با سپاس از نگارنده و آفرینندگانِ آلبوم داروگ
نقد و ارزیابیِ منصفانه ای از اثر را شاهد بودیم که مویّدِ روند صعودیِ آثارِ روزبه نعمت اللهی است که به یمن ارائه ی مجموعه ای موجّه از گنجینه های ادبیاتِ این سرزمین و بهره مندی از ترنّماتِ مبتکرانه یِ دو تن از ترانه سرایانِ جوان و مستعد به منصه ی ظهور رسیده است و مظاهری از شکوفاییِ نوباوه گانِ موزیک پاپ در چند نمایِ منحصر به فرد از ترانه ها ، مشهود است که از کسالت و رخوتِ شایع فاصله می گیرد ، لحنِ حماسیِ قاطع و به دور از غلو هایِ جلوه گرانه و تصنّعی و تسلّطِ روزافزون بر فراز و فرودهایِ ترانه که بیش از گذشته بر آوایِ روزبه ، برازنده جلوه می کند ، او را از سایرِ خوانندگانِ مطرح در فضایِ امروز، متمایز می سازد و به سبکِ وی غنا و اصالت می بخشد .
اشاره به مطلع درخشان "زخم تازه میزنی اما دَم نمیزنم/ شهروبی شونهی تو دیگه قدم نمیزنم " نیز البته به جا بوده ( و البته بر خلافِ استنباطِ سرکار خانم مرادی که "سر بر شونه گذاشتن "را در پندارِ خود به تجسّم نشسته بودند می توان به تعبیرِ دیگری نظیرِ شونه به شونه راه رفتن و .... را نیز لحاظ کرد و لذّتِ این تصویرسازی را مکرّر کرد و انکار نکرد ) ، هر چند که مضامین درخشان دیگری نیز در مجموعه ی ترانه های این ترانه سرایان (میثم یوسفی ، حسین غیاثی ) تاکنون از نظرِ ناظرانِ آگاه به روند ترانه سرایی در امروزِ ایران ، گذشته که نوید بخشِ بالندگیِ آتیه است و ترمیمِ ازهم گسیختگی و آشفتگی هایِ جاری در این عرصه را با تعمیمِ نسبیِ این روند ، شاهد خواهیم بود .
با سپاس از نگارنده و آفرینندگانِ آلبوم داروگ
نقد و ارزیابیِ منصفانه ای از اثر را شاهد بودیم که مویّدِ روند صعودیِ آثارِ روزبه نعمت اللهی است که به یمن ارائه ی مجموعه ای موجّه از گنجینه های ادبیاتِ این سرزمین و بهره مندی از ترنّماتِ مبتکرانه یِ دو تن از ترانه سرایانِ جوان و مستعد به منصه ی ظهور رسیده است و مظاهری از شکوفاییِ نوباوه گانِ موزیک پاپ در چند نمایِ منحصر به فرد از ترانه ها ، مشهود است که از کسالت و رخوتِ شایع فاصله می گیرد ، لحنِ حماسیِ قاطع و به دور از غلو هایِ جلوه گرانه و تصنّعی و تسلّطِ روزافزون بر فراز و فرودهایِ ترانه که بیش از گذشته بر آوایِ روزبه ، برازنده جلوه می کند ، او را از سایرِ خوانندگانِ مطرح در فضایِ امروز، متمایز می سازد و به سبکِ وی غنا و اصالت می بخشد .
اشاره به مطلع درخشان "زخم تازه میزنی اما دَم نمیزنم/ شهروبی شونهی تو دیگه قدم نمیزنم " نیز البته به جا بوده ( و البته بر خلافِ استنباطِ سرکار خانم مرادی که "سر بر شونه گذاشتن "را در پندارِ خود به تجسّم نشسته بودند می توان به تعبیرِ دیگری نظیرِ شونه به شونه راه رفتن و .... را نیز لحاظ کرد و لذّتِ این تصویرسازی را مکرّر کرد و انکار نکرد ) ، هر چند که مضامین درخشان دیگری نیز در مجموعه ی ترانه های این ترانه سرایان (میثم یوسفی ، حسین غیاثی ) تاکنون از نظرِ ناظرانِ آگاه به روند ترانه سرایی در امروزِ ایران ، گذشته که نوید بخشِ بالندگیِ آتیه است و ترمیمِ ازهم گسیختگی و آشفتگی هایِ جاری در این عرصه را با تعمیمِ نسبیِ این روند ، شاهد خواهیم بود .