خانومه فاطمه و سایر دوستان یک بار برای همیشه نکاتی مثبت و منفی رو فنی تر برای شما و دوستان میگم تا متهم به کیلویی نقد کردن نشم!و با اجازه آقای فلاحی که حتما سعه صدر دارن.
1-رنگ صدای تمیز و شارپ ایشون که در وحله اول روی احساس شنونده اثر میزاره یک فاکتوره خوبشونه.
2-شعرای خوبی که حسی هستند ولی از نظر فنی خیلی قوی نیستن و از تصویر سازیه خاصی بهره نمیبرن همزمان مثبت و منفی تلقی میشن.ترانه خوب باید همه فهم باشه ولی در عین تصویر شاعرانه هم داشته باشه اونم در سرزمین شعر!برای خواب معصومانه عشق بیا تا بستری از گل بسازیم...
3-تنظیم مناسب در تعدادی از کارها که زیاد ذهن رو درگیر نمیکنن تا حس آواز وکلام روی شنونده اثر منفی بزاره فاکتره مثبته مثل جاودانگی که روی کیک و بیس و کلا صداهای پر حجم و هارد سینتها تاکیید نشده و من بر عکسه تمام کسانی که میگن فلاحی اگه تنظیماش رو به روز تر نکنه عقب میمونه معتقدم مهمترین فاکتورش در تنظیمها همین خلوت بودن و سادگیشونه.البته جاهایی احساس میشه عدم توانایی باعث این حالت شده چیزی که سایرین روش انگشت میزارن.
4-در مورد گام خوندن آهنگها هنوز انگار به جمع بندی یا شناخته درستی از گامها واینکه چه ملودی رو در چه گامی بخونه نرسیده چون هر چی دقت میکنم چه در گامهای پایین مثل دو مینور چه گامهای بالاتر مثل لا مینور دچار یک عدم بالانس هست.چون با توجه به وسعت صدای کم در هر دو نوع گام نه در قسمت پایینه صدا و بیس صدا و نه در قسمتهای اوج دچار اشکال در نفس گیری میشه.یعنی در قسمت بالا مثل نتهای فا به بالا نفس یاری نمیکنه واگر صداش بیس نداره چه دلیلی براستفاده از گامهای پایین داره!!با توجه به شناختی که باید از وسعته صداش تا حال پیدا کرده باشه و کلاسهای زیادی که شرکت کردن باید یک گام اصلی رو انتخاب کنن و با اختلاف مثلا نیم پرده ای به پایین و بالا ملودیهاش رو طراحی کنه.به نظر گام می مینور برای وکالشون جای درست تری باشه.
5-فاصله های محدود در ساخته ملودی که شاید به دلیله وسعته کمه صدا این جور ساخته میشن ولی به هر حال کسی که در این حد به شهرت میرسه باید دامنه وسعت صدا و ملودیهاش رو بیشتر کنه.
6-آخرین و مهترین ایراد به اصله آوازشون هست و اونم نفس گیری بسیار اشتباه در خوندنه.تقریبا حتی یک بیت رو هم ندیدم که با نفس گیری سالم خونده باشن.یعنی اصلا تعادلی در فورته پیانو خوندن کلامشون دیده نمیشه که سبب اشکالات زیادی در ادای تحریرهای درست سینکپها اکسنتها وکلا یک آوازه سالم میشه! و همینه که میگم چطور کره کلاسک خوندن چون کسانی که کلاسیک خونده باشن روی نوآنسها به یک دقته بی نظیر میرسن که در ایشون ندیدم .مثال:اگر دقت کرده باشید در انتهای کششهای کلام که معمولا جای ویبریشنهایی هست که مثلا صدا باید از مزو پیانو به پیانو و یا از پیانو به فورته برسه همیشه کاملا مشهود نفس کم میارن که این به این دلیله که جای دزست نفس گیری رو انگار نمیدونن و یا به دلیله تمرین کم این اتفاق می افته حالا ما حجم کمه صدا رو میپذیریم ولی در هر حجمه صدایی باید نوآنسها در ست ادا بشن تا وکال سالم به حساب بیاد چه در حسی ترین قسمت آواز مثلا حالته پیانو سیمو یا در مزو فورته حال شما ترجمه کنید آرام و قوی خوندن به طوره کلی!
7-اشکاله دیگره در آواز نفس گیری از هنجره هست که باعث میشه نفس درست تارهای صوتی رو نلغزونه و این تحریرها و سایر چیزهایی که گفتم رو خراب میکنه.در حالی که فقط در جاهایی مثل قسمتهای پایینه آهنگ و اول کلام باید معمولا از نفس گیری از حنجره استفاده کرد ودر عمده قسمتهای آواز خصوصا قسمتهای بالا باید از دیافراگم نفس گیری کرد تا حجمه کامله هوا به حنجره برسیه و حالت کم اوردنه نفس در آواز پیش نیاد که خیلی آزار دهندس ومتاسفانه این در 90 درصد خواننده های ما مشهوده و یک دلیلشم نبوده یک ناظر ضبطه کار دانه که در قدیم خیلی جدی بود ولی امروز همه خودشون رو بی عیب میدونن و راسا ناظر ضبطه خودشون هستن!
اگه بخوام خیلی ریز بشم از حوصله کاربرانه این سایت خارجه .موفق باشید.
موزیک ما لطفا کامنت رو در صفحه اصلی(اینجا)تایید کن.
خانومه فاطمه و سایر دوستان یک بار برای همیشه نکاتی مثبت و منفی رو فنی تر برای شما و دوستان میگم تا متهم به کیلویی نقد کردن نشم!و با اجازه آقای فلاحی که حتما سعه صدر دارن.
1-رنگ صدای تمیز و شارپ ایشون که در وحله اول روی احساس شنونده اثر میزاره یک فاکتوره خوبشونه.
2-شعرای خوبی که حسی هستند ولی از نظر فنی خیلی قوی نیستن و از تصویر سازیه خاصی بهره نمیبرن همزمان مثبت و منفی تلقی میشن.ترانه خوب باید همه فهم باشه ولی در عین تصویر شاعرانه هم داشته باشه اونم در سرزمین شعر!برای خواب معصومانه عشق بیا تا بستری از گل بسازیم...
3-تنظیم مناسب در تعدادی از کارها که زیاد ذهن رو درگیر نمیکنن تا حس آواز وکلام روی شنونده اثر منفی بزاره فاکتره مثبته مثل جاودانگی که روی کیک و بیس و کلا صداهای پر حجم و هارد سینتها تاکیید نشده و من بر عکسه تمام کسانی که میگن فلاحی اگه تنظیماش رو به روز تر نکنه عقب میمونه معتقدم مهمترین فاکتورش در تنظیمها همین خلوت بودن و سادگیشونه.البته جاهایی احساس میشه عدم توانایی باعث این حالت شده چیزی که سایرین روش انگشت میزارن.
4-در مورد گام خوندن آهنگها هنوز انگار به جمع بندی یا شناخته درستی از گامها واینکه چه ملودی رو در چه گامی بخونه نرسیده چون هر چی دقت میکنم چه در گامهای پایین مثل دو مینور چه گامهای بالاتر مثل لا مینور دچار یک عدم بالانس هست.چون با توجه به وسعت صدای کم در هر دو نوع گام نه در قسمت پایینه صدا و بیس صدا و نه در قسمتهای اوج دچار اشکال در نفس گیری میشه.یعنی در قسمت بالا مثل نتهای فا به بالا نفس یاری نمیکنه واگر صداش بیس نداره چه دلیلی براستفاده از گامهای پایین داره!!با توجه به شناختی که باید از وسعته صداش تا حال پیدا کرده باشه و کلاسهای زیادی که شرکت کردن باید یک گام اصلی رو انتخاب کنن و با اختلاف مثلا نیم پرده ای به پایین و بالا ملودیهاش رو طراحی کنه.به نظر گام می مینور برای وکالشون جای درست تری باشه.
5-فاصله های محدود در ساخته ملودی که شاید به دلیله وسعته کمه صدا این جور ساخته میشن ولی به هر حال کسی که در این حد به شهرت میرسه باید دامنه وسعت صدا و ملودیهاش رو بیشتر کنه.
6-آخرین و مهترین ایراد به اصله آوازشون هست و اونم نفس گیری بسیار اشتباه در خوندنه.تقریبا حتی یک بیت رو هم ندیدم که با نفس گیری سالم خونده باشن.یعنی اصلا تعادلی در فورته پیانو خوندن کلامشون دیده نمیشه که سبب اشکالات زیادی در ادای تحریرهای درست سینکپها اکسنتها وکلا یک آوازه سالم میشه! و همینه که میگم چطور کره کلاسک خوندن چون کسانی که کلاسیک خونده باشن روی نوآنسها به یک دقته بی نظیر میرسن که در ایشون ندیدم .مثال:اگر دقت کرده باشید در انتهای کششهای کلام که معمولا جای ویبریشنهایی هست که مثلا صدا باید از مزو پیانو به پیانو و یا از پیانو به فورته برسه همیشه کاملا مشهود نفس کم میارن که این به این دلیله که جای دزست نفس گیری رو انگار نمیدونن و یا به دلیله تمرین کم این اتفاق می افته حالا ما حجم کمه صدا رو میپذیریم ولی در هر حجمه صدایی باید نوآنسها در ست ادا بشن تا وکال سالم به حساب بیاد چه در حسی ترین قسمت آواز مثلا حالته پیانو سیمو یا در مزو فورته حال شما ترجمه کنید آرام و قوی خوندن به طوره کلی!
7-اشکاله دیگره در آواز نفس گیری از هنجره هست که باعث میشه نفس درست تارهای صوتی رو نلغزونه و این تحریرها و سایر چیزهایی که گفتم رو خراب میکنه.در حالی که فقط در جاهایی مثل قسمتهای پایینه آهنگ و اول کلام باید معمولا از نفس گیری از حنجره استفاده کرد ودر عمده قسمتهای آواز خصوصا قسمتهای بالا باید از دیافراگم نفس گیری کرد تا حجمه کامله هوا به حنجره برسیه و حالت کم اوردنه نفس در آواز پیش نیاد که خیلی آزار دهندس ومتاسفانه این در 90 درصد خواننده های ما مشهوده و یک دلیلشم نبوده یک ناظر ضبطه کار دانه که در قدیم خیلی جدی بود ولی امروز همه خودشون رو بی عیب میدونن و راسا ناظر ضبطه خودشون هستن!
اگه بخوام خیلی ریز بشم از حوصله کاربرانه این سایت خارجه .موفق باشید.
موزیک ما لطفا کامنت رو در صفحه اصلی(اینجا)تایید کن.