داری دل میکنی راحت منم باید که تنها شم
نمیخوام بشنوم رفتی بزار که بی خبر باشم
گرفتم دستتو تا که بتونم مانعت باشم
چرا تنها منه ساده نباید تو دلت جاشم
درو دیوار این خونه منو یاد تو میندازه
تو هر ثانیه برگردی درای خونه روت بازه
تو داری میریو اما منم که حبس این خونم
تا مرز عاشقی رفتم رسیده تا تهش جونم
قدم بردار آرومتر تو این راهی که بنبسته
دلم رو نشکنش بیشتر همین دلتنگیاش بسته