش در یک پروژه است. طبیعتا هر دو کارگردان دو نظر و سلیقهی مختلف دارند و در نهایت من به عنوان یک آهنگساز باید دقت کنم که دو دستهگی در کار اتفاق نیفتد. ممکن است موسیقیای که ساختهام را آقای سیدحاتمی خیلی دوست داشته باشند اما آقای آبپرور دوست نداشته باشند. در این مواقع قطعا نمیتوانم موسیقی را تغییر دهم و اگر این کار را انجام دهم دو دستهگی در موسیقیِ سریال به وجود میآید. اینها همگی چالشهایی بوده است که من به چه توافقی در ذهنم با کارگردانها برسم و به سختی از این چالشها عبور کردم.
عنصر برجستهای که در سریال «مستوران» میبینیم، استفاده از لالایی است که با حال و هوای مادرانهی سریال هم همخوانی دارد و مخاطب هم طبیعتا همذات پنداری میکند. استفاده از لالایی پیشنهاد خودتان بود؟
از همان ابتدا که من نقش مادر را در سریال دیدم، پیشنهاد دادم که باید لالایی خوانده شود. آواز این لالاییها را هم خانم افسانه جهانگیری خواندهاند که از بزرگترین هنرمندان موسیقی قشقایی هستند و در فیلم «گبه» هم با استاد حسین علیزاده همکاری داشتهاند. خانم جهانگیری لطف کردند و من مدیونشان هستم که پیشنهاد من را به عنوان آهنگساز قبول کردند که لالاییشان را روی موسیقی بخوانند. آقای پناهی هم همهی شرایط را فراهم کردند که این اتفاق بیافتد و همچنین بهترین استودیو را برای ضبط آماده کردند که خانم جهانگیری راحت باشند. درنهایت از خانم جهانگیری و پسرشان صبا گرگینپور که همکاری کردند تشکر میکنم و افتخار میکنم که صدای ایشان در کنار آهنگسازی من قرار گرفت. همچنین از آقای پناهی ممنونم که در این بخش هم حمایت کردند.
*یک آهنگساز برای ساخت موسیقیِ سریال یا فیلم تاریخی – افسانه ای مثل «مستوران» به چه منبعی میتواند مراجعه کند؟ با توجه به اینکه وقتی تاریخ موسیقی را میبینیم سند خیلی مدونی نداریم. شما این چالش را چطور برطرف کردید؟
این موضوع برای من کمتر بود. به دلیل اینکه سریال «مستوران» را نمیشود گفت یک سریال تاریخی است. اگر چه ما در این سریال تاریخ را هم داریم اما در مجموع کار افسانهای، فانتزی به حساب میآید و کمی با ساختار تاریخی متفاوت است. نکته دیگر این که ما در سریال ، تصویر میبینیم و زمانی که یکسری تصویر و همچنین یکسری لباس را میبینیم که بازیگران میپوشند، آن لباسها خودشان تاریخچه هستند و طبیعتا براساس یک تاریخ انتخاب شده است. اگر قرار بود مثلا من موسیقیِ امروزی در سریال استفاده کنم، به همان نسبت هم کارگردان باید از کفش فلان مارک برای لیث استفاده کند که بپوشد. در بخشهایی هم اتفاقا میخواستند که از موسیقیِ مدرن استفاده کنم اما من نپذیرفتم. چرا که ساختارشکنی و خلاف عرف است و به نظرم اگر این ساختارشکنی را برای موسیقی صلاح میدانند، پس برای طراحی لباس هم استفاده کنند. درنهایت هر پروژهای که ساخته میشود اگر تاریخ در آن مهم باشد، قطعا باید به تاریخ موسیقی هم دقت کنیم. اگر تاریخ مهم نباشد و امروزی باشد، ما باید از شرایط مکانی برای ساخت موسیقی استفاده کنیم. منظورم از مکانی این است که وقتی یک فیلم امروزی ساخته میشود، ما در آن فیلم دستمان باز است. یعنی بدانیم که در ایران چه موسیقیهایی مدنظر مخاطب است و بیشتر دوست دارد، به همین دلیل میتوانیم از شرایط مکانی و از موسیقیِ محبوب مردم استفاده کنیم.
*ساخت کل موسیقی سریال «مستوران» چقدر زمان برد؟ از زمانی که شروع به نوشتن کردید تا ضبط موسیقی در استودیو.
میتوانم بگویم موسیقی «مستوران» جزو سخت ترین موسیقیهای سریال در ایران بوده است. به دلیل اینکه من ثانیه به ثانیه با اکت بازیگران پیش رفتم. به قدری این موضوع برای من سخت شد که حتی اگر یک اصلاحیه روی تدوین میخورد، من باید دوباره از اول چیدمان میکردم. یعنی اینطور نبود که موسیقی خیلی ساده بگذارم و اصلاح هم بخورد، اتفاقی نیافتد. چون معمولا آهنگسازان یک موسیقی متن میسازند و اگر قرار است یک ساعت بابت یک صحنه کار کنند، یک ربع برایش وقت میگذارند و ۴۵ دقیقهی دیگر را صرف کارهای دیگر میکنند؛ برای اینکه درآمد اضافهای برای خودشان کسب کنند. اما واقعیت این است که نزدیک به ۷ یا ۸ ماه است که حتی آموزشگاه موسیقیام را هم تعطیل کردهام و فقط تمرکزم را روی موسیقی این سریال گذاشتهام.
*درمورد رنگبندیِ ایرانی موسیقی سریال هم توضیح دهید. چه کردید تا رنگبندی ایرانی باشد و با ذائقه مخاطب امروز همخوانی داشته باشد؟
از لحاظ رنگبندی سعی کردم همه چیز را براساس هر تصویر از داستان جلو ببرم. اما باز هم تاکید میکنم، بخشهایی که از لحاظ رنگبندی نیازمند صددرصد سنتی محض بوده، از سازهای ایرانی استفاده کردهام. به هر حال ما درمورد تاریخ ایران و لیث عطار صحبت میکنیم و دربارهی شخصیت های غیر ایرانی حرف نمیزنیم. بنابراین قطعا نیازمند این است که من از رنگبندی ساز ایرانی استفاده کنم.
تاریخ انتشار : چهارشنبه 29 تیر 1401 - 14:03
افزودن یک دیدگاه جدید