کاش از این نقدهای سخت گیرانه در حق حباب با اون سطح کار ضعیف هم میشد و این منتقد محترم به تمام آلبوم ها حساس بود نه صرفا روزبه عزیز و پر احساس.
ضمنا لازم میدونم این نکته رو هم بگم که جناب منتقد محترم و عزی اما عصبانی، لزومی نداره که شاعر تمام لغات رو بگه تا مخاطب حس شعر رو درک کنه.اگاه بخواد کامل تمام واژه ها و لغات رو برای توصیف شعرش بگه که میشه قصیده و زمان آهنگ بالا میره و بعد میاید میگید شاعر درازه گو هست!!!!!
پس لزوما نباید شاعر بیاد بگه بهش کدوم وره چی باشه به این برزخ نمی ارزه. هر خواننده ی عاشقی می فهمه که منظور اینه که حتی اگه اون ور وصال تو بهشت هم باشه به برزخ الان که تکلیفم رو نمی دونم نمی ارزه و هر آدم عاشقی میدونه که عشق هم شکایت و بهونه گیری داره هم احساس و التماس. پس توی شعر هیچ بلا تکلیفی نیست. چون وقتی عشق واقعی داری اما از معشوقت دوری حست دقیقا همین شعره.همینه همین. عاشق، اما یه عاشق شاکی.
شکایت می کنی تا معشوقت بفهمه و شرایط رو واست مساعد کنه و داشته باشیش
و درا نتها قشنگیه شعر های روزبه به این کامل نگفتنه تمامیه لغات و کلمات برای توصیف شعرشه. اینجور فقط دل عاشق می فهمه چی داره میگه و خودش شعر رو کامل می کنه توی دلش...
کلماتش محدوده آره اما این کلمات محدود را با هنر و متنوع به کار میبره. دیدن کلمات خاص توی بیشتر کارهای روزبه و تکرار شدنش مثل شناسنامه ی کاریه این شاعره
در پاسخ به این نقد فقط می گم:
من اینجوری نمیتونم یه سدی بین قلب ماست
تو باید غرق شی در من بفهمی کی دلش دریاست
من اینجوری نمیتونم تو پای من نمیشینی
تو رو اینقدر بخشیدم بزرگیم رو نمی بینی
همیشه مقصدم بودی کجا با تو سفر کردم
چقدر تنها برم دریا چقدر تنهایی برگردم
من اینجوری دلم خوش نیست شبم با ترس هم مرزه
بهشتم اونورش باشه به این برزخ نمی ارزه
من اینجوری نمیتونم تو این جایی و من تنهام
دارم میمیرم از بس که نگفتم چی ازت میخوام
همیشه مقصدم بودی کجا با تو سفر کردم
چقدر تنها برم دریا چقدر تنهایی برگردم
کاش از این نقدهای سخت گیرانه در حق حباب با اون سطح کار ضعیف هم میشد و این منتقد محترم به تمام آلبوم ها حساس بود نه صرفا روزبه عزیز و پر احساس.
ضمنا لازم میدونم این نکته رو هم بگم که جناب منتقد محترم و عزی اما عصبانی، لزومی نداره که شاعر تمام لغات رو بگه تا مخاطب حس شعر رو درک کنه.اگاه بخواد کامل تمام واژه ها و لغات رو برای توصیف شعرش بگه که میشه قصیده و زمان آهنگ بالا میره و بعد میاید میگید شاعر درازه گو هست!!!!!
پس لزوما نباید شاعر بیاد بگه بهش کدوم وره چی باشه به این برزخ نمی ارزه. هر خواننده ی عاشقی می فهمه که منظور اینه که حتی اگه اون ور وصال تو بهشت هم باشه به برزخ الان که تکلیفم رو نمی دونم نمی ارزه و هر آدم عاشقی میدونه که عشق هم شکایت و بهونه گیری داره هم احساس و التماس. پس توی شعر هیچ بلا تکلیفی نیست. چون وقتی عشق واقعی داری اما از معشوقت دوری حست دقیقا همین شعره.همینه همین. عاشق، اما یه عاشق شاکی.
شکایت می کنی تا معشوقت بفهمه و شرایط رو واست مساعد کنه و داشته باشیش
و درا نتها قشنگیه شعر های روزبه به این کامل نگفتنه تمامیه لغات و کلمات برای توصیف شعرشه. اینجور فقط دل عاشق می فهمه چی داره میگه و خودش شعر رو کامل می کنه توی دلش...
کلماتش محدوده آره اما این کلمات محدود را با هنر و متنوع به کار میبره. دیدن کلمات خاص توی بیشتر کارهای روزبه و تکرار شدنش مثل شناسنامه ی کاریه این شاعره