4 خرداد 1395
متن ترانه
چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
نتوان به امید شک همه عمر نشست
تا ننهیم جام می از کف دست
در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست
چون نیست ز هر چه هست چون باد بدست
چون هست به هر چه هست نقصان و شکست
انگار که هر چه هست در عالم نیست
پندار که هر چه نیست در عالم هست
نتوان به امید شک همه عمر نشست
تا ننهیم جام می از کف دست
در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست
چون نیست ز هر چه هست چون باد بدست
چون هست به هر چه هست نقصان و شکست
انگار که هر چه هست در عالم نیست
پندار که هر چه نیست در عالم هست
دیدگاهها
همواره بدرخشی امین عزیز.
عالی
افزودن یک دیدگاه جدید