برنامه یاد بعضی نفرات
 
سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:51

آقای بحرینی ایست! این محسن آن نادر نیست...

شاید قرار بود این مطلب حاشیه‌ای‌تر از اینی بشه که الان می‌خوانید اما بعد از یک خوانش قصدم بر این شد تا به عنوان یک خواننده ثابت مجله اتفاق نو درددل‌های خودم رو با سایر دوستانم در میان بگذارم...یقیناً حرف دل آنها هم خواهد بود....

یقیناً همه کسانی که مجله اتفاق نو را خوانده‌اند نقدهای منصفانه آقای سردبیر که کباده ترانه سرایی هم به دوش می‌کشند را به عین دیده و سطح زیبای توانایی ایشان در بالا پایین کردن ماحصل تلاش عده زیادی از هنرمندان عرصه موسیقی که به هر دلیلی به کوک ساز ایشان نیستند را ملاحظه کرده‌اند...که البته این چیز جدیدی و البته چیز بدی هم نیست چون امروزه غیر از این در فضای موسیقایی ما وجود ندارد...اصلاً نقد منصفانه وجود ندارد...اما چیزی که برای من همیشه جالب بوده میزان قابل ملاحظه‌ای از تناقض‌گویی‌های ایشان در مقایسه با آثار فاخرشان!!! و سایر آثار خواننده‌های بیچاره می‌باشد...هر کاری می‌کنم نمی‌توانم هضم کنم این همه تلاش ایشان برای نمایاندن شایعه به مخاطبان موسیقی فقط به خاطر رسالت سنگینشان در مجله برای آشنایی مخاطبان بوده...مصاحبه‌های متعدد با نادر مسچی و تعریف و تمجیدهای در سطح اسکار از این آلبوم و از همه جالبتر اشاره به قطعه‌های اجرایی خودشان در این آلبوم از مواردی است که واقعاً قابل هضم نیست و این در شرایطی است که در همان سال (87) آلبومی مثل یه شاخه نیلوفر را مورد بی‌مهری شدید قرار داده بودند. آلبومی که یک نقطه عطف در کارنامه محسن چاوشی بود.

نکته دیگر که امیدوارم اگر کسی دلیلش را می‌داند به من بگوید این است که در شماره اردیبهشت 88، ایشان آلبوم بیخوابی شهروز را به دلیل داشتن ترانه‌های ریتمیک پایین‌تر از آلبومهایی نظیر نیستی تو ب.علمشاهی قرار دادند که خدا می‌داند نه شعرهای خوبی داشت و نه تنظیم‌های خوبتری و از همه مهمتر سرشار از کارهای ریتمیک بود (یا اینکه خود آقای بحرینی در البوم شایعه 2 ترانه داشتند که هر دوی آنها ریتمیک بود و از آنها به نیکی یاد می‌کند) اما چرا در جای دیگری از مجله از نگاه روشنفکرانه می‌فرمایند: «ای کاش تمام ترانه‌های آلبوم بیخوابی را روزبه می‌سرود» برای من گنگ و مبهم است...یعنی اگر ترانه شش و هشت بد است و باعث افت کار می‌شود پس چرا آثار خودتان را نمی‌بینید اگر خوب است پس چرا آثار دیگران را مورد کوبش قرار می‌دهید...خب عزیز دل، یا این نقدهای جهت‌دار را کنار بگذار یا ترانه‌های زیبایت را!

اما نکته‌ای که انگیزه من برای این نوشته شد:

شاید شعار زیبایی که آقای بحرینی مُبلغ آن بوده جدید و نو باشد اما به واسطه استعمال افراد تکراری در حد شعار مانده: داشتن یک موسیقی پاپ خوب نه چند خواننده خوب!

اما جالب اینجاست که کمی حواس‌پرتی ایشان باعث می‌شود فراموش کنند که تنها چند خواننده می‌توانند تیراژ مجله را بالا ببرند و همین امر باعث شد تا از سال 88 روی این مسئله به جد انرژی بگذارند...اولین حرکت زیبایشان انتخاب احسان خواجه امیری در بهت همگان به عنوان بهترین خواننده سال بود...آن هم وقتی که همه سعید شهروز و محسن چاوشی را با آلبومهای خوبشان بخت نخست بهترین خواننده سال 87 می‌دانستند....نکته جالب اینکه آقای بحرینی انگار واقعاً حواسشان نبوده که احسان در آلبومش 2 قطعه ریتمیک دارد (دچار و فال)

و ایشان می‌بایست برای پایین آوردن سعید شهروز بهانه یا بهتر بگویم گیر بهتری می تراشیدند...آنطرف ماجرا که آخر سورپرایز است نکته یا برچسبی است که خود ایشان همیشه به جشنواره‌ها میزنند: یعنی روزی برای دل نشکاندن! اما نکته قابل تأمل آنکه ایشان به زیبایی هر کسی را که می‌خواستند بردند بالا و هر که را می‌خواستند کشیدند پایین (البته به زعم خودشان وگرنه محبوبیت هرگز فراموش شدنی نیست) تا روابط خوبشان را خوبتر کنند/// چه کسی است که اتفاق نو بخرد و کتمان کند ویترین باران فرزاد حسنی را در روی جلد اتفاق نو؟ جالب اینجاست که فرزاد هم مرام گذاشته و مثل برخی بی‌مهری نکرده و جواب این محبت علی آقا را داده و پای وی را به رادیو باز کرده!

اما مسئله اصلی این بیانیه‌های شیرین‌تر از مادر ایشان در باره محسن چاوشی عزیز است! به نیکی مشخص است ایشان از نوشتن بیانیه‌ها در سایتهای موسیقایی و طرفداری وحشتناکشان از ژاکت چیست!

اما آقای بحرینی عزیز باید می‌دانست که محسن چاوشی، محسن چاوشی است...کسی که بعد از یه شاخه نیلوفر توانست مدتها سکوت کند...کسی که برای چهره شدن نیاز به گرفتن عکس‌های مدل‌گونه و تبلیغ‌های آنچنانی ندارد. کسی که فروش آلبومش منوت به گذاشتن عکس‌های چند لایه فوتوشاپ شده‌اش نیست...

کسی که همواره با مخاطبانش صادق بوده...چه آن زمانیکه نفرین را خواند چه الان که بازار خرمشهر را...و این خط و روند پایدار در آثارش به زیبایی قابل رویت است...بله! ایران یک ستاره موسیقی دارد و آن محسن چاوشی است! در این شک نمی‌کنم...اما اینکه این حرف را چه کسی بزند مهمتر است...علی بحرینی احسان خواجه امیری را ستاره موسیقی پاپ می‌داند...چرا؟ چون عکس روی جلدش یعنی فروش بیشتر! وگرنه چرا کسی به ان سوی ماجرا نمی نگرد؟ اگر به خواننده‌های دیگر هم در این سطح وسیع و طویل اجازه کنسرت داده می‌شد آیا اگر سالن کنسرت سعید شهروز را به کس دیگری نمی‌دادند و او هم چند شب کنسرت می‌داد...اگر او هم شب عید 3 ساعت در جام جم برای مردم می‌خواند از او به عنوان چهره یاد نمی‌کردید؟ همه می‌دانند که آلبوم فصل تازه آلبوم ضعیف‌تری نسبت به آلبوم سلام آخر بود...و فروش قبل از نوروزش چنگی به دل نمی‌زد و حضور آقای خ.امیری در شب سال نو باعث برگشتن نگاهها به این آلبوم شد...

حالا شما بگویید ایا آلبوم بیخوابی که بدون کوچکترین تبلیغی 440 هزار نسخه فروخته است به این اجراها و شهرت نمی‌ارزد؟ یادم نمی‌رود 2-3 سال پیش قرار بود شهروز در برنامه تحویل سال حضور پیدا کند اما نیافت...دلیلش را جویا شدم...کاشف به عمل آمد عزیزان به شهروز گفتند می‌آیی و این قطعه‌ای را که ما صبح به تو می‌دهیم را می‌خوانی و می‌روی...و او هم شرافتمندانه اصول هنری خود را زیر پا نگداشت و دیده نشدن را به جان خرید و حاضر نشد تن به کاری بدهد که مغایر اصول حرفه‌ایست...اما عکس‌العمل احسان چه بود؟ شب عید به طور کامل به ابزار دست صدا و سیما تبدیل شد و هرچه آهنگ قدیمی و غمگین داشت اجرا کرد! چرا؟ چون اگر اجرا نمی‌کرد دیگر او را به صدا و سیما راه نمی‌دادند!

حالا قضاوت با خوانندگان این متن آیا شهروز ارزش و مقام بالاتری دارد از دید هنری یا احسان؟

راستش آقای بحرینی عزیز! شما برای کی این حرفها را نزدی؟ برای شهروز نامه نوشتی و از عشقت به او و صدای زیبایش نوشتی و دل ما هواداران او را غرق شور و شوق کردی که لااقل یک نفر قدر او را می‌داند...اما چه شد که وقتی بهترین‌های 10 سال اخیر پاپ را می‌نوشتی جایی برای شهروز نداشتی؟ یک مصاحبه نیم‌صفحه‌ای با او انجام دادی و همین! حتی در شماره نوروز هم یادی از او نکردی جز سه سوال کلیشه‌ای آن هم در بدترین جای صفحه...یعنی شهروز از مهدی مقدم و بنیامین پایین‌تر بود؟

آقای بحرینی تاریخ فعالیت شما به ما می‌گوید این بار هم هیچ دلسوزی برای آثار چاوشی در شما دیده نمی‌شود و اگر مثلاً یکبار ناخواسته جواب تلفن شما را به هر دلیلی ندهد خدا می‌داند چه بر سر او خواهید آورد...

اینجاست که دوستانه به آقای بحرینی می‌گوییم:

این محسن آن نادر نیست که در آلبومش 2 ترانه داشته باشی و برای چهره شدن خودت از وی استفاده کنی!

جالبتر اینکه شما که داعیه موسیقی مجاز هستی نمی‌دانم چه طوری می‌شود که یکهو سر از مصاحبه با مسعود سعیدی با آن تصاویر چشمگیر در می‌آورید...یا مصاحبه نوروزی با شخص بزرگ موسیقی ایران: سعید آسایش! یعنی واقعاً شما به سراغ آنها رفته‌اید؟

آقای بحرینی لطفاً اگر این نامه را می‌خوانید این سوالها را پاسخ قانع‌کننده‌ای بدهید! ما طاقت حرف راست را داریم و آن را هم به وضوح منعکس می‌کنیم...

* * *

* البته ذکر این نکته را لازم می‌دانم که این نوشته به هیچ وجه ارزش کار هنرمند خوب کشورمان احسان.خ.ا. را مورد نقد قرار نمی‌دهد...او شایسته است و بر کسی پوشیده نیست...اما به اندازه خودش و اینکه آقا احسان! محبوبیت چیزی نیست که با دیده شدن در رسانه‌ای مثل TV به دست آید...حتی اگر آلبومت یک میلیون بفروشد...البته اگر با سروش قرارداد آلبوم بعدیت را ببندی این تیراژ دور از دست هم نخواهد بود!

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



افزودن یک دیدگاه جدید | موسیقی ما