مهر 1394
خواننده:
آهنگساز:
ترانهسرا:
تنظیمکننده:
عکاس:
استودیو اسدی کیا
متن ترانه
تو کافه روی نیمکت توی اون فضای غمگین
روبه روت نشسته بودم تو سکوتی خیلی سنگین
گیج و گنگ خیره به هم چشم دوختیم
می خوریم حسرت روزایی که باهم سوختیم
من نگام به چشم تو خودم تو دنیای دیگه
گم تو افکار توام دلم تو رویایی دیگه
برخلاف هر دفعه چقد سکوت دوست دارم
اینجوری کنار تو فرصت بیشتری دارم
من دارم تو این سکوت خاطره بازی میکنم
غرق نوستالژی این قهوه تلخ نقشمو بازی می کن
اما تو گرفتی اون فرصت با تو بودن
می سازی با واژه هات غصه تلخ رفتنو
من و تو باهم بودیم اما مثه ریل قطار
لحظه رسیدن ریلا بهم فاجعه وار
دیگه جز نگاه سر کاری ازم برنمیاد
آخه اون فاجعه رخ داد منو داد به باد
حالا من گیج وگم خیره به تو چشم دوختم
میخورم حسرت روزایی که با تو سوختم
افزودن یک دیدگاه جدید