با درود و ادب فراوان به همه ي دوستان منتقد و غير منتقد
جناب نصيري عزيز
با پوزش از دوباره گويي بنده و با ارج و احترام به كسوت و تخصصي رسانه اي جنابعالي
بنده هم با اين گفته دوست گرامي « مصطفي عزيزي» كه اين مسئله نبايد بيش از حد و حوصله به درازا بيانجامد بسيار همسويم . همه ي بزرگان ما براي ما بزرگند و خواهند بود و صد البته اين بدان معني نيست كه بزرگان اشتباه نمي كنند و يا همه ي گفته هاي بزرگان وحي منزل است و يا نقد بر بزرگي نوشتن شكستن تقدس باشد ، نخست آنكه در عالم حرفه اي گاهي اين پديده ها رخ مي دهد كه شايد بهتر باشد اندكي راحت تر از كنار اين برخوردها بگذريم و همانگونه كه خود استاد شهرام ناظري در نشسيت خبري چندي پيش خود با يك تفكر كاملاً حرفه اي و به سود هنر و موسيقي كشور به اين موضوع پرداختند كه ضمن حق دادن به هر دو طرف اين نقدها اما فرمودند كه ما نبايد اجازه دهيم آب صافي فضاي بين هنرمندان گل آلود شود كه اين به سود موسيقي ما نيست و نخواهد بود كه گمان نمي كنم شما هم با اين فرموده ي استاد ناهمسو باشيد ، و دوم آنكه اگر رسالت و وجدان رسانه اي شما به شما حكم مي كند كه در برابر اشتباهي موضع بگيريد آنگاه بر شما جسارتاً خرده توان گرفت كه در اين بين چرا به بخش هاي غير فني و دور از شأن جناب استاد هوشنگ كامكار نقد و نگاهي نداشته ايد مگر نه آنست كه در افق حرفه اي شما راستي و درستي بر هر كس و هر چيز برتري دارد و شما هم به بيان آن سوگند ياد كرده ايد البته شايد هم بر آنسوي داستان هم نقد نوشته ايد و بنده نديده ام كه در اين روي از شما پوزش خواهم . به هر روي باز هم مي دانم و يقين دارم حتماً شما از سر دلسوزي و دوستي بر حافظ خرده گرفته ايد كه بنده بعنوان يك دوستدار هنر و موسيقي هر تلاش و تكاپوي دلسوزانه در راستاي موسيقي را به قدر فهم خود ارج مي نهم اما گاهي از گوشه اي ديگر به اوضاع مي نگريم چندان جلوه ي خوشايند ندارد كه بحث را به جاي به دوستي سوق دادن به سمت و سويي ديگر ببريم كه البته مواردي چنيني در ميان هنرمندان بزرگ ما بارها رخ داده كه همه تا اندازه اي از آنها آگاهند مگر نقد و گفتگوهاي چند ساله پيش جاودان ياد استاد محمد رضا لطفي را نخوانده بوديم اما از اينكه در نوشته ي پيشين عرض كردم هنرمندان از جان همديگر را دوست دارند بدان سبب است كه هنر رشته جانشان را به هم درپيونده است كه اميدواريم درهم تنيده تر بادا .
دوست نازنين جناب نصيري
باز هم از اين دراز گويي شرمنده ام و با شما در اين مورد همسويم كه بگذاريم حافظ ناظري ها به جاي اتلاف انرژي در اينگونه حاشيه ها به موسيقي و ساخت موسيقي بپردازند و اميدوارم كه حفظ حرمت و ارج همه بزرگان و پيشكسوتان براي نسل جوان ما ارزش باشد كه يقين دارم حتماً هست و نيز چتر حمايت پيشكسوتان هم بر سر جوانان گسترده و گسترده تر باشد نه اينكه خداي ناكرده چنين شود كه در برابر ساخته ي موفق جواني سراسر به عيب و ايراد تراشي وقت صرف كنيم و حتي از يك آفرين دريغ كنيم ...
در پايان بايد عرض كنم كه من خود يك كُرد هستم و هر دو خاندان بزرگ و گرامي ناظري ها و كامكارها براي من افتخارند و از روي خوش ماجرا اين است كه پيوند اين دو خانواده از ديرباز تا كنون گرم و محكم بوده و هست و خواهد بود تا هميشه ي هميشه .
با درود و ادب فراوان به همه ي دوستان منتقد و غير منتقد
جناب نصيري عزيز
با پوزش از دوباره گويي بنده و با ارج و احترام به كسوت و تخصصي رسانه اي جنابعالي
بنده هم با اين گفته دوست گرامي « مصطفي عزيزي» كه اين مسئله نبايد بيش از حد و حوصله به درازا بيانجامد بسيار همسويم . همه ي بزرگان ما براي ما بزرگند و خواهند بود و صد البته اين بدان معني نيست كه بزرگان اشتباه نمي كنند و يا همه ي گفته هاي بزرگان وحي منزل است و يا نقد بر بزرگي نوشتن شكستن تقدس باشد ، نخست آنكه در عالم حرفه اي گاهي اين پديده ها رخ مي دهد كه شايد بهتر باشد اندكي راحت تر از كنار اين برخوردها بگذريم و همانگونه كه خود استاد شهرام ناظري در نشسيت خبري چندي پيش خود با يك تفكر كاملاً حرفه اي و به سود هنر و موسيقي كشور به اين موضوع پرداختند كه ضمن حق دادن به هر دو طرف اين نقدها اما فرمودند كه ما نبايد اجازه دهيم آب صافي فضاي بين هنرمندان گل آلود شود كه اين به سود موسيقي ما نيست و نخواهد بود كه گمان نمي كنم شما هم با اين فرموده ي استاد ناهمسو باشيد ، و دوم آنكه اگر رسالت و وجدان رسانه اي شما به شما حكم مي كند كه در برابر اشتباهي موضع بگيريد آنگاه بر شما جسارتاً خرده توان گرفت كه در اين بين چرا به بخش هاي غير فني و دور از شأن جناب استاد هوشنگ كامكار نقد و نگاهي نداشته ايد مگر نه آنست كه در افق حرفه اي شما راستي و درستي بر هر كس و هر چيز برتري دارد و شما هم به بيان آن سوگند ياد كرده ايد البته شايد هم بر آنسوي داستان هم نقد نوشته ايد و بنده نديده ام كه در اين روي از شما پوزش خواهم . به هر روي باز هم مي دانم و يقين دارم حتماً شما از سر دلسوزي و دوستي بر حافظ خرده گرفته ايد كه بنده بعنوان يك دوستدار هنر و موسيقي هر تلاش و تكاپوي دلسوزانه در راستاي موسيقي را به قدر فهم خود ارج مي نهم اما گاهي از گوشه اي ديگر به اوضاع مي نگريم چندان جلوه ي خوشايند ندارد كه بحث را به جاي به دوستي سوق دادن به سمت و سويي ديگر ببريم كه البته مواردي چنيني در ميان هنرمندان بزرگ ما بارها رخ داده كه همه تا اندازه اي از آنها آگاهند مگر نقد و گفتگوهاي چند ساله پيش جاودان ياد استاد محمد رضا لطفي را نخوانده بوديم اما از اينكه در نوشته ي پيشين عرض كردم هنرمندان از جان همديگر را دوست دارند بدان سبب است كه هنر رشته جانشان را به هم درپيونده است كه اميدواريم درهم تنيده تر بادا .
دوست نازنين جناب نصيري
باز هم از اين دراز گويي شرمنده ام و با شما در اين مورد همسويم كه بگذاريم حافظ ناظري ها به جاي اتلاف انرژي در اينگونه حاشيه ها به موسيقي و ساخت موسيقي بپردازند و اميدوارم كه حفظ حرمت و ارج همه بزرگان و پيشكسوتان براي نسل جوان ما ارزش باشد كه يقين دارم حتماً هست و نيز چتر حمايت پيشكسوتان هم بر سر جوانان گسترده و گسترده تر باشد نه اينكه خداي ناكرده چنين شود كه در برابر ساخته ي موفق جواني سراسر به عيب و ايراد تراشي وقت صرف كنيم و حتي از يك آفرين دريغ كنيم ...
در پايان بايد عرض كنم كه من خود يك كُرد هستم و هر دو خاندان بزرگ و گرامي ناظري ها و كامكارها براي من افتخارند و از روي خوش ماجرا اين است كه پيوند اين دو خانواده از ديرباز تا كنون گرم و محكم بوده و هست و خواهد بود تا هميشه ي هميشه .