متن ترانه
يک شب سرد و پليد / دور از چشمايه خورشيد
از پشت ابرهای سياه / نور مهتاب درخشيد
با چهره ای مغرور و خودبين / رو کرده بود به زمين
بی خبر از ابر سياه / شده بود پر فروغترين
روشنترين نور منم / جامه نقره فام تنم
تنها اميد تو / تو شب تار منم
شمع شب تار شدم / از دل شب بيدار شدم
همدم درد و حسرتم / که از غم آغاز شدم
بين اون همه تمجيد / ابر سياهی خنديد
دلگير از حرف مهتاب / بارون به زمين باريد
گفت ببار ای بارون / به دشت و حامون
به بيداد مهتاب / تا تموم شه اين خواب
تويی که نور شب تاری / مهم اينه که باز بباری
نترس از حرف آدما / ببين که اميدو مياری
ببارو بشور دنيامو / تويی که ميدونی رويامو
اگه نباشه باز مهتاب / تويی که ميسازی فردامو
از پشت ابرهای سياه / نور مهتاب درخشيد
با چهره ای مغرور و خودبين / رو کرده بود به زمين
بی خبر از ابر سياه / شده بود پر فروغترين
روشنترين نور منم / جامه نقره فام تنم
تنها اميد تو / تو شب تار منم
شمع شب تار شدم / از دل شب بيدار شدم
همدم درد و حسرتم / که از غم آغاز شدم
بين اون همه تمجيد / ابر سياهی خنديد
دلگير از حرف مهتاب / بارون به زمين باريد
گفت ببار ای بارون / به دشت و حامون
به بيداد مهتاب / تا تموم شه اين خواب
تويی که نور شب تاری / مهم اينه که باز بباری
نترس از حرف آدما / ببين که اميدو مياری
ببارو بشور دنيامو / تويی که ميدونی رويامو
اگه نباشه باز مهتاب / تويی که ميسازی فردامو
دیدگاهها
عالی بود
افزودن یک دیدگاه جدید