با عرض سلام،
مطلبتون رو در رابطه با رویای بازگشایی ارکستر سمفونیک خواندم.
من ۳۷ سالمه و از ۲۱ سالگی توی کر سمفونیک بودم.
فکر کنم بهتره با هم روراست باشیم.
شاید از دید شما رویایی محقق شده باشه ولی این برای من و تعدادی شبیه من که عمرمون رو اونجا گذروندیم برگزرای چنین نمایش هایی که بیشتر حکم لاف زدن و قمپز در کردن و بالا کشیدن یک مبلغ قابل توجه از همین نیم مثقال بودجه ای هم که قراره بدهند نیست.
من هم از کارم به عنوان یک کریست و هم از اخلاق ام به عنوان یک موجود که اسمش رو گذاشتن انسان به نسبت آگاهم. همکاران من در کر و ارکستر من رو می شناسند و حتی لازمه بگم که آقای رهبری اون روزی که به بچه های کر بی احترامی کرده من اصلا حضور هم نداشتم چون تصمیم ام رو برای قطع همکاری با ارکستر گرفته بودم.
خانم بابایی خیلی عذز میخوام ولی شما مگه خرج و مخارج زندگی مارو می پردازید که نوشتید: اما در نهایت هیچ کدام از این ها مهم نیست و وجود ارکستر مهم تر است؟ من اصلا هیچی. فلان نوازنده خوب ارکستر بلند بشه صبح بره سر تمرین، بهش بی احترامی بشه، متلک بشنوه، آخرش ماهی ۲ میلیون بگیره؟
دیر اومده؟ بله این کار درستی نیست و یک جورایی بی اهمیتی حساب میشه. ولی راهش بیرون کردن نیست. راهش اخطار و کسر از حقوق و ... است. حالا جالب اینجاست که بگیم اصلا کدوم حقوق؟ همون وعده ی ۴ میلیونی که الان شده ۱ الی ۲ میلیون اون هم با یک قرارداد یک ماهه؟ شما خودت با قرارداد یک ماهه قبول میکنی کار انجام بدی؟
کی گفته این آدمهایی که از ارکستر رفتند توانایی نداشتند؟ آقای رهبری گفته؟ آقای رهبری خودش بهتر از هر شخص دیگه ای می دونه که اتفاقا کاملا هم توانمند بودند.
شاید بعضا اخلاق و رفتار مناسبی نداشتند اما رفتار آقای رهبری به مراتب از اخلاق و رفتار این دوستان بدتره.
این همه سال همین آدمها توی این ارکستر ساز زدن و خوندن و موندن.
شما از قول کدام موزیسین نوشتید بزرگترین دغدغه ی هر موزسینی بازگشایی ارکستر سمفونیک بوده؟
اگه دغدغه ای هم بوده برای خیلی ها کسب درآمد برای خودشون و خانواده اشون بوده که اون هم سالهاست با نا امید شدن از بهبود وضعیت ارکستر صرف کار دیگه ای شده.
ببخشید اینجوری بیان میکنم: شما اگر همسر من بودید و وضع مالی و شرایط نامناسب من رو توی اون ارکستر می دیدید من رو ول نمی کردی بری؟ و یا اینکه در بهترین حالت اش اگه خیلی من و زندگیمون رو دوست داشتی یا می گفتی از ارکستر بیا بیرون یا می گفتی بیا برو تو شرکت ساختمانی بابا اینا چون اونجا حداقل بیمه ات می کنند و حقوق ات رو هم سر ماه می دن. واقعا می گفتی همون جا بمون وجود ارکستر مهمتره؟
آقای رهبری نصف بیشتر عمرش رو خارج از ایران بوده. حالا توی مصاحبه می گه من متعلق به این مملکت هستم؟ باشه همه ی اینها کاملا مورد قبول و ستودنی. مردم این مملکت که بعضا ۱۵۰۰۰۰ تومان پول بلیط دادند جزو مملکت نیستند؟ آقای رهبری حق این رو داره که بنا به لج بازی با نوازنده از آدم ضعیف تر استفاده کنه و به جای ارایه کار با کیفیت با صحبت روی سن کار ارکستر رو خوب جلوه بده؟ نوازنده ی این ارکستر از آدمهای این مملکت نیست؟ هر کسی خلقیات خودش رو داره. این هم قبول. ولی شما خودت حاضری از مدیرت هر کلمه ای رو بشنوی و دست آخر بگی آره دیگه خلقیات خودش رو داره؟
ارکستر سمفونیک ملی ایران؟ شما آیا در این تایتل چیزی جز شارلاتانیزم پیدا میکنی؟
کسی گفته جوون ها تو ارکستر نباشند؟ کسی گفته همیشه همون با تجربه ها باشند؟ نه هیچ کس نگفته. اگه قراره به جوون ها بها داده بشه چرا از همین هنرستان و نوازنده های بعضا خوبی که بیرون هستند یک ارکستر جوانان درست نمیکنند تا بعدها یا شاید بعد از مدت خیلی کوتاهی جذب ارکستر سمفونیک بشن؟ به جوان به بهانه ی در افتادن با کسی بها دادن یعنی کار رو ماست مالی کردن نه اون بها دادنی که من و شما تو فکرمونه. منظور من از جوان بیشتر نوازنده ی سطح پایین هست تا لفظ جوان.
به کر گفته شده اصلا چرا اعتراض کردید که دستمزدتون کمه خیلی ها حاضرن مجانی بیان بخونن. شما آیا واقعا فکر می کنید شخصی که چنین حرفی رو میزنه دل اش برای دستمزد نوازنده و خواننده سوخته؟
کسی که گفته ما اصلا کر نمیخوایم و فقط پروژه ای خبرتون می کنیم اصولا به فکر ساختن چیزیه؟
تورو به خدا یک بار بیایم دست از این ویترین و ویترین بازی و شوهای به ظاهر انسان دوستانه و ارکستر پرستانه برداریم.
شما از کدوم رویا و اساسا از کدوم دریچه و در کل اصلا چه طوری به زندگی نگاه میکنی که میگی باید از این رویا پاسداری کنیم؟
رویای آدمهایی مثل من که همون سالیان پیش وارد ارکستر یا کر شدند، رهبرها و رهبری ها دیدند و در آخر مجبور به شکایت از انجمن موسیقی بابت حق بیمه از دست رفته و زندگیشون شدند دیگه سوخته خانم بابایی.
من هم وقتی آقای رهبری آمد خیلی خوشحال شدم و تمام کارهام رو کنسل کردم تا توی اجرای نهم بتهوون اسفندماه حضور داشته باشم کما اینکه ۱۰ سال پیش هم بودم. ولی در نهایت فکر کنم دیگه هر چی دیدم و شنیدم بسه. چون حقیقت چیز دیگری است و چه بسا خود شما هم بدونی که چیز دیگری است.
با عرض سلام،
مطلبتون رو در رابطه با رویای بازگشایی ارکستر سمفونیک خواندم.
من ۳۷ سالمه و از ۲۱ سالگی توی کر سمفونیک بودم.
فکر کنم بهتره با هم روراست باشیم.
شاید از دید شما رویایی محقق شده باشه ولی این برای من و تعدادی شبیه من که عمرمون رو اونجا گذروندیم برگزرای چنین نمایش هایی که بیشتر حکم لاف زدن و قمپز در کردن و بالا کشیدن یک مبلغ قابل توجه از همین نیم مثقال بودجه ای هم که قراره بدهند نیست.
من هم از کارم به عنوان یک کریست و هم از اخلاق ام به عنوان یک موجود که اسمش رو گذاشتن انسان به نسبت آگاهم. همکاران من در کر و ارکستر من رو می شناسند و حتی لازمه بگم که آقای رهبری اون روزی که به بچه های کر بی احترامی کرده من اصلا حضور هم نداشتم چون تصمیم ام رو برای قطع همکاری با ارکستر گرفته بودم.
خانم بابایی خیلی عذز میخوام ولی شما مگه خرج و مخارج زندگی مارو می پردازید که نوشتید: اما در نهایت هیچ کدام از این ها مهم نیست و وجود ارکستر مهم تر است؟ من اصلا هیچی. فلان نوازنده خوب ارکستر بلند بشه صبح بره سر تمرین، بهش بی احترامی بشه، متلک بشنوه، آخرش ماهی ۲ میلیون بگیره؟
دیر اومده؟ بله این کار درستی نیست و یک جورایی بی اهمیتی حساب میشه. ولی راهش بیرون کردن نیست. راهش اخطار و کسر از حقوق و ... است. حالا جالب اینجاست که بگیم اصلا کدوم حقوق؟ همون وعده ی ۴ میلیونی که الان شده ۱ الی ۲ میلیون اون هم با یک قرارداد یک ماهه؟ شما خودت با قرارداد یک ماهه قبول میکنی کار انجام بدی؟
کی گفته این آدمهایی که از ارکستر رفتند توانایی نداشتند؟ آقای رهبری گفته؟ آقای رهبری خودش بهتر از هر شخص دیگه ای می دونه که اتفاقا کاملا هم توانمند بودند.
شاید بعضا اخلاق و رفتار مناسبی نداشتند اما رفتار آقای رهبری به مراتب از اخلاق و رفتار این دوستان بدتره.
این همه سال همین آدمها توی این ارکستر ساز زدن و خوندن و موندن.
شما از قول کدام موزیسین نوشتید بزرگترین دغدغه ی هر موزسینی بازگشایی ارکستر سمفونیک بوده؟
اگه دغدغه ای هم بوده برای خیلی ها کسب درآمد برای خودشون و خانواده اشون بوده که اون هم سالهاست با نا امید شدن از بهبود وضعیت ارکستر صرف کار دیگه ای شده.
ببخشید اینجوری بیان میکنم: شما اگر همسر من بودید و وضع مالی و شرایط نامناسب من رو توی اون ارکستر می دیدید من رو ول نمی کردی بری؟ و یا اینکه در بهترین حالت اش اگه خیلی من و زندگیمون رو دوست داشتی یا می گفتی از ارکستر بیا بیرون یا می گفتی بیا برو تو شرکت ساختمانی بابا اینا چون اونجا حداقل بیمه ات می کنند و حقوق ات رو هم سر ماه می دن. واقعا می گفتی همون جا بمون وجود ارکستر مهمتره؟
آقای رهبری نصف بیشتر عمرش رو خارج از ایران بوده. حالا توی مصاحبه می گه من متعلق به این مملکت هستم؟ باشه همه ی اینها کاملا مورد قبول و ستودنی. مردم این مملکت که بعضا ۱۵۰۰۰۰ تومان پول بلیط دادند جزو مملکت نیستند؟ آقای رهبری حق این رو داره که بنا به لج بازی با نوازنده از آدم ضعیف تر استفاده کنه و به جای ارایه کار با کیفیت با صحبت روی سن کار ارکستر رو خوب جلوه بده؟ نوازنده ی این ارکستر از آدمهای این مملکت نیست؟ هر کسی خلقیات خودش رو داره. این هم قبول. ولی شما خودت حاضری از مدیرت هر کلمه ای رو بشنوی و دست آخر بگی آره دیگه خلقیات خودش رو داره؟
ارکستر سمفونیک ملی ایران؟ شما آیا در این تایتل چیزی جز شارلاتانیزم پیدا میکنی؟
کسی گفته جوون ها تو ارکستر نباشند؟ کسی گفته همیشه همون با تجربه ها باشند؟ نه هیچ کس نگفته. اگه قراره به جوون ها بها داده بشه چرا از همین هنرستان و نوازنده های بعضا خوبی که بیرون هستند یک ارکستر جوانان درست نمیکنند تا بعدها یا شاید بعد از مدت خیلی کوتاهی جذب ارکستر سمفونیک بشن؟ به جوان به بهانه ی در افتادن با کسی بها دادن یعنی کار رو ماست مالی کردن نه اون بها دادنی که من و شما تو فکرمونه. منظور من از جوان بیشتر نوازنده ی سطح پایین هست تا لفظ جوان.
به کر گفته شده اصلا چرا اعتراض کردید که دستمزدتون کمه خیلی ها حاضرن مجانی بیان بخونن. شما آیا واقعا فکر می کنید شخصی که چنین حرفی رو میزنه دل اش برای دستمزد نوازنده و خواننده سوخته؟
کسی که گفته ما اصلا کر نمیخوایم و فقط پروژه ای خبرتون می کنیم اصولا به فکر ساختن چیزیه؟
تورو به خدا یک بار بیایم دست از این ویترین و ویترین بازی و شوهای به ظاهر انسان دوستانه و ارکستر پرستانه برداریم.
شما از کدوم رویا و اساسا از کدوم دریچه و در کل اصلا چه طوری به زندگی نگاه میکنی که میگی باید از این رویا پاسداری کنیم؟
رویای آدمهایی مثل من که همون سالیان پیش وارد ارکستر یا کر شدند، رهبرها و رهبری ها دیدند و در آخر مجبور به شکایت از انجمن موسیقی بابت حق بیمه از دست رفته و زندگیشون شدند دیگه سوخته خانم بابایی.
من هم وقتی آقای رهبری آمد خیلی خوشحال شدم و تمام کارهام رو کنسل کردم تا توی اجرای نهم بتهوون اسفندماه حضور داشته باشم کما اینکه ۱۰ سال پیش هم بودم. ولی در نهایت فکر کنم دیگه هر چی دیدم و شنیدم بسه. چون حقیقت چیز دیگری است و چه بسا خود شما هم بدونی که چیز دیگری است.
پاینده باشید.
یا حق