نمی دانم...
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمی دانم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم گرم و چموشش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند هر دم سکوت مرگبارم را...
((29 خرداد سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی ))
نمی دانم...
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمی دانم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم گرم و چموشش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند هر دم سکوت مرگبارم را...
((29 خرداد سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی ))