با توجه به اینکه تهیهکنندهی این کار؛ از کاردانهای این حوزه است و به واسطهی دستگاه عظیم اقتصادی؛ و همینطور میل تحسینبرانگیز به حمایت از هنرمندان نوپا، آرزوی جاگیری در یکی از قطبهای فرهنگی این مرز و بوم را در سر دارد؛ ساخت موزیکویدئوهای منسجمتر و مطلوبتری از این مجموعه انتظار میرود. بازی با نامها و گرفتن وقت مردم با برپایی تورهای موسوم به «رونمایی»، نه فرهنگ ملت را تلنگری میزند، نه هیچ وقت برگی از تاریخ هنر را رقم زده است.
اثری که «مدیر هنری» دارد، چگونه می تواند حاوی اشتباهات شعری-خوانشی باشد؟ مدیر هنری مجازمان میکند یک فتحه از شعر را دور بریزیم و کل معنی را بیمعنی کنیم؟:
غزل ۲۶۰:
من اگر دست زنانم، نه من از دستِ زنانم
یعنی: من اگر چه دست میزنم (کف میزنم)، اما از جنس زنها نیستم.
آیا بهتر نیست که اگر «مدیر هنری بودن» را دوست داریم، قدری هم مدیر هنری باشیم؟
آیا وقتی چند نفر با شمایل قدسی و فرشتهگون از شهر خارج میشوند و به طبیعت پا میگذارند و قرار است پرفرمونسهای سمبولیک اجرا کنند و ما را به جنگل و عمق دریا ببرند، باورپذیر است اگر یکیشان از سوناتای مشکی پیاده شود؟
با توجه به اینکه تهیهکنندهی این کار؛ از کاردانهای این حوزه است و به واسطهی دستگاه عظیم اقتصادی؛ و همینطور میل تحسینبرانگیز به حمایت از هنرمندان نوپا، آرزوی جاگیری در یکی از قطبهای فرهنگی این مرز و بوم را در سر دارد؛ ساخت موزیکویدئوهای منسجمتر و مطلوبتری از این مجموعه انتظار میرود. بازی با نامها و گرفتن وقت مردم با برپایی تورهای موسوم به «رونمایی»، نه فرهنگ ملت را تلنگری میزند، نه هیچ وقت برگی از تاریخ هنر را رقم زده است.
اثری که «مدیر هنری» دارد، چگونه می تواند حاوی اشتباهات شعری-خوانشی باشد؟ مدیر هنری مجازمان میکند یک فتحه از شعر را دور بریزیم و کل معنی را بیمعنی کنیم؟:
غزل ۲۶۰:
من اگر دست زنانم، نه من از دستِ زنانم
یعنی: من اگر چه دست میزنم (کف میزنم)، اما از جنس زنها نیستم.
آیا بهتر نیست که اگر «مدیر هنری بودن» را دوست داریم، قدری هم مدیر هنری باشیم؟
آیا وقتی چند نفر با شمایل قدسی و فرشتهگون از شهر خارج میشوند و به طبیعت پا میگذارند و قرار است پرفرمونسهای سمبولیک اجرا کنند و ما را به جنگل و عمق دریا ببرند، باورپذیر است اگر یکیشان از سوناتای مشکی پیاده شود؟