30 شهریور 94
متن ترانه
ای تو ، اواره سرما ، زخمی تنها ، مرا دریاب
ای تو ، نا امید از فردا ، خسته از تکرار ، مرا دریاب
ای تو ، از خودتفاصله نگیر
تسلیم نشو ، بدون جنگ
ای تو ، نشسته در خون ، اماده مرگ ، مرا لمس کن
ای تو ، با تنی عریان ، از بوسه شلاق ، مرا لمس کن
ای تو ، از خودت فاصله نگیر
تسلیم نشو ، با من بیا
سکوت میکنم،سکوتی که بی وقفه ادامه دارد
این سکوت مرگبار،کماکان همراه ثانیه های ترس
خاطرات تلخ گذشته، روحم را به تلاطم میکشاند
اما من،تاجایی که پاهایم توان رفتن دارد،ادامه می دهم ...
ای تو ، نا امید از فردا ، خسته از تکرار ، مرا دریاب
ای تو ، از خودتفاصله نگیر
تسلیم نشو ، بدون جنگ
ای تو ، نشسته در خون ، اماده مرگ ، مرا لمس کن
ای تو ، با تنی عریان ، از بوسه شلاق ، مرا لمس کن
ای تو ، از خودت فاصله نگیر
تسلیم نشو ، با من بیا
سکوت میکنم،سکوتی که بی وقفه ادامه دارد
این سکوت مرگبار،کماکان همراه ثانیه های ترس
خاطرات تلخ گذشته، روحم را به تلاطم میکشاند
اما من،تاجایی که پاهایم توان رفتن دارد،ادامه می دهم ...
افزودن یک دیدگاه جدید