مرو ای دوست ! باورم نیست مرگت را هنوز ، به بلندای خاک ابدیت جمع می شوریم و سرود مهر می خوانیم. آرامش همیشگی ات را مشق می کنیم و سر مشق و خاک سردت را سرمه چشم هامان. . . و یاد می آوریم روزگار با تو بودن را . . . که چه زود گذشت .رفیقی که در نیمه راه رستگار شد و برید این طول مطول باطل را.لطف ِ یاد لحظه های با تو بودن ،اکنون داغ است بر دل و ما همدرد کلاویه های غمگین سازت .سالهای با هم بودن عدد است و تو از جنس نا شمار ، چه کنیم با این تضاد . . . که تو رها و ما به بند اسیران به تماشای آنچه نمی بینیم از پشت این تور سخت ، زندگی ....! دست من و آغوش تو هیهات که یک عمر | تنها نفسی با تونشستن هوسم بود . . .آسوده بیارام . . .آسوده . . .
مرو ای دوست ! باورم نیست مرگت را هنوز ، به بلندای خاک ابدیت جمع می شوریم و سرود مهر می خوانیم. آرامش همیشگی ات را مشق می کنیم و سر مشق و خاک سردت را سرمه چشم هامان. . . و یاد می آوریم روزگار با تو بودن را . . . که چه زود گذشت .رفیقی که در نیمه راه رستگار شد و برید این طول مطول باطل را.لطف ِ یاد لحظه های با تو بودن ،اکنون داغ است بر دل و ما همدرد کلاویه های غمگین سازت .سالهای با هم بودن عدد است و تو از جنس نا شمار ، چه کنیم با این تضاد . . . که تو رها و ما به بند اسیران به تماشای آنچه نمی بینیم از پشت این تور سخت ، زندگی ....! دست من و آغوش تو هیهات که یک عمر | تنها نفسی با تونشستن هوسم بود . . .آسوده بیارام . . .آسوده . . .