جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
شنبه 9 اسفند 1393 - 20:53

شنیدم که خواننده ای استوار
پسر داشت ز جنسی بد و نابکار

زبان تیغ و اخلاق , وا اسف
تمام صفتهای بد کرده صف

به خرج زر و زور و نام پدر
نکردش هنر راه او، راهور

فلک راه دیگر به پایش گذاشت
به راه فرنگ و درسش گماشت

به مکتب نرفته ، کالج برفت
به قزوین نرفته خارج برفت

از او باخ خواستند به هنگام ورود
بگفتا مرا سرسلامت ،شما را درود

تو گویی که کالج نه و مهد بود
و بی دانشی در ورود ، عهد بود

گذشت از ورودش به چندین صباح
که حاصل بشد مال و وقتش تباه

ریال و دلار همچو کاه و علف
بخرج لباس و کلاه شد تلف

پس از چند ، راهش به میهن فتاد
که باید از آنجا مرا حق ستاد

از اول به جنگ همه اهل کار
برفتش بدون سپربدین کارزار

بزد نیزه بر سینه ی کامکار
که عیشش منقص نمود اول کارزار

بگفتا که من حافظ پهلوان
مفخر شد از دیدنم این جهان

بسازم یکی سمفونی با سه تار
که باشد به عرش هنر، پاسدار

منم حافظ از خانه ی ناظری
نژادم بود از ژن نادری

که کس را نباشد توان رقابت چنین
منم آن هنرمند والا دلِ راستین
کنم رنگ من هر آن قرباغه را
زنم جای بلبل من آن دربدر رابرا

تو دانی که راز توهم من کجاست
علف را علف را علف را سپاس !

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



افزودن یک دیدگاه جدید | موسیقی ما