نه خنده از تو بی خبر موند نه گریه دردمو دوا کرد
نفس نفس به سینه پر زد دلی که اسمتو صدا کرد
هوای عاشقی گرفته ببین بنفشه سر به زانوست
بیا به دیدنم که خستم بیا سرم پر از هیاهو ست
هوا هوای دیدن توست به لب رسیده جان خسته
یه بغض بی بهونه دارم که راه گریه هامو بسته
هوا هوای بی قراری بریده طاقتم کجایی
امان ازین همه غریبی امان ازین همه جدایی
کجا به خنده میرسم ازین هوای گریه آلود
مرا ببر به ساعتی که لحظه ی قرارمون بود
دعای دل شکسته ها گره گشای مشکلم کو
دلم گرفته از زمین نگار من بگودلم کو
امیر پرده پوش عاشق کجای قصه خانه داری
تو را صدا زدم به خواهش تو را صدا زدم به زاری
بهار تازه روی پنهون امید نو رسیده ی من
چرا قدم نمیگذاری به دیده ی ندیده ی من
هوا هوای دیدن توست به لب رسیده جان خسته
یه بغض بی بهونه دارم که راه گریه هامو بسته
هوا هوای بی قراری بریده طاقتم کجایی
امان ازین همه غریبی امان ازین همه جدایی
افزودن یک دیدگاه جدید