3 دی 94
متن ترانه
چجوری بی هم طاقت اوردیم
چجوری بی هم زندگی کردیم
چجوری بی هم زندگی کردیم
من و تویی که مردم شهر
مبهوت این دیونگی کردیم
مبهوت این دیونگی کردیم
ما خوب بودیم خوب مثل عشق
کی چشمون زد که بد اوردیم
کی چشمون زد که بد اوردیم
هیشکی نفهمید ما کجای شب
پای کدوم گریه ترک خوردیم
پای کدوم گریه ترک خوردیم
یادش به خیر اون ارزوهایی که
واسه هم ترسیم می کردیم
واسه هم ترسیم می کردیم
یه گوشه من یه گوشه تو
با هم اینده رو تقسیم می کرذیم
با هم اینده رو تقسیم می کرذیم
وقتی می گم یادش بخیر انگار
حس می کنم روح از تنم میره
حس می کنم روح از تنم میره
حس می کنم هر جای این شهری
قلبت داره این لحظه می گیره
قلبت داره این لحظه می گیره
دلتنگیت حس می کنم حتی
با اینکه دستات نمی گیرم
با اینکه دستات نمی گیرم
اینجا همین لحظه همین ساعت
مثل تو از تقدیر دلگیرم
مثل تو از تقدیر دلگیرم
دنیا نمیتونست ببینه که انقدر
با هم شاد و خوشبختیم
با هم شاد و خوشبختیم
جوری جدامون کرد که یه عمره
درگیر این بغضای بی وقتیم
درگیر این بغضای بی وقتیم
یادش به خیر این ارزوهایی که
واسه هم تقسیم می کردیم
واسه هم تقسیم می کردیم
یه گوشه من یه گوشه تو با هم
اینده رو تقسیم می کردیم
اینده رو تقسیم می کردیم
وقتی می گم یادش به خیر انگار
حس می کنم روح از تنم میره
حس می کنم روح از تنم میره
حس می کنم هر جای این شهری
قلبت داره این لحظه میگیره
قلبت داره این لحظه میگیره
افزودن یک دیدگاه جدید