تعجب میکنم از این یادداشت جناب علیزاده! اینکه یک آهنگساز در هر کاری که انجام میده سازبندی رو عوض کنه و ارکستر به این بزرگی و عظمت رو برای تارنوازی خودش به بازی بگیره چه تمجیدی داره؟ آهنگساز باید بفکر خروجی کارش باشه و بنظر من علی قمصری باید پیش از آهنگسازی برای ارکستر بزرگ بره پنج سال کنسرت تکنوازی تار و کوزه بده بعد که سیر شد اون تار پوستی لعنتی رو کنار بذاره و برای ویولن و خانواده ی ارکستر سمفونیک موسیقی بنویسه! بخدا حالم بد میشه از شنیدن فرم تکراری و خشن و بی محتوای تارش! با همه ی صداقتم گفتم و امیدوارم که بهش بربخوره
تعجب میکنم از این یادداشت جناب علیزاده! اینکه یک آهنگساز در هر کاری که انجام میده سازبندی رو عوض کنه و ارکستر به این بزرگی و عظمت رو برای تارنوازی خودش به بازی بگیره چه تمجیدی داره؟ آهنگساز باید بفکر خروجی کارش باشه و بنظر من علی قمصری باید پیش از آهنگسازی برای ارکستر بزرگ بره پنج سال کنسرت تکنوازی تار و کوزه بده بعد که سیر شد اون تار پوستی لعنتی رو کنار بذاره و برای ویولن و خانواده ی ارکستر سمفونیک موسیقی بنویسه! بخدا حالم بد میشه از شنیدن فرم تکراری و خشن و بی محتوای تارش! با همه ی صداقتم گفتم و امیدوارم که بهش بربخوره