به نظر میآید فقط یکجور ژست است که نویسنده بهجای اینکه به دنبال علل غیر جدیشدن محصولات پاپِ امروز و موانعِ آن باشد، اساسن آن را به این دلیلِ مضحک که مشکلات روانی را حل نمیکند. محصولی برای سرگرمی با حداقل هنر، میپندارد و در آخر حکم به اشتباه تاریخی دیگران میدهد.
غافل از اینکه اگر حتی آنرا صرفن برای سرگرمی هم تعریف کنیم، اثری که ما را سرگرم کند خودش حتمن واجد هنر است، این را همه میدانند سرگرم کردن هم هنر میخواهد. سرگرمی و هنر در یک طرف محورند.
دیگر زمان این تقسیمبندیهای پوسیده گذشت. حتی جلوهی ظاهری هم ندارد،
به نظر میآید فقط یکجور ژست است که نویسنده بهجای اینکه به دنبال علل غیر جدیشدن محصولات پاپِ امروز و موانعِ آن باشد، اساسن آن را به این دلیلِ مضحک که مشکلات روانی را حل نمیکند. محصولی برای سرگرمی با حداقل هنر، میپندارد و در آخر حکم به اشتباه تاریخی دیگران میدهد.
غافل از اینکه اگر حتی آنرا صرفن برای سرگرمی هم تعریف کنیم، اثری که ما را سرگرم کند خودش حتمن واجد هنر است، این را همه میدانند سرگرم کردن هم هنر میخواهد. سرگرمی و هنر در یک طرف محورند.
دیگر زمان این تقسیمبندیهای پوسیده گذشت. حتی جلوهی ظاهری هم ندارد،