با سلام، نقد غیر منصفانه و پر اشتباهی بود، در حدی که خودم با سطح پایین اطلاعاتم می تونم به بعضی مواردش پاسخ بدم. به خصوص اون ایراد دستوری عجیب! البته با نقد «احسان و راه رفتن لبهٔ تیغ» هم خیلی موافق نیستم.
1- در بیت اول مشکل بزرگی وجود نداره، مصرع دوم که جوابی منطقی به مصرع اوله. مصرع های 3و4 هم زیبا و بی مشکلند، گرچه تکراری باشند. ما می تونیم از اونا لذت نبریم ولی نمی تونیم بگیم چرا شاعر این مفهوم رو دوست داره و اینقدر به کار می بره!!!
2- این توقع بیجایی نیست که عاشق از معشوق بخواد که پاش بشینه! این همه شعر در تاریخ ادبیات ما با مضمون بی وفایی معشوق مگه چیزی جز انتظار عاشق به وفای معشوقه؟! ضمناً، نبودن حرف اضافه ی «به» اصلاً اذیت نمی کنه و مفهوم کاملاً قابل فهمه، همونطور که شماهم مفهوم رو گرفتید!
3- اما بحث ضمایر!!! اولاً «ی» مستتر نیست، چون می بینیمش!
ثانیاً هر جمله ای که توش «تو» باشه، آخر فعلش «ی» داره:
تو آمدی، تو می روی، تو می نویسی و... که اگه این حشو باشه، ظاهراً راهش اینه که ضمیر «تو» رو از زبان فارسی حذف کنیم!!!
4- با اینکه بارها بخشیدمت، بزرگیمو نمی بینی و من اینجوری که پام نشینی و بزرگیمو نبینی، نمی تونم. من خیلی طرفدار روزبه بمانی نیستم، ولی خداییش منطقیه!
5- کجا با تو سفر کردم یعنی «کجا ها که با تو سفر کردم!» اصلاً جمله سؤالی نیست(البته این برداشت منه)
6- پرسیدید بهشت اونور چی؟! خوب اونور این برزخ!!! خیلی واضحه!
7- از بیت آخرهم که خداروشکر راضی هستید، پس ..... بابای ناراضی!
گفتم که اصلا طرفدار اختصاصی روزبه بمانی نیستم، اما مثل خیلی ها بعضی از کارهاش رو تو این سال ها دوست داشتم، عاشقانه ها هم کم و بیش دوست داشتم. آلبوم تقریباً خوبیه.
اگه توهینی شد، ببخشید.
با سلام، نقد غیر منصفانه و پر اشتباهی بود، در حدی که خودم با سطح پایین اطلاعاتم می تونم به بعضی مواردش پاسخ بدم. به خصوص اون ایراد دستوری عجیب! البته با نقد «احسان و راه رفتن لبهٔ تیغ» هم خیلی موافق نیستم.
1- در بیت اول مشکل بزرگی وجود نداره، مصرع دوم که جوابی منطقی به مصرع اوله. مصرع های 3و4 هم زیبا و بی مشکلند، گرچه تکراری باشند. ما می تونیم از اونا لذت نبریم ولی نمی تونیم بگیم چرا شاعر این مفهوم رو دوست داره و اینقدر به کار می بره!!!
2- این توقع بیجایی نیست که عاشق از معشوق بخواد که پاش بشینه! این همه شعر در تاریخ ادبیات ما با مضمون بی وفایی معشوق مگه چیزی جز انتظار عاشق به وفای معشوقه؟! ضمناً، نبودن حرف اضافه ی «به» اصلاً اذیت نمی کنه و مفهوم کاملاً قابل فهمه، همونطور که شماهم مفهوم رو گرفتید!
3- اما بحث ضمایر!!! اولاً «ی» مستتر نیست، چون می بینیمش!
ثانیاً هر جمله ای که توش «تو» باشه، آخر فعلش «ی» داره:
تو آمدی، تو می روی، تو می نویسی و... که اگه این حشو باشه، ظاهراً راهش اینه که ضمیر «تو» رو از زبان فارسی حذف کنیم!!!
4- با اینکه بارها بخشیدمت، بزرگیمو نمی بینی و من اینجوری که پام نشینی و بزرگیمو نبینی، نمی تونم. من خیلی طرفدار روزبه بمانی نیستم، ولی خداییش منطقیه!
5- کجا با تو سفر کردم یعنی «کجا ها که با تو سفر کردم!» اصلاً جمله سؤالی نیست(البته این برداشت منه)
6- پرسیدید بهشت اونور چی؟! خوب اونور این برزخ!!! خیلی واضحه!
7- از بیت آخرهم که خداروشکر راضی هستید، پس ..... بابای ناراضی!
گفتم که اصلا طرفدار اختصاصی روزبه بمانی نیستم، اما مثل خیلی ها بعضی از کارهاش رو تو این سال ها دوست داشتم، عاشقانه ها هم کم و بیش دوست داشتم. آلبوم تقریباً خوبیه.
اگه توهینی شد، ببخشید.