این نقد هم مثل نقد هوشنگ کامکار پر از بغض و کینه بود.
اساسا چرا باید یک جوون نوپا که اولین اثرش در سطح جهانی با این اقبال مواجه شده رو انقدر از روی حسادت و تنگ نظری مورد نقدهای غیرمحترمانه کنیم؟
مگه ایشون در مصاحبه با شرق چه گفت جناب نصیری؟
چرا این جوون رو انقدر جلوی پاش سنگ میندازید؟
تاکی قزازه این بحث های تنگ نظرانه رو ادامه بدید؟
همین متن شما اتش این اختلاف رو سهمگین تر میکنه.حرفهای حافظ خیلی منطقیه.چرا اینجا نیاوردید و اشاره نکردید؟
چرا باید حافظ یه گروه موسیقی که بزرگ شدنش بدلیل فقر خلاقیت تو موزیکمونه و بس.رو بشناسه؟
چارتار چه حرف جدیدی تو موزیک میزنه؟
ایا غیر از اینه که اقبال مردم از کنسرتاشون بدلیل خسته شدن از فضای متعارف پاپه؟
صحبت های حافظ ناظری بعد از جهان سومی خطاب شدن از طرف حسین علیزاده در جشن موسیقی ما:
با تمام احترامی که برای ایشان قایلم، باید بگویم با اینکه من به قول ایشان یک جهانسومی هستم، ولی افتخار میکنم که حداقل توانستهام یک اثر موسیقی را برای اولینبار در جهاناول به شمارهیک برسانم که برای نام پرعظمت ایران ارزشی کوچک به ارمغان بیاورد. البته کاری نداریم به اینکه اثرم تقلید بوده یا غیرتقلید چراکه تاریخ در این مورد بهتر از ما قضاوت خواهد کرد.
ولی در مورد دوم، باید بگویم ایشان بهدرستی ما را جهانسومی میخوانند؛ چون فقط شاید در جهانسوم است که انسانها به علت سنشان میتوانند هر حرفی را اعم از درست یا غلط، تشویق یا توهینآمیز نثار کوچکترها کنند. کوچکترها هم باید دهانشان را ببندند و چیزی نگویند و فقط محکوم به پندگرفتن شوند؛ حتی اگر این نصایح درست هم نباشند. اتفاقا در جهاناول برای هرموجود زندهای حتی حیوانات، به اندازه انسان ارزش قایلند و به آنها حق زندگی میدهند. آیا منطقی است که هرکس فقط بهدلیل سنش، هرچه خواست بر زبان بیاورد و انتظار داشته باشد دیگران سکوت اختیار کنند؟ من اصلا نمیخواهم بر کارها و رفتار خودم مهر تایید بزنم، اما آیا احترام به این معناست؟ اینگونه ما باید راه ترقی را پیش بگیریم؟ آیا ما در قرونوسطی زندگی میکنیم؟ مگر احترام تا حدی دوطرفه نیست؟
ادامه صحبت ها:
نه، اصلا اینطور نبود همه حق دارند نظراتشان را بگویند. این را فراموش نکنید که پیشکسوتان باید الگوی جوانان باشند. درباره احترام به استاد هم شما دیدید آقایساکت در مورد آقایعلیزاده چه گفت؛ اینکه هرروز ساعت ششصبح ایشان در کانون را برایشان باز میکردند و… ملاحظه کردید چگونه از محبتهای ایشان یاد میکردند. ولی در مورد من و اثرم، جنابکامکار قدری کملطفی کردند. من هم به آن واکنش نشان دادم ولی این داستانها را باید کنار گذاشت و به یکدیگر عشق ورزید. من حقیقتا و از صمیم قلب، آقایکامکار را دوست دارم، تمام خانوادهشان را نیز همینطور، شاید بسیار عمیقتر از آقایعلیزاده چون با ایشان هیچ ارتباط خاصی نداشتهام و فقط برای ایشان احترام قایلم؛ ولی در کنار خانواده کامکارها بسیار وقت گذراندهام
موسیقی ما تایید نکنی یعنی سوار موج هوشنگ کامکار و دوستان شدی
موسیقی ما جهت یک طرفه به قاضی نرفتن تایید کن:
این نقد هم مثل نقد هوشنگ کامکار پر از بغض و کینه بود.
اساسا چرا باید یک جوون نوپا که اولین اثرش در سطح جهانی با این اقبال مواجه شده رو انقدر از روی حسادت و تنگ نظری مورد نقدهای غیرمحترمانه کنیم؟
مگه ایشون در مصاحبه با شرق چه گفت جناب نصیری؟
چرا این جوون رو انقدر جلوی پاش سنگ میندازید؟
تاکی قزازه این بحث های تنگ نظرانه رو ادامه بدید؟
همین متن شما اتش این اختلاف رو سهمگین تر میکنه.حرفهای حافظ خیلی منطقیه.چرا اینجا نیاوردید و اشاره نکردید؟
چرا باید حافظ یه گروه موسیقی که بزرگ شدنش بدلیل فقر خلاقیت تو موزیکمونه و بس.رو بشناسه؟
چارتار چه حرف جدیدی تو موزیک میزنه؟
ایا غیر از اینه که اقبال مردم از کنسرتاشون بدلیل خسته شدن از فضای متعارف پاپه؟
صحبت های حافظ ناظری بعد از جهان سومی خطاب شدن از طرف حسین علیزاده در جشن موسیقی ما:
با تمام احترامی که برای ایشان قایلم، باید بگویم با اینکه من به قول ایشان یک جهانسومی هستم، ولی افتخار میکنم که حداقل توانستهام یک اثر موسیقی را برای اولینبار در جهاناول به شمارهیک برسانم که برای نام پرعظمت ایران ارزشی کوچک به ارمغان بیاورد. البته کاری نداریم به اینکه اثرم تقلید بوده یا غیرتقلید چراکه تاریخ در این مورد بهتر از ما قضاوت خواهد کرد.
ولی در مورد دوم، باید بگویم ایشان بهدرستی ما را جهانسومی میخوانند؛ چون فقط شاید در جهانسوم است که انسانها به علت سنشان میتوانند هر حرفی را اعم از درست یا غلط، تشویق یا توهینآمیز نثار کوچکترها کنند. کوچکترها هم باید دهانشان را ببندند و چیزی نگویند و فقط محکوم به پندگرفتن شوند؛ حتی اگر این نصایح درست هم نباشند. اتفاقا در جهاناول برای هرموجود زندهای حتی حیوانات، به اندازه انسان ارزش قایلند و به آنها حق زندگی میدهند. آیا منطقی است که هرکس فقط بهدلیل سنش، هرچه خواست بر زبان بیاورد و انتظار داشته باشد دیگران سکوت اختیار کنند؟ من اصلا نمیخواهم بر کارها و رفتار خودم مهر تایید بزنم، اما آیا احترام به این معناست؟ اینگونه ما باید راه ترقی را پیش بگیریم؟ آیا ما در قرونوسطی زندگی میکنیم؟ مگر احترام تا حدی دوطرفه نیست؟
ادامه صحبت ها:
نه، اصلا اینطور نبود همه حق دارند نظراتشان را بگویند. این را فراموش نکنید که پیشکسوتان باید الگوی جوانان باشند. درباره احترام به استاد هم شما دیدید آقایساکت در مورد آقایعلیزاده چه گفت؛ اینکه هرروز ساعت ششصبح ایشان در کانون را برایشان باز میکردند و… ملاحظه کردید چگونه از محبتهای ایشان یاد میکردند. ولی در مورد من و اثرم، جنابکامکار قدری کملطفی کردند. من هم به آن واکنش نشان دادم ولی این داستانها را باید کنار گذاشت و به یکدیگر عشق ورزید. من حقیقتا و از صمیم قلب، آقایکامکار را دوست دارم، تمام خانوادهشان را نیز همینطور، شاید بسیار عمیقتر از آقایعلیزاده چون با ایشان هیچ ارتباط خاصی نداشتهام و فقط برای ایشان احترام قایلم؛ ولی در کنار خانواده کامکارها بسیار وقت گذراندهام
موسیقی ما تایید نکنی یعنی سوار موج هوشنگ کامکار و دوستان شدی