15 فروردین 1399
اثری از:
خواننده:
آهنگساز:
تنظیمکننده:
نوازنده:
ویلن: علی جعفری پویان، میلاد عالمی، پدرام فریوسفی و میثم مروستی / آلتو: میثم مروستی و سهراب برهمندی / ویلنسل و ویلنسل سولو: مهرداد عالمی
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان , نصرت فاتح علی خان
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان
-
همایون شجریان
-
علیرضا قربانی , رضا بهرام , خسرو شکیبایی , محمد اصفهانی , راغب , احمد شاملو , حجت اشرف زاده , سینا شعبانخانی , همایون شجریان , علی زند وکیلی
-
سعید شریعت
-
سامان آرسته
-
مهدی رستمی
متن ترانه
سرنوشت را باید از سر نوشت شاید اینبار کمی بهتر نوشت
عاشقی را غرق در باور نوشت غصه هارا قصه ای دیگر نوشت
از کجا این باور آمد که گفت گر رود سر بر نگردد سرنوشت
گل بکاریم از دل گل برآریم در زمستان در بهاران زیر باران
گل بکاریم گر بخواهیم گر نخواهیم
سرنوشت را باید از سر نوشت شاید اینبار کمی بهتر نوشت
عاشقی را غرق در باور نوشت غصه هارا قصه ای دیگر نوشت
از کجا این باور آمد که گفت گر رود سر بر نگردد سرنوشت
گر تو روزی راز این بازی بدانی نکته ی رمزش بخوانی
لحظه های زندگی چون موج دریاست گرچه سرد و سخت زیباس
موج این دریا از سر گذشتن بال خود را باز تر کن
همچو حافط و پاکوبان لشکر غم را بسوزان
در فلک سقفی نمانده این زمانه پر بزن تا بیکرانه
سرنوشت را باید از سر نوشت شاید اینبار کمی بهتر نوشت
عاشقی را غرق در باور نوشت غصه هارا قصه ای دیگر نوشت
از کجا این باور آمد که گفت گر رود سر بر نگردد سرنوشت
عاشقی را غرق در باور نوشت غصه هارا قصه ای دیگر نوشت
از کجا این باور آمد که گفت گر رود سر بر نگردد سرنوشت
گل بکاریم از دل گل برآریم در زمستان در بهاران زیر باران
گل بکاریم گر بخواهیم گر نخواهیم
سرنوشت را باید از سر نوشت شاید اینبار کمی بهتر نوشت
عاشقی را غرق در باور نوشت غصه هارا قصه ای دیگر نوشت
از کجا این باور آمد که گفت گر رود سر بر نگردد سرنوشت
گر تو روزی راز این بازی بدانی نکته ی رمزش بخوانی
لحظه های زندگی چون موج دریاست گرچه سرد و سخت زیباس
موج این دریا از سر گذشتن بال خود را باز تر کن
همچو حافط و پاکوبان لشکر غم را بسوزان
در فلک سقفی نمانده این زمانه پر بزن تا بیکرانه
سرنوشت را باید از سر نوشت شاید اینبار کمی بهتر نوشت
عاشقی را غرق در باور نوشت غصه هارا قصه ای دیگر نوشت
از کجا این باور آمد که گفت گر رود سر بر نگردد سرنوشت
افزودن یک دیدگاه جدید