ترانه حقیقتا یک ایراد اساسی داشت و اون هم معلوم نبودن تکلیف شاعر برای عامیانه سرایی یا کلاسیک گویی بود.یعنی بعضی ابیات به زبان عامیانه گفته شده و بعضی دگر کلاسیک .به نظر من در ترانه سرایی باید تکلیف خودمان رابا ساختار کلی شعر معلوم کنیم نه اینکه در جایی بگوییم :"تیکه نونی شب ندارم"بلافاصله در مصرع بعد بگوییم :"از غم نــان است شاید" اگر نون می گوییم نان دیگر چیست .اینها غلط های فاحشیست که در ترانه سرایی های بعضی از دوستان گه گداری دیده میشود و بیاید و ببینید چه توجیح ها و دلیل و برهانهای می آورند.
ترانه حقیقتا یک ایراد اساسی داشت و اون هم معلوم نبودن تکلیف شاعر برای عامیانه سرایی یا کلاسیک گویی بود.یعنی بعضی ابیات به زبان عامیانه گفته شده و بعضی دگر کلاسیک .به نظر من در ترانه سرایی باید تکلیف خودمان رابا ساختار کلی شعر معلوم کنیم نه اینکه در جایی بگوییم :"تیکه نونی شب ندارم"بلافاصله در مصرع بعد بگوییم :"از غم نــان است شاید" اگر نون می گوییم نان دیگر چیست .اینها غلط های فاحشیست که در ترانه سرایی های بعضی از دوستان گه گداری دیده میشود و بیاید و ببینید چه توجیح ها و دلیل و برهانهای می آورند.