b
سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:49

حالا که میخواى برى،بى خداحافظى نرو
یا اگه میخواى برى،خودتو خالى کن ،برو

بومو وردار نقاشى کن ،تلافیه
خودتو بکش با اون،جاى من چه خالیه. . .

نقش اولو بزن
دستاتو بکش تو دست اون. . .
دیگه من نیستم،زیر گنبد کبود. . .

نقش دومو بزن، دریا بکش. . .
ساحلو، با موجو صخره ها بکش. . .

اگه دلت خواست
منو لاى موجا، مثله مرده ها بکش
سه چارو و پنجو شش،
منو خط خطى نکن . . .
باشه اشکالى نداره،
جسدمم نقاشى نکن. . .

خدا ببین. . .
نقش هفتمو زده دلم بسوزه. . .
قلب کشیده رو ساحل، توش اسم اونه. . .

می خواى بزنى ،نقش هشتمو؟
آره وقتشه، خالى کن عقده هاتو
حالا ،بکش قصر رویاتو

نقش نهمم همشو پول بکش
آره اینجورى نقاشیو مثله زندگیت به گند بکش

خواهشم اینه
آخریشو بده من بکشم
میخوام فقط غروبه دریا باشه،
تنها خاطره م. . .

داستان ده نقش و کاغذ بسته شد
اما مثه تیغ و شاهرگ ختم به خیر نشد
پاى پول ،همه چیز به گند کشیده شد. . .

(تقدیم به کسانى که مقابل پول، در راه عشق،دفاعى جز، قلم و کاغذ و تیغ و شاهرگ ندارند)

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



افزودن یک دیدگاه جدید | موسیقی ما