متن ترانه
با یک زخمه زبون قصه شروع شد
گل خشکو مسافر عالمی داشت
من از تو بی نشون بودم تا اینکه
پاییز اومد یه کینه تو دلم کاشت
حالا دیگه فقط وقت وداع بود
یادت هست بی وفا روز جدایی
نمیخواستم که فردارو ببینم
چشمام همیشه دریا بود خدایی
شدم تنهاترین تنها ولی باز
دلم نخواست برات اشکی بریزم
میدونم برنمیگردی کنارم
خدا باشه نگهدارت عزیزم
یه کارتون خوابه بی نامو نشونم
شکستی بالمو دورت بگردم
هنوز تو شوکم اما هر چی بودم
با احساساته تو بازی نکردم
شدم آواره بعد از رفتنه تو
نمیشنید هیچکسی از من صدایی
تو رفتی و دیگه منم نبودم
که مجبور شی بهم بگی کجایی
نه کنسل کردی اینبار رفتنت رو
نه فکر کردی یه روز همخونه داشتی
خدا کاری نکرد و نقطه چین موند
جوابش که چرا تنهام گذاشتی
دیگه میرم بلاتکلیفی سخته
ندارم طاقته تلخیو سردی
تو بودی همه ی دارو ندارم
بی انصافی نکن تغییر کردی
دیگه با حلقه ی دستاتو چشمات
دارم میرم ببخش لجبازی کردم
یه دلشکسته بودی بی پرو بال
چقدر عوض شدی دورت بگردم
میونه عطر تلخه این جدایی
میونه حسه تلخه نا امیدی
امیدم اینه یک روز خوبیامو
شاید چشماتو وا کردیو دیدی
حالا که نیستم پیشت عزیزم
تو هم با یاد من میباری یا نه
آهای عشقه جدیده هستیه من
بگو اصلا تو دوسش داری یا نه
دیگه امشب گذشتو بعد امشب
شاید حرفایه بعدیم اعترافه
تویه قانونه احساسم شدیدن
همین راهی که تو رفتی خلافه
قد یک عمر از روزایه ما رفت
من امشب تو یه حسو حاله دیگم
شاید اصلا برای تو مهم نیست
که یازده ساله واست شعر میگم
تو یازده سالگیه خاطراتت
هنوز خیلی چیزا واسم سواله
مثه یازده دوتا خط موازی
رسیدنت به من قطعا محاله
گل خشکو مسافر عالمی داشت
من از تو بی نشون بودم تا اینکه
پاییز اومد یه کینه تو دلم کاشت
حالا دیگه فقط وقت وداع بود
یادت هست بی وفا روز جدایی
نمیخواستم که فردارو ببینم
چشمام همیشه دریا بود خدایی
شدم تنهاترین تنها ولی باز
دلم نخواست برات اشکی بریزم
میدونم برنمیگردی کنارم
خدا باشه نگهدارت عزیزم
یه کارتون خوابه بی نامو نشونم
شکستی بالمو دورت بگردم
هنوز تو شوکم اما هر چی بودم
با احساساته تو بازی نکردم
شدم آواره بعد از رفتنه تو
نمیشنید هیچکسی از من صدایی
تو رفتی و دیگه منم نبودم
که مجبور شی بهم بگی کجایی
نه کنسل کردی اینبار رفتنت رو
نه فکر کردی یه روز همخونه داشتی
خدا کاری نکرد و نقطه چین موند
جوابش که چرا تنهام گذاشتی
دیگه میرم بلاتکلیفی سخته
ندارم طاقته تلخیو سردی
تو بودی همه ی دارو ندارم
بی انصافی نکن تغییر کردی
دیگه با حلقه ی دستاتو چشمات
دارم میرم ببخش لجبازی کردم
یه دلشکسته بودی بی پرو بال
چقدر عوض شدی دورت بگردم
میونه عطر تلخه این جدایی
میونه حسه تلخه نا امیدی
امیدم اینه یک روز خوبیامو
شاید چشماتو وا کردیو دیدی
حالا که نیستم پیشت عزیزم
تو هم با یاد من میباری یا نه
آهای عشقه جدیده هستیه من
بگو اصلا تو دوسش داری یا نه
دیگه امشب گذشتو بعد امشب
شاید حرفایه بعدیم اعترافه
تویه قانونه احساسم شدیدن
همین راهی که تو رفتی خلافه
قد یک عمر از روزایه ما رفت
من امشب تو یه حسو حاله دیگم
شاید اصلا برای تو مهم نیست
که یازده ساله واست شعر میگم
تو یازده سالگیه خاطراتت
هنوز خیلی چیزا واسم سواله
مثه یازده دوتا خط موازی
رسیدنت به من قطعا محاله
دیدگاهها
به به...واقعا سلطان احساسی...یاده خاطرات افتادم.....به عشقه مجید خراطهاس که زنده ام....زنده باد سلطان احساس ایران م م م مجید خراطها....بینظیر بود
آهنگ خاطره انگیزه 11
تجدید خاطرات هوادارا
فضای داستانی ایجاد شده فوق العادست
زبونم بند اومده
از دوشبه پیش بکوب دارم این قطعه رو گوش میدم
مرسی مجید عزیز
حالا که نیستم پیشت عزیزم
تو هم با یاد من میباری یا نه
آهای عشقه جدیده هستیه من
بگو اصلا تو دوسش داری یا نه
در مورد آقای خراطها ، احساس می کنم شبیه داستان پادشاه لخت ، بالاخره یکی باید از بین جمعیت فریاد بزنه لختی پادشاه رو!!!
به خاطر یه سری از افراد که دنبال نازل ترین سطح ناله و روضه می گردن ، و خب طبیعتن میشن طرفدار ایشون ، نباید رودروایسی به خرج داد و نگفت که ایشون نه صدای زیبایی داره ، نه خوانش خوبی داره و نه حتی اندک شباهتی به یک آرتیست.
سطح جهان بینی ایشون که در کارهاشون می بینیم هم که خب قابل مثال برای نازل ترین و سطحی ترین و خنده دارترین جهان بینی ممکنه!
واقعن از ته ته دلم حسرت می خورم واس مخاطبای کارای ایشون و دلم براشون می سوزه!
صفحهها
افزودن یک دیدگاه جدید