دستـشو میگیری
نگرانت میشم
دور میشی ، میری
نگرانت میشم
دست ـت رو میگیره
دور میشه ، میره
تو رو از دست دادن
تلخه ، نفس گیره
دستام یخ کردن
تو سرم آتیشه
وقتی از هم دورین
نگرانت میشه
هزار ساله که رفتی
من هنوز پشت شیشه ـم
موهاتُ باد برده
عطرشُ مونده پیشم
حالُ روزم خوبُ خوش نیست
بی تو نا آروم ـم
به یادت که میفتم
نگرانت میشم
نگرانت میشم ؛ نازکی، رنجوری
تویه ظاهرم نه ،یاغی و مغروری
چشمات میخندن ، تویه قاب ِ چوبی
نگرانت هستم ، روبراهی ، خوبی
هزار ساله که رفتی
من هنوز پشت شیشه ـم
موهاتُ باد برده
عطرشُ مونده پیشم
حالُ روزم خوبُ خوش نیست
بی تو نا آروم ـم
به یادت که میفتم
نگرانت میشم
بگو این بار، به دلش پابند نیست
تویه عکس تازه ـت باز هم میخندی
اون که پیش ـش بوده ، عشق هم حالیشه
اگه باز هم عاشقی شی
نگرانت میشه
هزار ساله که رفتی
من هنوز پشت شیشه ـم
موهاتُ باد برده
عطرشُ مونده پیشم
حالُ روزم خوب و خوش نیست
بی تو نا آروم ـم
به یادت که میفتم
نگرانت میشمدست ـشُ میگیری
نگرانت میشم
دور میشی ، میری
نگرانت میشم
دست ـت رو میگیره
دور میشه ، میره
تو رو از دست دادن
تلخه ، نفس گیره
دستام یخ کردن
تو سرم آتیشه
وقتی هم از دورین
نگرانت میشه
هزار ساله که رفتی
من هنوز پشت شیشه ـم
موهاتُ باد برده
عطرشُ مونده پیشم
حالُ روزم خوبُ خوش نیست
بی تو نا آروم ـم
به یادت که میفتم
نگرانت میشم
نگرانت میشم ؛ نازکی، رنجوری
تویه ظاهرم نه ،یاغی و مغروری
چشمات میخندن ، تویه قاب ِ چوبی
نگرانت هستم ، روبراهی ، خوبی
هزار ساله که رفتی
من هنوز پشت شیشه ـم
موهاتُ باد برده
عطرشُ مونده پیشم
حالُ روزم خوبُ خوش نیست
بی تو نا آروم ـم
به یادت که میفتم
نگرانت میشم
بگو این بار، به دلش پابند نیست
تویه عکس تازه ـت باز هم میخندی
اون که پیش ـش بوده ، عشق هم حالیشه
اگه باز هم عاشقی شی
نگرانت میشه
هزار ساله که رفتی
من هنوز پشت شیشه ـم
موهاتُ باد برده
عطرشُ مونده پیشم
حالُ روزم خوب و خوش نیست
بی تو نا آروم ـم
به یادت که میفتم
نگرانت میشم
دستـشو میگیری
نگرانت میشم
دور میشی ، میری
نگرانت میشم
دست ـت رو میگیره
دور میشه ، میره
تو رو از دست دادن
تلخه ، نفس گیره
دستام یخ کردن
تو سرم آتیشه
وقتی از هم دورین
نگرانت میشه
هزار ساله که رفتی
من هنوز پشت شیشه ـم
موهاتُ باد برده
عطرشُ مونده پیشم
حالُ روزم خوبُ خوش نیست
بی تو نا آروم ـم
به یادت که میفتم
نگرانت میشم
نگرانت میشم ؛ نازکی، رنجوری
تویه ظاهرم نه ،یاغی و مغروری
چشمات میخندن ، تویه قاب ِ چوبی
نگرانت هستم ، روبراهی ، خوبی
هزار ساله که رفتی
من هنوز پشت شیشه ـم
موهاتُ باد برده
عطرشُ مونده پیشم
حالُ روزم خوبُ خوش نیست
بی تو نا آروم ـم
به یادت که میفتم
نگرانت میشم
بگو این بار، به دلش پابند نیست
تویه عکس تازه ـت باز هم میخندی
اون که پیش ـش بوده ، عشق هم حالیشه
اگه باز هم عاشقی شی
نگرانت میشه
هزار ساله که رفتی
من هنوز پشت شیشه ـم
موهاتُ باد برده
عطرشُ مونده پیشم
حالُ روزم خوب و خوش نیست
بی تو نا آروم ـم
به یادت که میفتم
نگرانت میشمدست ـشُ میگیری
نگرانت میشم
دور میشی ، میری
نگرانت میشم
دست ـت رو میگیره
دور میشه ، میره
تو رو از دست دادن
تلخه ، نفس گیره
دستام یخ کردن
تو سرم آتیشه
وقتی هم از دورین
نگرانت میشه
هزار ساله که رفتی
من هنوز پشت شیشه ـم
موهاتُ باد برده
عطرشُ مونده پیشم
حالُ روزم خوبُ خوش نیست
بی تو نا آروم ـم
به یادت که میفتم
نگرانت میشم
نگرانت میشم ؛ نازکی، رنجوری
تویه ظاهرم نه ،یاغی و مغروری
چشمات میخندن ، تویه قاب ِ چوبی
نگرانت هستم ، روبراهی ، خوبی
هزار ساله که رفتی
من هنوز پشت شیشه ـم
موهاتُ باد برده
عطرشُ مونده پیشم
حالُ روزم خوبُ خوش نیست
بی تو نا آروم ـم
به یادت که میفتم
نگرانت میشم
بگو این بار، به دلش پابند نیست
تویه عکس تازه ـت باز هم میخندی
اون که پیش ـش بوده ، عشق هم حالیشه
اگه باز هم عاشقی شی
نگرانت میشه
هزار ساله که رفتی
من هنوز پشت شیشه ـم
موهاتُ باد برده
عطرشُ مونده پیشم
حالُ روزم خوب و خوش نیست
بی تو نا آروم ـم
به یادت که میفتم
نگرانت میشم