11 دی 1400
متن ترانه
دلم دل از هوس ، یار بر نمی گیرد
طریق مردم هشیار، بر نمی گیرد
بلای عشق خدایا، ز جان ما برگیر
که جان من دل از این کار بر نمی گیرد
دل ضعیف مرا نیست زور بازوی آن
که پیش تیر غمت صابری سپر گیرد
دو چشم مست تو شهری به غمزهای ببرند
کرشمه تو جهانی به یک نظر گیرد
چو تلخ عیشی من بشنوی به خنده درآی
که گر به خنده درآیی جهان شکر گیرد
به خسته برگذری صحتش فرازآید
به مرده درنگری زندگی ز سر گیرد
دل ضعیف مرا نیست زور بازوی آن
که پیش تیر غمت صابری سپر گیرد
دو چشم مست تو شهری به غمزهای ببرند
کرشمه تو جهانی به یک نظر گیرد
افزودن یک دیدگاه جدید