متن ترانه
درست مثله قدیمایی
هنوزم خیلی مغروری
خبر داری تو این روزا
مریضم کرده این دوری
دلم با این همه زخماش
نمی تونه باهات بدشه
نشستی کنج ویرونت
تا این آب از سرم رد شه
یه چنتا عکس فوری با
یه قاب چوبی و بیخود
یکی با طرح لبخندت
تو این خونه روانی شد
نمیدونی همین عکست
نمک می پاشه رو زخمام
تو تغییر کردی اما من
هنوزم مثله اون روزام
روزامو خواب میبینم
شبا تا صبح بیدارم
دارم بی تو نفس هامو
تو قاب آیینه میشمارم
دلم با این همه زخماش
نمی تونه باهات بدشه
نشستی کنج ویرونت
تا این آب از سرم رد شه
هنوزم خیلی مغروری
خبر داری تو این روزا
مریضم کرده این دوری
دلم با این همه زخماش
نمی تونه باهات بدشه
نشستی کنج ویرونت
تا این آب از سرم رد شه
یه چنتا عکس فوری با
یه قاب چوبی و بیخود
یکی با طرح لبخندت
تو این خونه روانی شد
نمیدونی همین عکست
نمک می پاشه رو زخمام
تو تغییر کردی اما من
هنوزم مثله اون روزام
روزامو خواب میبینم
شبا تا صبح بیدارم
دارم بی تو نفس هامو
تو قاب آیینه میشمارم
دلم با این همه زخماش
نمی تونه باهات بدشه
نشستی کنج ویرونت
تا این آب از سرم رد شه
افزودن یک دیدگاه جدید