گفت و گو با مجید انتظامی
در حاشیه تمرین ارکستر ملی ایران - شهریور 1401
تالار رودکی به تدریج مرجعیتِ خود را از دست داده است
حالا هر کسی که پول بدهد، میتواند در تالار وحدت اجرا کند
در این دههها سطحِ ارکستر را نهتنها حفظ نکردهایم که به مرور پاییناش آوردهایم
با این دستمزدها من بعد از دوبار تمرینِ یک قطعه، شرم میکنم تا به نوازندگان بگویم که دوباره قطعه را بنوازند
از عشق اهالی موسیقی به هنرشان سواستفاده میشود
مسدولان محترم باور کنید با این درآمدها نمیشود زندگی کرد
امیدم را کامل از دست دادهام
وقتی جوان بودم روزی 8 ساعت خودم را در کمد مخفی میکردم و کار میکردم تا نوازندگی روی فرم بماند
تمام مردم از نظر مالی در فشار هستند؛ هنرمندان بسیار بیشتر
من سی سال در ارکستر سمفونیک تهران نواختهام
گاهی برای تهیهی شیرِ خشکِ فرزندِ به دنیا آمدهام در مضیقه بودم
مسئولان باید به این مسئله فکر کنند که چرا مردم تا این اندازه ناراضی هستند؟
توقع ما این است که یک رفاه نسبی داشته باشیم؛ این توقع زیادی است؟
از همان اول انقلاب تنها خواستهی ما این بود که به ارکستر سمفونیک برسید
هر رهبری که به ارکستر آمد تنها به جیبِ خودش فکر کرد
موسیقی ما- موسیقی ایران سالهاست که از حضورِ استاد «مجید انتظامی» محروم است. خودش میگوید که امیدش را از دست داده بود؛ اما خیالِ کسی نرود سمتِ این ماجرا که او برای خودش آرزویی، آمالی، خواستهای داشته و به آن نرسیده و امیدش را از دست داده؟ هرگز.
او خیلی سال است که به همهی آنچه یک موسیقیدان در دورترین رویاهای خویش میخواهد به آن برسد، رسیده است. سمفونیهای بسیار نوشته، تا دلتان بخواهد نامزد و برندهی سیمرغ شده و مهمتر آنکه هر اثرش بدل به خاطرهی جمعی ملتش شده است. او برای همکاران خویش نگران است. امیدش را به بهبود شرایطِ کاری جوانان از دست داده، تلاشهایش را برای این کار کرده و دیده که به نتیجه نرسیده و ناامید شده است.
این گفتوگو شهریورماهِ سالِ تلخِ گذشته انجام شد. استادِ کارکشته بعد از دوازده سال آمده بود تا با نوازندگانی شناختهشده ارکستر را رهبری کند. قطعاتی که خودش نوشته است. قطعاتی که به هر کدامشان که گوش دهید (فارغ از آن خاطرهی شنیداریای که بر جانِ این ملت نشسته است) شاهکاری درخور به حساب میآید و ماندگار در تاریخِ موسیقی این سرزمین. آن کنسرت برگزار نشد؛ اتفاقاتی گسترده در ایران افتاد و ما دیگر آنی نشدیم که بودیم. غمِ برگزار نشدنِ این کنسرت هم ماند میانِ آن همه غم که به سرمان آوار شد.
لطفا این ویدیو را ببینید و برایمان بنویسید کدام اثر «مجید انتظامی» روحتان را تسخیر کرده است.
حالا هر کسی که پول بدهد، میتواند در تالار وحدت اجرا کند
در این دههها سطحِ ارکستر را نهتنها حفظ نکردهایم که به مرور پاییناش آوردهایم
با این دستمزدها من بعد از دوبار تمرینِ یک قطعه، شرم میکنم تا به نوازندگان بگویم که دوباره قطعه را بنوازند
از عشق اهالی موسیقی به هنرشان سواستفاده میشود
مسدولان محترم باور کنید با این درآمدها نمیشود زندگی کرد
امیدم را کامل از دست دادهام
وقتی جوان بودم روزی 8 ساعت خودم را در کمد مخفی میکردم و کار میکردم تا نوازندگی روی فرم بماند
تمام مردم از نظر مالی در فشار هستند؛ هنرمندان بسیار بیشتر
من سی سال در ارکستر سمفونیک تهران نواختهام
گاهی برای تهیهی شیرِ خشکِ فرزندِ به دنیا آمدهام در مضیقه بودم
مسئولان باید به این مسئله فکر کنند که چرا مردم تا این اندازه ناراضی هستند؟
توقع ما این است که یک رفاه نسبی داشته باشیم؛ این توقع زیادی است؟
از همان اول انقلاب تنها خواستهی ما این بود که به ارکستر سمفونیک برسید
هر رهبری که به ارکستر آمد تنها به جیبِ خودش فکر کرد
موسیقی ما- موسیقی ایران سالهاست که از حضورِ استاد «مجید انتظامی» محروم است. خودش میگوید که امیدش را از دست داده بود؛ اما خیالِ کسی نرود سمتِ این ماجرا که او برای خودش آرزویی، آمالی، خواستهای داشته و به آن نرسیده و امیدش را از دست داده؟ هرگز.
او خیلی سال است که به همهی آنچه یک موسیقیدان در دورترین رویاهای خویش میخواهد به آن برسد، رسیده است. سمفونیهای بسیار نوشته، تا دلتان بخواهد نامزد و برندهی سیمرغ شده و مهمتر آنکه هر اثرش بدل به خاطرهی جمعی ملتش شده است. او برای همکاران خویش نگران است. امیدش را به بهبود شرایطِ کاری جوانان از دست داده، تلاشهایش را برای این کار کرده و دیده که به نتیجه نرسیده و ناامید شده است.
این گفتوگو شهریورماهِ سالِ تلخِ گذشته انجام شد. استادِ کارکشته بعد از دوازده سال آمده بود تا با نوازندگانی شناختهشده ارکستر را رهبری کند. قطعاتی که خودش نوشته است. قطعاتی که به هر کدامشان که گوش دهید (فارغ از آن خاطرهی شنیداریای که بر جانِ این ملت نشسته است) شاهکاری درخور به حساب میآید و ماندگار در تاریخِ موسیقی این سرزمین. آن کنسرت برگزار نشد؛ اتفاقاتی گسترده در ایران افتاد و ما دیگر آنی نشدیم که بودیم. غمِ برگزار نشدنِ این کنسرت هم ماند میانِ آن همه غم که به سرمان آوار شد.
لطفا این ویدیو را ببینید و برایمان بنویسید کدام اثر «مجید انتظامی» روحتان را تسخیر کرده است.
دیدگاهها
اولا متشکرم از این سایت که این گفتگو را منتشر نمود و اینکه استاد مجید انتظامی مرد بزرگی هستند که متاسفانه به ایشان و به بسیاری از اساتید موسیقی ظلم شد و چه بسا از اول دولت جدید موزیسین ها به طرق مختلف درخواستهایشان را اعلام کردند ولی موضوع اینجاست که تا همین الان نه تنها نسبت به قبل بهتر نشده بلکه بدتر هم شده ، ما در قبل این دولت رهبر ارکستری داشتیم که با ایتالیا همکاری میکرد و دولت هم با ایشان همکاری داشت ولی در این دولت چه؟ استاد حیدریان که در اتریش استاد دانشگاه هستند آمدند اما چه شد؟ چه درست شد؟ چند ماه دیگر مهلت یکساله ایشان تمام میشود چه کردید؟ از او استفاده بردید؟
با تشکر از سایت شما که یاد استاد انتظامی رو تازه کردین
متاسفانه ذهن مردم با اهنگ های مبتذل فعلی مسموم شده و نسل جوان هیچ اطلاعی از سمفونی و تالار و ارکستر و حتی نوابغی چون استاد انتظامی ندارن و این حاصل چهل سال عدم مدیریت کشور هست
باید استاد انتظامی در آلمان زندگی میکردند تا قدرشون رو میدونستند نه در این کشور بی در و پیکر که هیچ جایگاهی برای هنر و هنرمند وجود نداره
عمر استاد انتظامی جاودان
افزودن یک دیدگاه جدید